Thursday, September 27, 2012



حرکت بزرگی در حال شکل گیری است به این حرکت بپیوندید و آن را به اشتراک بگزارید…
بر اساس خبر دریافتی پیامک تلفنی مهمی به سرعت در حال تکثیر و ارسال در شهرهای ایران میباشد که مضمون آن چنین است:» هموطن گوش به زنگ باشید تا با شنیدن خبر شکست بشار اسد برای شادی به خیابانها بریزیم» این پیامک که بعد از نافرمانیهای اخیر ملت ایران بصورت خودجوش در حال مخابره است نشان از تدبیر و رهبری خرد جمعی‌ ایرانیان دارد در پیامک دیگری که در حال ارسال است نوشته شده»راه تهران از دمشق می‌‌گذرد.

Tuesday, September 25, 2012



نیویورک پست احمدی‌نژاد را به کنایه «یه تیکه گه» خواند!
روزنامه‌ی «نیویورک پست»  روزنامه پرتیراژ و قدیمی آمریکا  در صفحه اول امروز خود عکس بزرگی از احمدی‌نژاد را به چاپ رساند و در کنار عکس، وی  را Peace of Sh!t خطاب کرد! این روزنامه با انتش
ار این مطلب تودهنی محکمی حواله محمود احمدی نژاد رییس جمهور قلابی ایران نمود! این روزنامه با نوشتن عبارت «Peace of sh!t» که به زبان فارسی «یک تکه گُه» معنی میدهد توهین شدید و البته ژورنالیستی را به احمدی نژاد کرده است که شاید در دنیای رسانه این میزان از توهین به یک رییس دولت بی سابقه باشد. در ادامه مطلب، نیویورک پست نوشته است که : «محمود! ما هم یه انگشت داریم که به تو نشون بدیم!  دیکتاتور  ایرانی، روز گذشته هنگام سخنرانی در جلسه سازمان ملل  در نیویوک مزخرف گویی کرد و هم‌زمان اینکه می‌گفت اسرائیل را محو می‌کند، انگشت‌های خود را به نشانه‌ی صلح بالا گرفت.»

Saturday, September 22, 2012

دوستان عزیز کار جدیدم به اسم "آزادی" یکی‌ از کارهای آلبوم جدیدم که به زودی از طریق همین وبلاگ منتشر خواهد شد.
آهنگسازی،تنظیم،و ویدیو این کار رو هم خودم ساختم و تقدیمش می‌کنم به همهٔ شهیدان و دانشجویان جنبش راه سبز و آنهایی که در این راه سخت آزادی ایران هیچ گاه از پا نشسته اند و نمیشینند.
به امید آزادی ایران


 
Dear Readers, My new music is called «Freedom» part of my new album which it will release in this blog,on my Youtube Channel,and my Facebook Page very soon.
Music,Arrangement,Vocal, and Video has been made by myself in memory of all martyrs and students in the way of green movement and all people who never stop in the freedom way.

 
 

Sunday, September 9, 2012



ای کاش صبح، خبری از اعدام غلامرضا خسروی نباشد، وگرنه می‌خواهم هیچ وقت صبح نشود! او را اعدام نکنید! که این اعدام‌ها به دار کشیدن حقیقت آدمی‌ است، حقیقتی که جز به آزادی و آزاد‌گی معنا پیدا نمیکند، چوبه‌های دار را تعطیل کنید، با چوب‌های آن کشت
ی بسازید و با طناب‌هایش بادبان هایی را بر افرازید، و سفر کنید به دنیای حقیقی‌ انسانها؛ آنجا که شان و کرامت آدمی‌ را ارج می‌‌گذارند، که قتل یک انسان با کشتن تمامی‌ یک جامعه فرقی‌ ندارد، و جان انسانها عزیز است و گران قیمت!
 




كساني «كتك آزادي» را مي خورند و كسان ديگري «نان آزادي» را مي خورند!

به گزارش خبرگزاري امنيتي فارس؛ بهروز افخمي سريال سفارشي زندگي سردار حسن تهراني مقدم «پدر موشكي سپاه» را براي شبكه سه سيما مي سازد! افخمي كه در سال 1376 براي ساخت فيلم انتخا
باتي خاتمي امتيازات فراواني گرفت، در ليست جبهه مشاركت رأي آورد و «نماينده مجلس ششم» شد!! او سپس فيلم انتخاباتي كروبي را هم با دستمزدي كلان ساخت و مدتها آقاي كروبي را براي تأسيس يك شبكه تلويزيوني در دوبي سر دواند و بودجه آن شبكه را بر باد داد! افخمي پس از سركوب جنبش سبز، دوباره به آغوش پرمهر نظام و صدا و سيماي ضرغامي بازگشت و اكنون قصد دارد درباره زندگي فرمانده يگان موشكي سپاه كه در انفجار ملارد كشته شد، يك سريال سفارشي كارگرداني كند. در مقابل؛ آقاي جعفر پناهي فيلمساز نخبه ايراني زنداني و از فيلمسازي محروم شد و خانم پگاه آهنگراني مدتي حبس بود و... اكنون خانم باران كوثري، بازيگر جوان سينما با شكايت واهي عوامل فيلم حكومتي «قلاده هاي طلا» دادگاهي خواهد شد! اينچنين است كه كساني براي آزادي كتك مي خورند و زنداني مي شوند. و كساني هم در يك نوبت «نان آزادي» را و در زمان ديگر «نان استبداد» را مي خورند. اگر چشممان را باز كنيم، ديگر چرخ روزگار بر اين «مدار نامُرادي» نمي چرخد!

Saturday, September 8, 2012

 تداوم نگهداری رضا شهابی در بند ۳۵۰ علی رغم عفونت محل جراحی



خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان اوین و دادستانی تهران علی رغم عفونت محل جراحی رضا شهابی با مرخصی استعلاجی این زندانی موافقت نکردند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه

فعالان حقوق بشر در ایران، رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد تهران که از سوی دادگاه انقلاب به دلیل فعالیت سندیکایی به شش سال زندان، پنج سال محرومیت از فعالیت‌های سندیکایی و ۷۰ میلیون ریال جریمه نقدی حبس تعزیری محکوم شده است با وجود عفونت محل جراحی اخیر وی با مرخصی استعلاجی این زندانی سیاسی موافقت نکردند.

همسر این زندانی در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت: "شرایط وی نسبت به هفته‌های گذشته بهبود نسبی داشته است و قرار بر این است که ۲۰ شهریور ماه به بیمارستان اعزام شوند."

وی در ادامه افزود: "تقاضای مرخصی استعلاجی با توجه به عفونت زخم وی که در اثر جراحی ایجاد شده است به دادستانی تهران ارائه شده است، اما تا کنون پاسخی در این خصوص به وی نداده‌اند."

همسر وی هم چنین خاطر نشان کرد که نام شهابی در لیست عفو عید فطر وجود داشته است که بنا به دلایل نامعلومی حذف شده است و حکم وی کماکان به قوت خویش باقی است.

رضا شهابی، فعال کارگری، عضو سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و از مسئول سابق واحد کارگری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران پیش‌تر از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس و هم چنین به اتهام تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی نیز به پنج سال حبس محکوم شده بود وی همچنین در این حکم به ۵ سال ممنوعیت از فعالیت سندیکایی و هفتاد میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده است.



خانواده بهنود رمضانی را فراموش نکنیم


 

 ۲۸ شهریور تولد بهنوده
اولین مراسم سالگرد بهنود بود که پدر و مادرش به همراه اقوامشان
بازداشت شدند و چند روزی را در زندان سپری کردند

خانواده بهنود در حال حاضر با وثیقه آزادند، حق برگزاری مراسم تولد برای بهنود را ندارند، آنها را وادار به سکوت کردند
بیایید ما که میتوانیم در کنار خانواده های این عزیزان صدای بهنود ها باشیم...


Friday, September 7, 2012

 

تخلف و دروغگویی قاضی یک زندانی سیاسی ایرانی را در آستانه اعدام قرار داده است.

 


تخلفات  و دروغگویی قاضی حیدری فر، غلامرضا خسروی سوادجانی، زندانی سیاسی ایرانی را در آستانه اعدام قرار داده است.

یک عضو خانواده غلامرضا خسروی در این زمینه

به سایت ملی‑مذهبی گفته است که "بازجوها تاریخ بیست شهریور ماه (دوشنبه 10-9-2012) را به اجرای احکام اوین ابلاغ کرده اند اما هنوز به غلامرضا چیزی نگفته اند."

او خاطرنشان کرده است: "ما امیدواریم این مسئله صحت نداشته باشد و اینها چنین عمل نابخردانه ای را انجام ندهند."

نخلفات و دروغگویی قاضی

یک فعال حقوق بشر اگاه به پرونده زندانی سیاسی غلامرضا خسروی سوادجانی که هم اکنون در بند 350 زندان اوین به سر می برد، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که تحولات رخ داده در مورد پرونده این زندانی آنچنان بوده که احتمال اعدام او طی روزهای آینده تقویت شده است. او گفت که حکم اعدام این زندان درحالی صادر شده که دو تخلف جدی حقوقی در صدور حکم اعدام صورت گرفته که هر یک می تواند به تنهایی آن را در دیوان عالی کشور نقض کند.


غلامرضا خسروی سوادجانی زندانی سیاسی است که به اتهام همکاری با تلویزیون سیمای آزادی در سال 86 بازداشت و در دادگاه انقلاب شهر رفسنجان ابتدا به سه سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم شد و نهایتا در پی اعتراض دادستان به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در حالیکه در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان رفسنجان بود پرونده اش با دخالت غیر قانونی قاضی حیدری فر به تهران منتقل و نهایتا به اعدام محکوم شد.


این فعال حقوق بشر آشنا به روندحقوقی پرونده غلامرضاخسروی که به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود در این زمینه به کمپین گفت: "از آنجا که به اتهامات غلامرضا خسروی در دادگاه انقلاب رفسنجان رسیدگی و حکم زندان صادر و ابلاغ شده بود ، احاله پرونده به تهران از اساس غیرقانونی بوده است. احاله پرونده تنها با شرایطی خاص و در مرحله تحقیقات اولیه ممکن است و نه در زمانی که حکم صادر شده است."


وی با اشاره به تخلف قاضی حیدری فر مدعی شد: "دادیار دادسرای انقلاب تهران ، قاضی حیدری فر که درخواست احاله پرونده به دادسرای انقلاب تهران را به دیوان عالی داده است در گزارشش به دروغ عنوان کرده که پرونده در مرحله تحقیقات اولیه است. این درحالی‌است که در آن زمان حکم بدوی صادر و ابلاغ و حکم تجدید نظر هم صادر شده بود و متهم در حال گذراندن دوران محکومیتش بود. قاضی حیدری فر در مراحل دیگر این پرونده نیز تخلفات متعددی انجام داده و بارها این زندانی سیاسی را تهدید میکرده که نهایتا وی را اعدام خواهد کرد."


این فعال حقوق بشر از تخلف دوم صورت گرفته در پرونده اینچنین یاد کرد: "با توجه به صدور رای و اجرای حکم ۶ سال زندان ، قاضی پیرعباسی در ابتدا ایراد وارده از طرف وکلا مبنی بر اعتبار امر مختومه را پذیرفت و قرار توقف تعقیب صادر کرد. با این حال و در کمال تعجب با اعتراض نماینده دادستان تهران و تغییر عنوان مجرمانه از جاسوسی به محاربه برای همین اتهامات حکم اعدام صادر کرد."


وی حکم اعدام را غیرقانونی دانست و به کمپین گفت: "در حالی که عمل مادی جرم یکسان بوده و تنها عنوان مجرمانه تغییر کرده است و خود قاضی پیر عباس طبق اصل اعتبار امر مختومه قرار موقوفی تعقیب صادر کرده بود ، متاسفانه وی این بار حکم اعدام صادر کرد. شعبه 31 دیوان نیز در یک مرحله ایراد شکلی به حکم وارد دانست و حکم را نقض کرد ولی باز متاسفانه با اعتراض دادستانی این حکم غیرقانونی اعدام در دیوان تایید شد و هم اکنون این نگرانی وجود دارد که قبل از مرحله اعاده دادرسی و درحالیکه یکی از وکلای وی آقای سلطانی زندانی است و وکیل دیگرش خانم شیما قوشه به تازگی از زندان تبریز آزاد شده ، این حکم اجرا شود."


او در خصوص ویژگی های حقوقی پرونده آقای خسروی به کمپین گفت: "این حکم اعدام کاملا سیاسی و برخلاف قانون مجازات اسلامی است. اراده ایی سیاسی در مراحل مختلف اصرار داشته که حکم اعدام صادر شود. احاله پرونده به تهران غیرقانونی بوده. قاضی حیدری فر برای احاله پرونده به تهران گزارش دروغ نوشته و حکم زندان که در حال اجرا بوده به اعدام تبدیل شده است. قاضی پیرعباس درحالی که خودش مبتنی بر اعتبار امر مختومه قرار موقوفی تعقیب صادر کرده، با همین اراده سیاسی نهایتا حکم غیرقانونی اعدام صادر کرده است. آقای خسروی از سال 86 تا کنون به مدت 40 ماه در سلول انفرادی بوده است. وی تحت بیشترین فشارهای روحی و جسمی بازجویان و قاضی حیدری فر برای اعتراف به مسائل خلاف واقع بوده و همیشه و در مراحل مختلف تهدید میشده که اعدام خواهد شد. از این رو از مقامات قضایی میخواهم که این حکم غیرقانونی را نقض کنند و مانع از اعدام این زندانی سیاسی شوند.

Thursday, September 6, 2012

به امید آزادی




 

ابرقدرتها 2 بار با هم متحد شدند

Superpowers of the world united twice in history

اول
برای نابودی هیتلر و موسولینی
چون غرب را به آتش می کشیدند .

ودوم
برای حمایت از خامنه ای ، مالکی و اسد
چون خاور میانه را به آتش می کشند .

The first time ،
they were united to stop Hitler and Mussolini
from destroying the Western countries.
Now, for the second time
they have been united to support the fascist regime of Mullahs of Iran,
and its cronies in Iraq and Syria,
to set the Middle East in fire

Wednesday, September 5, 2012

هموطن، فریاد کن رهایی از استیداد را....فریاد کن آزادی را

فریاد کن...



الله اكبر...بزرگي پروردگارت را
مرگ بر ديكتاتور...نابودي استبداد را
**************************************************
با هر چه كه ميخواهي و هرگونه كه دوست داري فرياد كن رهايي را،
اما سكوت نكن كه سكوت مرگ ماست و بقای ديكتاتور.
باز بشكنيم سكوتمان را
یک فریاد کمترین سهم من و توست ...برای آزادی...

برای رهایی از ديكتاتوري حاکم بر سرزمینمان را
**************************************************************
درود بر مير، بر شیخ، بر بانوی سبز در حصر...
درود بر زندانیان سیاسی - عقیدتی در بند..
درود بر آزادی...

شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر روانه زندان شد


خبرگزاری هرانا – شیوان نظرآهاری، فعال حقوق بشر جهت اجرای حکم زندان بازداشت و روانه بند زنان (نسوان) زندان اوین شد.

به گزارش تارنمای ندای سبز آزادی این فعال حق تحصیل که در اعتراضات پس از انتخابات دوبار بازداشت شده و به ۴ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود در پی احضار به دادسرای مستقر در زندان اوین جهت اجرای حکم بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد.


 

 

How much could a man be superstitious and stupid in 21st century!!

 

 

دوباره وطنم را پس میگیرم.

 

 

Tuesday, September 4, 2012

بخش تحلیل خودنویس: علی‌رغم تمام بی‌عدالتی‌ها و خلف‌وعده‌هایی که پس از انقلاب ایران از سوی آیت‌الله خمینی شد، برخی از رجال سیاسی کنونی، به ویژه اصلاح‌طلبان، از «دوران طلایی امام» سخن می‌گویند؛ اما این دوران واقعا چه ویژگی‌هایی داشت؟

 


خلق اصط

لاح «دوران طلایی امام»

هر چه از مرگ آیت‌الله خمینی می‌گذرد، این که دوران زمامداری وی دقیقا چه ویژگی‌هایی داشته بیشتر مطرح می‌شود؛ هم از سوی طرفداران و هم از سوی مخالفان.

صرف نظر از قرائت رسمی جمهوری اسلامی از آیت‌الله خمینی که جایی برای نقد بنیانگذار جمهوری اسلامی نمی‌گذارد، برخی از منتقدان کنونی جمهوری اسلامی مثل اصلاح‌طلبان و اهالی جنبش سبز هم می‌کوشند آیت‌الله خمینی را چهره‌ای منطقی و مخالف تندروی معرفی کنند.

این بخش از سیاسیون ایران که خود زاییده جمهوری اسلامی هستند، برای مبارزه با بخش رسمی جمهوری اسلامی، اصطلاح «دوران طلایی امام» را خلق کردند و تلاش کردند خواسته‌های کنونی خود را در آن دوران بگنجانند و آنها را به این وسیله مشروع و قانونی جلوه دهند.

گویی اصلاح‌طلبان راه دیگری جز خلق «دوران طلایی امام» نداشتند و مهم‌ترین شیوه مبارزاتی آنان همین بود.

اصلاح‌طلبان در تمامی انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شده، چه در آنهایی که حضور داشتند و چه در آنهایی که حضور نداشتند، از «دوران طلایی امام» یاد کرده‌اند.

تاکید کاندیداهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان بر «پیروی از خط امام» بوده که به زعم آنها می‌شد با این روش هم «حکومت» را داشت و هم «مردم» را.

همواره از محمد خاتمی، رئیس جمهوری دوران اصلاحات، به عنوان یکی از یاران و وفاداران آیت‌الله خمینی یاد می‌شود و خود او نیز بر «پیروی از آرمان‌های امام و وفاداری به آنها» تاکید می‌کند.

میرحسین موسوی، کاندیدای معترض به انتخابات سال ۸۸ که از او به عنوان «نخست وزیر امام» یاد می‌شود، نیز در جریان برگزاری این انتخابات، خواستار «بازگشت به دوران طلایی امام» بود و در جریان مناظره‌ انتخاباتی با محمود احمدی‌نژاد به تخطی از ارزش‌ها و آرمان‌های امام در دولت احمدی‌نژاد انتقاد کرد.

اکنون نیز اکبر هاشمی رفسنجانی اظهار نگرانی کرده است که روزبه‌روز از آرمان‌های امام فاصله می‌گیریم.

چندی پیش صادق زیبا کلام، تحلیلگر سیاسی مقیم ایران نیز خبر داده که اصلاح‌طلبان برای انتخابات ۹۲ چهره‌ای اصلاح‌طلب و «مدافع آرمان‌های امام راحل» معرفی می‌کنند.

برخی اصلاح‌طلبان خارج از ایران نیز هم طی سال‌های اخیر همواره بر «اسلام رحمانی»، «آرمان‌های امام راحل»، «بازگشت به دوران طلایی‌ امام»، «اجرای بدون تنازل قانون اساسی»‌ و «مردمسالاری دینی» پافشاری کرده‌اند.


برخی از ویژگی‌های «دوران طلایی امام»


خلف وعده

اما شاید بتوان «خلف وعده» و «عمل نکردن به تعهدات» را مهم‌ترین ویژگی شخصیتی آیت‌الله خمینی در جریان انقلاب ایران دانست.

این انقلاب با حضور گروه‌های سیاسی مختلف ایران مثل مارکسیست‌ها، ملی‌گراها، لائیک‌ها و جمهوری‌خواهان و در نهایت مذهبی‌ها به پیروزی رسید اما طولی نکشید که آیت‌الله خمینی با قلع و قمع گروه‌های مختلف به «وعده آزادی» عمل نکرد و شیوه «اعدام» را در پیش گرفت.

به گواه تاریخ، آیت‌الله خمینی در ماه‌ها و روزهای نزدیک به بهمن 57 همواره در جمع خبرنگاران بر این موضوع تاکید می‌کرد که هدف او از این مبارزات براندازی نظام سلطنتی ا‌ست و بلافاصله پس از پیروزی این انقلاب به قم خواهد رفت و در آنجا اقامت خواهد گزید و در امور مملکت دخالتی نخواهد کرد.

اما در سخنرانی سی خرداد سال 60 زمانی که در جماران ساکن شده و به عنوان فرمانده کل قوا حکومت می‌کرد، گفت که «در نجف و پاریس یک حرف‌هایی زدم که چنانچه اسلام پیروز شود، روحانیون می‌روند سراغ شغل‌های خودشان، لکن وقتی ما آمدیم و وارد معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مساجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروی می‌رود.»

تأسیس نظام ولایتی

وی «نظام ولایتی» را جایگزین «نظام سلطنتی» کرد: «آقایان بعضىی‌شان می‌گویند: مساله ولایت فقیه، اگر یك مساله تشریفاتى باشد مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد دخالت بكند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم. اگر متوجه به لازم این معنا باشند، مرتد مى‌شوند.» (صحیفه نور، جلد ۹، صفحه ۲۵۴)

همچنین در جایی دیگر به صراحت اعلام کرد که «مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است.» (صحیفه نور،ج ۵، ص۵۲۲)

مخالفت با احزاب و مطبوعات آزاد

اما مخالف با احزاب و همچنین شکستن قلم‌های آزاد هم از دیگر «ویژگی‌های دوران طلایی» امام بود.

خمینی تأکید داشت که «تنها یک حزب باید باشد و آن حزب‌الله و حزب مستضعفین است.»

در مورد لزوم محدود شدن مطبوعات نیز گفت: «ما آزادى دادیم به آنها، آزادى مطلق، كه در ظرف این چند ماه قریب دویستحزب و گروه و زیاد مطبوعات و مجلات و روزنامهها منتشر شد و هیچكس جلوگیرى نكرد. در عین حالى كه به همه مقدسات ما توهین كردید، در عین حالى كه با حكومت آنطور رفتار كردید، و با اسلام آنطور رفتار كردید در مطبوعاتتان، معذلك به شما تعرضى نشد، تا آنكه فتنه را دیدیم و فهمیدیم كه شما فتنهگر هستید بعد از اینكه توطئه شما ثابتشد و مردم فهمیدند شما چه اشخاصى هستید، دیگر نمىتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هركارى مىخواهید بكنید، شما را سركوب خواهیم كرد.»

تصفیه ادارات

کار به جایی ‌رسید که اندکی بعد بر لزوم تصفیه ادرات از افراد مخالف و حتی زنان «بدحجاب» سخن گفت.

وی در هشتم تیرماه سال ۱۳۵۹ با انتقاد از دولت و شورای انقلاب گفت: «چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند، چرا اینهایی را که مشغول هستند جوانهای ما را تباه کنند در این ادارات تصفیه نمی‌کنید.»

تجسس در امور دیگران

کار تصفیه به جایی رسید که وی اندکی بعد از دانش‌آموزان خواست که در کار معلمان خود تجسس کنند و اگر موردی خلاف حکومت دیدند آن را اطلاع بدهند.

وی در پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۳۶۱ خطاب به دانش‌آموزان گفت: «دانش‌آموزان عزیز باید با کمال دقت اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند که اگر خدایی ناکرده در یکی از آنها انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند. فرزندان عزیزم در صورتیکه مشاهده کردند که بعضی از دشمنان در لباس دوست و همشاگردی میخواهند آنان را جذب گروه خود کنند به مقامات مسئول معرفی نمایند وسعی کنند اینکارخود را به صورت مخفی انجام دهند.»

و حتی با تأکید بر لزوم جاسوسی و در واقع تجسس در زندگی خصوصی دیگران گفت: «اسلام را همه باید حفظ کنیم. یک بیچارهای به من نوشته بود که شما گفتید همه اینها را باید تجسس کنید، خوب در قرآن که می‌فرماید لاتجسسوا... وقتی که اسلام در خطر است همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ کنید اسلام را.» (صحیفه نور، ج۱۵،ص۱۰۰-۱۰۱)

مخالفت با موسیقی

شاید موارد بسیاری را بتوان نام برد که مدافعان «آرمان‌های امام راحل» هرگز در این سال‌ها درباره آنها سخن نگفته‌اند.

از جمله نظر آیت‌الله خمینی نسبت به موسیقی است: «اگر بخواهید مملکتتان یک مملکت صحیح باشد موسیقی را حذف کنید نترسید که از اینکه به شما بگویند کهنه‌پرست شده‌اید.» (صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۱۹۷ تا صفحه ۲۰۱)

حجاب اجباری

اما شاید از همه اینها جالب‌تر تغییر دیدگاه وی نسبت به زنان و نادیده گرفتن نقش و اهمیت آنها در انقلاب و در جامعه ایران باشد.

آیت‌الله خمینی که در روزهای نزدیک به بهمن ۵۷ در پاریس به خبرنگاران از آزادی حجاب گفته بود اندکی پس از به قدرت رسیدن در پاسخ به اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی که از او در مورد دلیل اجبار حجاب زنان در ایران پرسیده بود، گفت: «اولا این که این یک اختیاری است برای آن‌ها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که اختیار را از دست‌شان بگیرید؟ ما اعلام می‌کنیم به زن‌ها که هرکس چادر می‌خواهد یا هرکس پوشش اسلامی، بیاید بیرون. از ۳۵ میلیون جمعیت ما ۳۳ میلیونش بیرون می‌آید. شما چه حقی دارید که جلو این‌ها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری است که شما نسبت به زن‌ها دارید؟ و ثانیا این که ما یک پوشش خاصی را نمی‌گوییم. برای حدود زن‌هایی که به سن و سال شما رسیده‌اند هیچ چیزی نیست. ما زن‌های جوانی که وقتی ایشان آرایش می‌کنند و می‌آیند، یک فوج را دنبال خودشان می‌کشند، این‌ها را داریم جلوشان را می‌گیریم. شما هم دل‌تان نسوزد.» (کتاب گفت‌وگوهای اوریانا فالاچی)

علیرغم وعده آیت‌الله خمینی مبنی بر آزادی حجاب زنان، وی شانزدهم اسفند ۱۳۵۷ در جمع طلاب قم اعلام کرد: «زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه این‌که خودشان را بزک کنند. زن‌ها هنوز در ادارات با وضع پیشین کار می‌کنند. زن‌ها باید وضع خودشان را عوض کنند... به من گزارش داده‌اند که در وزارتخانه‌های ما زن‌ها لخت هستند و این خلاف شرع است. زن‌ها می‌توانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی.»

این سخنان بهسرعت با تظاهرات اعتراضآمیز جمعی از زنان تهرانی در مناطق شمال، مرکز و غرب شهر مواجه شد، بهطوری که عکس این تظاهرات در کنار تیتر یک روزنامه‌های ۱۷ اسفند قرار گرفت: «خواست امام این است که حجاب اسلامی در مملکت باید رعایت شود.»

پس از آن وی با تاکید بیشتر بر اجباری بودن حجاب برای زنان اعلام کرد که: «... اسلام نمی‌گذارد که لخت بروند توى این دریاها شنا کنند. پوستشان را می‌کند!...که بعد از این‌که مىرفتند زن و مرد در دریا، زنها همانطور لخت می‌آمدند توى شهر! مردم هم جرات نمی‌کردند حرف بزنند. امروز اگر یک همچون چیزى بشود، اینها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد. ...ما تا زنده هستیم، نمی‌گذاریم این آزادیهایى که آنها می‌خواهند، تا آن اندازهاى که می‌توانیم، آن آزادی‌ها تحقق پیدا کند.» (صحیفه نور، ج۸، ص: ۳۳۹)

و قانون مجازات اسلامی بعد از همه این فراز و نشیب‌ها و در آبانماه ۱۳۶۲ در شرایطی به تصویب رسید که پیش از آن، زنان عملا در عرصه عمومی محجبه شده بودند. بر اساس این قانون، زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شوند.

مخالفت با حق رأی زنان

هرچند سال‌ها قبل او نظر زن‌ستیزانه خود را در نامه به محمد رضا شاه پهلوی در مهرماه ۱۳۴۱ اعلام کرده است.

آیت‌الله خمینی در این نامه رسما با اعطای حق رأی به زنان مخالفت کرده و گفته: «دولت در انجمن‌های ایالتی و ولایتی، اسلام را در رای دهندگان و منتخبین شرط نكرده و به زن‌ها حق رای داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است.»

گرچه بعدا در جمهوری اسلامی به اقتضای شرایط، آیت‌الله خمینی نتوانست حق رأی را از زنان بگیرد.

حال با تمام این اتفاقات و اظهارات، سخن گفتن از «دوران طلایی امام» حتی به قصد مبارزه با حاکمان کنونی ایران، به چه معناست؟

 

 

مافیای دفاع از حقوق بشر:مثلث عبدالکریم لاهیجی ,

شیرین عبادی و هادی قائمی

 



مردم ایران شاهد نقض حقوق بشرازاولین لحظات بدو انقلاب 22 بهمن بدست جنایتکاران خمینی بودند. از همان روزها که سران ارتش سابق در پشت بام خانه خود خمینی دجال

به گلوله بسته میشدند و از پشت بام مسکن او جوی خون جاری شد.
هزاران نفر و یابنا به گزارشات بیش از 120000زندانی سیاسی تا بحال در ایران بدست ماشین کشتار رژیم ملایان تهران به قتل رسیده اند. هزارن زن و مرد هم تا بحال یا در زندانهای رژیم بسر بردند و یا اکتون در زندانهای ایران در زنجیر میباشند. از تعداد دقیق زندانیان و کشتار آمار دقیقی در دست نیست ولی میتوان تجسم کرد که آمار بسیار بالاست.
اما دفاع از حقوق بشر در این 33سال خود داستان دیگری دارد. سالها تنها گروهی که در خیابانهای نیویورک و ژنو با نمایندگان کشورهای مختلف در سازمان ملل ملاقات میکرد و با نشان دادن فاکت و عکس حمایتشان را در محکومیت ملایان جلب کنند فقط مجاهدین و هواداران آنها بودند و بس. آنها بودند که هر ساله در ماه های نوامبر و دسامبر جنبش و جوش عجیبی را در اطراف سازمان ملل ایجاد میکردند و دنیا را مجبور میکردند که سالی یکبار چشم خود را در برابر جنایتهای ایران باز کنند و حداقل کار ممکن یعنی محکومیت رژیم ملایان را در تاریخ دنیا برای نقض حقوق بشر ثبت کنند. اما اینکار به سادگی انجام نمیشد. ملاقاتهای بسیار و کار سخت مقاومت ایران در عرض چند ماه بود که این محکومیت را به ارمغان میاورد.
در همان زمان رژیم هم بیکار نبود و شروع به خریدن رای از دولتهای کوچک به هر شکلی میکرد. با یک کشور با رشوه دادن مانند هدیه چند هزار چرخ خیاطی به جمهور دومینکن ار کشورهای کارابین و یا تهدید کشورهای بزرگتر با عملیات تروریستی در آن کشورها مثل فرانسه و آلمان. ولی این جنگ تنگاتنگ سالها ادامه داشت و هرساله محکومیت رژیم را به ارمغان میاورد. در طی این سالها این مقاومت ایران بود که در همه لحظات حاضر بود و از حقوق مردم ایران و فعالین مدنی و سیاسی که در زیر ضرب و شتم ملایان بودند بدون چشمداشت و یا در نظر گرفتن اعتقادات اشخاص دفاع می کرد. خیلی از آنها فعالینی خارجه نشین شدند و حالا خود با ملاحضات و خیلی محتاتانه و انتخاب شده از حقوق بشر ایران دفاع میکنند. احتیاجی به آوردن نام آنان نیست چون بخوبی خود میدانند که چه کسانی هستند. چندی از آنها توسط مجاهدین به خارجه منتفل شدند.
و اما اکثریت از اینکه مبادا مورد انتقاد دیگر گروهها قرار بگیرند به مجاهدین که میرسد با اینکه آنها و هوادارنشان که در بدترین شرایط در زندانهای رژیم بسر میبرند با ترس و لرز از حقوق آنها با گذاشتن هزاران شرط و شروط و مطمئن شدن که خودشان را کاملا از مجاهدین دور میکنند از حقوق انسانی آنها دفاع آبکی میکنند.
اما چرا فعالین حقوق بشر ما به اینجا کشیده شده اند؟
در جواب باید گفت که رژیم ملایان موفق شد حتی در زمینه حقوق بشر هم رخنه کند و محکومیتهای شفاف علیه نقض حقوق بشر را هم گل آلود کند. وقتی اکبر گنجی پاسدار را توانست به عنوان زندانی سیاسی بر جامعه جهانی و سازمانهای حقوق بشری جا بزند. وقتی به ناگاه وکیل امور خانوادگی و طلاق شیرین عبادی دراولین فیلم گزارشی ساخته کریستین امانپور در سال 1997 از ایران در دوران خاتمی و در سر فصل دیالوگ تمدنها, انتخاب ناگهانی وی بعنوان برنده جایزه صلح نوبل هم بی دلیل نبود. بذرهایی که رژیم در آن سالها کاشت حال در چندسال اخیر بخصوص بعد از قیام 2009 همه به نفع رژیم بکار آمد.
در چند سال اخیر یک فضای بسیار خاصی در دنیای نقض حقوق بشرایران ایجادشده و آن انتخاب اینکه حقوق بشر کی و چه دسته ای باید حفض شود و در اطرافش سرو صدا و چه گروه و دسته ای باید در نطفه خفه شود. هر فعال حقوق بشری که بخواهد نظری بدهد اول باید مطمئن شود که مورد خصم سران و مثلث حقوق بشر وبقولی مافیای حقوق بشر ایران, قرار نگیرد چرا که آن موجب غضب و تحریم و حذفشان از تمامی محافل حقوق بشر دیگر میباشد. خط قرمز هم کاملا مشخص هست آن هم مجاهدین و هوادارانش میباشد.
این مثلث متشکل از کیست؟ و بر چه اساسی این حرف زده میشود؟
مثلثی از شیرین عبادی ,عبدلکریم لاهیجی و هادی قائمی. لاهیجی وکیلی که شهرت خود رااز موکلش محمد رضا سعادتی بدست آورد و در سال 58 بعنوان کاندیدای مجلس از طرف مجاهدین معرفی شد و در دهه شصت به کمک آنها به پاریس منتقل شد, یک سر این مثلت میباشد. سر دیگر این مثلث شیرین عبادی است که احتیاجی به معرفی و اعمال ایشان نیست. کسی که در سال 2004 در سخنرانی اش در دانشگاه مریلند در حضور صدها شرکت کننده اعلام کرد که جایزه صلح نوبل به ایشون نباید داده میشد بلکه باید به آقای خاتمی داده میشد!!! و در سالهای اخیر هم شاهد حضور خیلی پرنگ ایشان در کنار لابیهای رژیم ملایان ازجمله حضور او در خانه فروغ پرویزیان و در هم جواری تریتا پارسی که در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت کرد هم بوده ایم.
ضلع سوم این مثلث با تعجب بسیار هادی قائمی است. او که تا قبل از قیام 2009 در هیئت مدیره نایاک مینشست و ناگهانی در بدو شروع تظاهراتهای مردمی خرداد 2009 از مسند خود استعفا و بلافاصله کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران را تشکیل داد. بدینوسیله کسانی همچون امثال تریتا پارسی و هادی قائمی که تا قبل از 2009 در برابر سوال نقض حقوق بشر همیشه میگفتند ما به این مسائل کاری نداریم به ناگاه نان دانی جدیدی را پیدا کرده و خود تبدیل به سران حقوق بشر ایران شدند و بدینوسیله دنیای حقوق بشر ایران را هم تحت کنترل خود دراوردند. در همان دوران تظاهراتهای که در واشنگتن و آمریکا برگزار شد چنان تحت کنترل قائمی و رفقایش شد که حتی تصمیم چه پرچمی به صحنه بیاید گرفته میشد وبدینوسیله حتی اعتراضات مردمی خارج کشور را هم کنترل میکرند.
از سال 2009 نیز این مثلث ویا بهتر بگوییم مافیای حقوق بشر ایران نه تنها تشکیل شده بلکه بطور مستمر در حال کنترل فضای حقوق بشر ایران هستند. چگونه؟ فعالین حقوق بشر ایران میتوانند هر حرفی بزنندتا زمانیکه از طرف این مافیا اکی شده باشد. و آنها حق رد شدن از خط قرمز یعنی مجاهدین را ندارند. اگر کوچکترین دفاعی از حقوق آنها بشود, فعالین مجرم شناخته شده و بلافاصله از فضای حقوق بشری بین المللی تحریم میشوند. یکی از این دوستان در یک گپ دوستانه اعتراف کرد که هر فعال حقوق بشری در خارج کشور با کوچکترین محکومیت نقض حقوق بشر بر علیه مجاهدین بلافاصله مورد غضب واقع شده و از محفل حامیان حقوق بشر, یعنی رتبه های مشاوره ای محافل بین المللی حقوق بشر که تماما فقط به این مثلث گوش میدهند حذف میشوند. نتیجه اخلاقی اینکه این محافل نیز در نهایت بدست آخوندهای ایران کنترل میشوند.
البته این بهایی بسیار سنگینی است که بسیاری حاضر به پرداخت آن نیستند. منصفترینشان ترجیح به سکوت و ضعیفترهایشان هم فراتر رفته و حاضر به لگد زنی به مجاهدین هم میشوند. این را هم باید به خواننده یاد آور شد که مقادیر قابل توجهی در این محافل بعنوان اعطای کارهای پژوهشی, تحقیقی, گزارشی و مشاوره ای تعلق میگیرد که فعالین ما خود را نیازمند دریافت آنها برای امرار معاش و یا ادامه به اصطلاح گزارشی خود دارند و در نتیجه نمیتوانند اصلا مورد غضب قرار بگیرند. یک انحصار طلبی که حتی به کنترل رسانه های چون صدای آمریکا و بی بی سی و رادیو فردا و رادیو دوچوله و غیره هم غلبه کرده.
با این مرور پس زیاد سخت نیست که صحبتهای لاهیجی برعلیه مجاهدین را شنید و تعجب هم نکرد. او سالهاست که حقوق بشر را فقط به شکلی که خودش میخواهد توجیح میکند و هر اتفاقی که سر مجاهدین بیایدرا تقصیر خودشان هست قلمداد میکند. آنها هستند که میخواهند شکنجه شوندو به دار کشیده شوند و آخرش بدست پاسدارهای بیچاره رژیم کشته شوند. یا هم اکنون بیچاره سربازان عراقی که مجبور شدند مجاهدین را مورد ضرب و شتم قرار بدهند. انگارکه حال جامعه حقوق بشری ایران باید برای این مزدوران باید زجه و زاری کرده و برای این جانیان اعاده حقوق هم بکند.
جامعه ایرانی خارج از کشور و حتی داخل باید که بخود انتقاد کنیم که چگونه به این مافیای حقوق بشری اجازه رشد اینچنینی دادیم که فضای حقوق بشر ایران در جامعه بین المللی را تحت کنترل قرار داده و گل آلود کنند. بازهم پولهای دزدی ایران به نجات ملاهای ایران آمده و بجای حمایت از قربانیان واقعی این رژیم برای سردمداران کشتارهای دهه شصت حال اشک تمساح ریخته می شود. بیشرمی تا به آنجا پیش میرود که برنده جایزه نوبل ایرانی ما از اعدام شفاف دفاع میکند. اعدام اعدام است و شفاف و غیر شفاف ندارد. از اینجاهست که میشود ماهیت واقعی این حامیان حقوق بشر را بطور واقعی شناخت.
و این لحظات بسیار دردآور تاریخ حقوق بشری کشور ما ایران هست که حتی حقوق بشر هم انحصاری شده است. آنهم تحت انحصار مهره های رژیم. فکر میکنم ما باید از حالا به بعد از مدافعین حقوق بشر خارجه نشینمان اول از همه سوال کنیم در مورد آزار و اذیت شکنجه زندانیان حامی مقاومت ایران بطور مشخص مجاهدین خلق و نقض حقوق اولیه آنان در اشرف و لیبرتی چه فکر میکنند؟ و اما اگر توجیح و یا سکوت را شنیدیم باید نتیجه بگیریم که کجا ایستاده اند.
حقوق بشر حقوق بشر هست حقوق ایرانی حقوق ایرانی است و هیچ اما و اگری را نمیشناسد. زمانیکه اما و اگر پیش بیاید یعنی تبعیض قائل شدیم و حقوق بشر تبعیض نمیشناسد. چه مجاهد و چریک ,چه کرد و بلوچ, چه زن و مرد, چه مسیحی ویا لائیک , و چه همجنس باز (گی و لزبین) و هر چیز دیگری نیمتواند دلیل بر تبعیض باشد. همه آنها اول از همه انسان و بعد ایرانی هستند و در ایران آزاد آینده حقوق همه باید محترم و مساوی باشد. اما این مساوات باید از حالا تمرین شود و باید که به سران حقوق بشر خارجه نشین ایرانیمان در غربت که در حقیقت برگزیدگان این رژیم به طرق مختلف هستند این پیام قوی را بدهیم که شرم داشته باشید و به شما اجازه نمیدهیم که این انحصار طلبی را در فضای خارج کشور ایجاد کنید و فضا را آلوده و گل آلود. اتفاقا یکی از معیارهایمان, اینکه آیا فعالان حقوق بشر ما واقعی هستند و صادق در نتیجه بدون داشتن واهمه از حقوق تمام ایرانیان دفاع کنند این باشد که در مورد نقض حقوق بشر مجاهدین و هوادارانشان در ایران و عراق و خارج کشور چه فکر میکنند؟
از طرفی جامعه ایرانی باید به سازمانهای حقوق بشری اعتراض کنند که چگونه اجازه این انحصار طلبی را درجمع خود داده اند. این ما ایرانیان هستیم که باید درکنار هم در مقابل این دسیسه و این معضلی که بهره آنرا فقط رژیم ملاها میبرند بایستیم. و با اعتراض متداوم آنها را مجبور به تغییر و تحریم این عناصر از مجامع بین المللی باشیم.
پیام بسیار واضح و شفاف است :هموطن در زمینه حقوق بشر سکوت نکن و با چشمهای باز بدون در نظر گرفتن هر گونه تبعیضی از حق حقوق هر ایرانی بدون ترس و وحشت دفاع کن. وگرنه این رژیم ملاهاست که نفع آن را خواهد برد.

Monday, September 3, 2012

به راه خود ادامه خواهیم داد اگرچه قیمت آن بسیار گران...

 

 

 

 

 باج دو ميليارد دلاری رژیم تهران به دولت يمن

 


جمهوری اسلامی تلاش می کند تا از طريق يک باج دو ميليارد دلاری به دولت يمن، محاکمه تروريستهای دستگير شده خود را متوقف کند.

روزنامه السياسه چاپ کويت در این باره نوشت، رژيم تهران از طريق کانال های

ديپلماتيک به دولت يمن تعهد داده است در ازای متوقف ساختن بازجويی اعضای هسته تروريستی این رژيم، پروژه هايی در حوزه انرژی و ديگر زمينه های اقتصادی به ميزان بيش از دو ميليارد دلار در يمن راه اندازی کند.
اعضای اين هسته تروريستی ماه پیش در یمن دستگير شدند و سرکرده آن يک افسر سپاه پاسداران بوده است. اين هسته تروريستی دارای يک اتاق عملياتی در صنعا پايتخت يمن بوده و عمليات جاسوسی و تروريستی را از يمن در کشورهای شاخ آفريقا هدايت می کرده است.

السياسه می نويسد، عربستان سعودی مقامات يمنی را تشويق به ادامه و کامل کردن بازجوييها از اعضای اين هسته تروريستی و تحويل آنها به دادگاه کرده است.

شاي

 

 

انتقال گروهی 8 زندانی برای اجرای حکم ضدبشری اعدام

 


بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" حداقل 8 زندانی از زندان قزل حصار کرج برای اجرای حکم قرون وسطایی اعدام به سلولهاانفرادی منتقل شدند.

روز یکشنبه 12 شهریور ماه حداق

ل 8 زندانی از سالنهای 1 و 2 واحد 2 زندان قزل حصار کرج احتمالا به سلولها انفرادی بند 240 زندان اوین جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام منتقل شند.

واحد2 زندان قزل حصار کرج که از 9 سالن تشکیل شده است و بیش از 3000 زندانی در آن جای داده اند . اکثر آنها در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند.2 سال پیش در آستانۀ چهارشنبه سوری زندانیان این واحد در اعتراض به موج اعدام های گروهی دست به اعتراض گسترده نمودند که با به گلوله بستن زندانیان بی دفاع حداقل 40 نفر کشته و تعداد بیشماری زخمی شدند و بقیۀ آنها به مرور اعدام شدند



رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای پس از چند هفته وقفه جهت برگزاری کنفرانس عدم تعهد به نظر می آید دوبار موج اعدام ها را آغاز نموده است.هدف از شروع موج جدید اعدام ها ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه می باشد.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،انتقال گروهی از زندانیان زندان قزل حصار برای اجرای حکم ضدبشری و قرون وسطایی اعدام به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از دبیر کل ، کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی برای متوقف کردن اعدام های گروهی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.
.فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران
12 شهریور 1391 برابر با 02 سپتامبر2012
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه اعدام سازمان ملل متحد
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

 

 

عيسی سحرخيز روزنامه‌نگار زندانی و فعال سياسی در اعتراض به رعايت نشدن قانون در پرونده قضايی‌اش، پس از انتقال به زندان اوين به دست به اعتصاب غذای تر زده است.

 


به گزارش کلمه، در حاليکه عيسی سحرخيز بيش‌ از شش‌ماه در “حصر بيمارستانی” و تحت مداوا

بود، هم‌زمان با اجلاس سران جنبش غيرمتعهدها و مقارن ساعت ۱۰ شب سه‌شنبه، هفتم شهريور به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل شده و از همان زمان دست به اعتصاب غذای تر اعتراضی زده است.

عيسی سحرخيز که پيش از اين خطاب به گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل نامه نوشته بود و از اراده حکومت برای «مرگ خاموش» مخالفان نوشته بود و کارگروه بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل هم خواستار آزادی وی شده بود، همزمان با حضور بان کی مون در تهران به زندان اوين منتقل شد و تحت کنترل امنيتی بيش از پيش قرار گرفت.


ماموران تنها اجازه دادند تا سحرخيز داروهايش را همراه با خود ببرد اين درحالی است که کماکان از وی به‌صورت يک روز درميان “خون‌گيری” می‌شود و پزشکی قانونی پيشتر نظر خود مبنی بر “عدم تحمل کيفر” در خصوص وضعيت پزشکی سحرخيز را صادر کرده بود. اين فشارها درحالی نسبت به او وارد شد که پس از انتقال از بيمارستان طی روزهای گذشته به بهداری زندان منتقل شده است.


سحر خيز پيشتر گفته بود: چنانچه قانون درخصوص پرونده قضايی وی رعايت نشود و برخلاف نظر پزشکان معالج؛ وی را دوباره به زندان منتقل کنند، از همان روز نخست دست به اعتصاب‌غذا خواهد زد.


دبير کل سازمان ملل متحد در حضور کوتاه خود برای اجلاس عدم تعهد نسبت به وضعيت حقوق بشر در ايران انتقادات سختی را متوجه حاکمان کرد و مصرانه خواستار آزادی رهبران جنبش سبز، مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی شد.


او در سخنان خود به صراحت اعلام کرد که بسياری از چالش های حقوق بشری در ايران باقی مانده است و ضمن آن از حکومت خواست تا شرايط آزادی بيان و مباحثه در فضای باز را مهيا کند.


اعلام اعتصاب غذای عيسی سحرخيز در شرايطی است که پيشتر پزشکان معالج وی در ماه مبارک رمضان سحرخيز را به دليل مشکلات کليوی و قلبی از روزه گرفتن منع کرده بودند و هم اکنون آغاز اعتصاب غذای سحرخيز، نگرانی نسبت به وضع وخيم جسمی اين فعال سياسی و مطبوعاتی را شدت بخشيده است.


سحرخيز تيرماه ۸۸ و در پی بازداشت های گسترده پس از انتخابات رياست جمهوری دستگير و سپس توسط قاضی صلواتی، رييس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام “توهين به رهبری و تبليغ عليه نظام” به سه سال حبس محکوم شد. خرداد ماه با وجود تمام شدن حکم سه سال محکوميت عيسی سحرخيز وی بر خلاف روند جاری آزاد نشد.


اين روزنامه نگار که در زندان رجايی شهر به سر می برد مرداد ماه در نامه ای به دادستان تهران خواستار استفاده قانونی از حق مرخصی شد. سحرخيز تا کنون از حق مرخصی عادی و استعلاجی محروم بوده و در مدت حبس، تنها به صورت تحت الحفظ و با حضور ماموران به بيمارستان منتقل شده است.


سحرخيز در دفاعياتش ادامه بازداشت خود را نقض اصل ۳۲ قانون اساسی توصيف کرد و گفت “متخلف از اجرای اين اصل کيست؟ چه کسی، چه مقا‌می ‌‌و چه نهادی براساس اين اصل بايد مجازات شود؟ آيا قوه‌ای که زير نظر مستقيم مقام رهبری است و رياست آن توسط آيت‌الله خامنه‌ای منصوب شده و می‌شود، تخلف کرده و يا رهبری جمهوری اسلا‌می ‌نتوانسته است وظايف قانونی خود را که در بند دوم از اصل ۱۱۲ قانون اساسی مورد تاکيد قرار گرفته، يعنی نظارت برحسن اجرای سياست‌های کلی نظام، به‌درستی و دقت انجام دهد؟


وی در دفاعيه خود آورده است: در مقدمه‌ قانون اساسی و همچنين فصل هشتم ميثاق ملی، بجز شرط عدالت و تقوا، خصوصيات و شرايط ديگری نيز برای رهبر در نظر گرفته شده است که نه تنها بايد از همان ابتدا داشته باشد بلکه در تمام دوران زمامداری نيز بايد آن ويژگی‌ها را حفظ کند و حتی اگر ثابت شود که از همان ابتدا اين شرايط وجود نداشته است، خود به خود شرط رهبری لغو و منتفی می‌شود.”


سحرخيز با اشاره برخورد خشونت بار ماموران با معترضان به نتايج انتخابات مهندسی شده رياست جمهوری گفته است “بعيد ‌می‌دانم کسی بگويد آنان خودسرانه عمل کرده‌اند، اگر اين‌گونه باشد نقش و وظيفه‌ رهبری زير سئوال خواهد رفت و تدبير و مديريت او مخدوش خواهد شد که براساس اصل ۱۱۱ قانون اساسی، مستندی بر ناتوانی رهبر و ضرورت برکنارکردن او است.”


وی همچنين در خصوص نتايج انتخابات و پيروزی ميرحسين موسوی در دفاعيه اش تصريح کرده است که عدم اعلام نام ميرحسين موسوی دروغی است که مسلما با نوع حمايت آيت‌الله خامنه‌ای توسط ايشان سامان‌دهی شده يا دست‌کم از جانب ايشان مورد حمايت قرار گرفته است.”


اين روزنامه نگار معتقد است که آيت‌الله خامنه‌ای، قانون اساسی و حتی مفاد و اصول مربوط به ولايت فقيه را زير پا گذارده و از راه عدالت و انصاف و بی‌طرفی در انتخابات منحرف شده است.”


عيسی سحر خيز در نامه‌ای به رييس قوه قضاييه هشدار داده بود که اگر به شکايت او از مقامات و از جمله رهبری توجه نشود، موضوع را به مجامع بين‌المللی خواهد کشاند.

Sunday, September 2, 2012


اسامی برخی که در اعدام های 67 دست داشتندو امار اعدامیان در 67

 

علی خامنه اى، علی اکبر هاشمى رفسنجانی، موسوی اردبیلى، توسلى، موسوى خوئینى ها، احمد خمینی، میرحسین موسوى و فقهای شورای نگهبان نمایندگان وزارت اطلاعات در دادگاه های نمایشی . در دو
ره ای که محمد محمدی ری شهری در قامت وزیر اطلاعات نیری، اشراقی، رییسی و پورمحمدی محمد مقیسه ای ( ناصریان ) رییس کنونی شعبه ی ۲۸ دادگاه انقلاب، تقی عادلی (داوود لشکری )
، سیدحسین مرتضوی، و موسی واعظی اشاره کرد .

در این میان حسینعلی نیری، قاضی مرتضی اشراقی، دادستان تهران؛ ابراهیم رییسی، معاون دادستان تهران ( به عنوان جانشین اشراقی )؛ مصطفی پورمحمدی، نماینده ی وزارت اطلاعات با حکم آیت الله خمینی و زیر نظر محمدی گیلانی، افرادی بودند که در عالی ترین سطح کمیته صدور احکام در تهران حضور داشته اند.,و مجید انصاری علي شوشتري، معاون وقت قضايي


حسینعلی نیری، عضو کمیسیون مرگ منصوب


مرتضی اشراقی، عضو کمیسیون مرگ منصوب


مصطفی پورمحمدی، نمایندهٔ وزارت اطلاعات در کمیسیون مرگ


مجید انصاری رئیس سابق سازمان زندان‌ها، رئیس فراکسیون

«اصلاح‌طلب‌ها» در مجلس پنجم و ششم

علی اکبر ولایتی، محمد جواد لاریجانی


سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها دادستان‌کل کشور وقت در تأیید اعدام‌های انجام گرفته در کشور اعم از سیاسی و غیرسیاسی گفت:


«ما از بالا رفتن آمار اعدام‌ها واهمه‌ای نداریم.»


به علت این‌که جمهوری اسلامی ایران همچنان بر سر کار است تعداد دقیق اعدام‌ها هرگز فاش نشده است و بین مراجع مختلف در مورد آن‌ها اختلاف وجود دارد. عموماً کمتر از هزار نفر حداقل و ۱۲ هزار نفر حداکثر شمرده می‌شود. سازمان عفو بین‌الملل "بیش از ۲۵۰۰ نفر" را اعلام کرده است. در ضمن لیست و نام‌های مشخص حداقل پنج هزار نفر توسط سازمان‌های مختلف اعلام شده است


ماه مرداد ماه محاکمه و اعدام (اعضای سازمان مجاهدین خلق) بود


شهریور ماه محاکمه و اعدام زندانیان کمونیست و چپ بود


سیداحمد خمینی که در آن زمان رئیس وقت دفتر خمینی بود در نامه‌ای در مورد جزییات این اعدام‌ها می‌پرسد و تاکید می‌کند آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه شده‌اند و دوران زندان‌شان به زودی تمام می‌شود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستان‌هایی که استقلال قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ روح‌الله خمینی بدین‌گونه است که:



بسمه تعالی در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.

 

 

سه برابر شدن زندانيان در زندان های خوزستان:




رئیس سازمان زندانها در استان خوزستان فاش ساخت شمار زندانيان در زندانهای خوزستان سه برابر ظرفيت طبيعی آن است.

رضا پوستچی گفت، ظرفيت زندان های استان خوزستان بين پنج تا شش هزار نفر ااست اما هم اکنو

ن بيش از ۱۵ هزار زندانی در استان خوزستان نگهداری می شود.

این زندانبان حکومت اسلامی با حسرت از اينکه در استان خوزستان کمبود زندان وجود دارد، افزود، در ۳۴ سالی که از انقلاب اسلامی می گذرد، يک زندان هم در استان خوزستان ساخته نشده است، اين در حالی است که در استان کرمانشاه هفت زندان و در خراسان رضوی ۱۰ زندان جديد احداث شده است.

Saturday, September 1, 2012

هموطن، فریاد کن رهایی از استیداد را....فریاد کن آزادی را

فریاد کن...

 

الله اكبر...بزرگي پروردگارت را
مرگ بر ديكتاتور...نابودي استبداد را
**************************************************

با هر چه كه ميخواهي و هرگونه كه دوست داري فرياد كن رهايي را،
اما سكوت نكن كه سكوت مرگ ماست و بقای ديكتاتور.
باز بشكنيم سكوتمان را
یک فریاد کمترین سهم من و توست ...برای آزادی...
برای رهایی از ديكتاتوري حاکم بر سرزمینمان را
**************************************************************
درود بر مير، بر شیخ، بر بانوی سبز در حصر...
درود بر زندانیان سیاسی - عقیدتی در بند..




دستگیری ۱۰ کارمند وبلاگ‌نویس در اردبیل


اکبر امینی٬ رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات استان اردبیل از دستگیری ۱۰ کارمند یکی از ادارات دولتی خبر داد که با راه اندازی وبلاگی اقدام به «نشر اکاذیب» علیه شرکت خود می‌کردند.

 

 

 اوژن اکبری فعال سیاسی به دادسرای اوین احضار شد

 


اوژن اکبری فعال سیاسی و عضو حزب پان ایرانیست به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شد.

اوژن اکبری فعال سیاسی و عضو حزب پان ایرانیست برای روز یکشنبه ۱۲ شهریور ماه سال جاری به دادسرای مقدس، مستقر در زندان اوین احضار شد.

گفتنی است، این فعال سیاسی تیرماه سال گذشته به همراه ۸ تن دیگر از اعضای حزب پان ایرانیست در یکی از جلسات این حزب در شهر اهواز بازداشت شده بود.

 

 

نامه چند تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به بان کی‌مون

 


خبرگزاری هرانا - به مناسبت ورود بان کی‌مون دبیر کل سازمان ملل متحد به تهران و احتمال حضور وی در مجلس شورای اسلامی چهارتن از زندانیان سیاسی بنامهای حشمت الله طبرزدی، افشین اسانلو،

رضا شریفی بوکانی و خالد حردانی نامه ای را خطاب به وی نگاشته و شرایط ایران را از ابعاد مختلف برای وی تشریح نموده اند.

شرح نامه این چهار زندانی سیاسی را در زیر می خوانید.


عالی جناب‌بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد، به ایران خوش آمدید


آقای دبیر کل، مردم ایران از دوران باستان به مردمی مه‌مان نواز شهرت یافته‌اند، به ویژه اگر آن مه‌مان همچون جناب عالی ناخوانده باشد. عنوان شما دبیر کلی سازمان ملل است ولی متاسفانه باید اعلام کنیم که به شکل سنتی به دبیر کلی دول تبدیل شده است.


مقصر جناب عالی نیستید بلکه ساختار تشکیلاتی آن سازمان چنین ایجاب کرده است. البته قرار بوده است که دولت‌های عضو این سازمان نماینده واقعی ملت‌ها باشند تا چنین تناقضی به وجود نیاید اما جناب عالی خود بهتر از همه می‌دانید که دولت‌هایی مثل حکومت جمهوری اسلامی نه تنها چنین نمایندگی‌ای را ندارند، که سالهاست بر علیه ملت و منافع آن تبدیل شده‌اند.


با این مقدمه کوتاه اجازه بدهید از سوی اکثریت ملت ایران که حکومت امکان ابراز نظر به او نمی‌دهد برای شما بازگو نماییم که پا در کجا گذاشته‌اید و مه‌مان رسمی شما چه کسی است.


آقای دبیر کل شما پا به کشوری گذاشتید که دولت حاکم که خودش را نماینده جمهوری و اسلام می‌داند به هیچ حزب و گروه مخالفی حتی اگر مخالفت آن احزاب دموکراتیک و مسالمت آمیز باشد، اجازه فعالیت نداده و رهبران و اعضای آن‌ها را بیش از سه دهه است که به شدت سرکوب و در مواردی ترور و اعدام کرده است. برای نمونه می‌توان از: جبهه ملی ایران، نهضت آزادی ایران، حزب ملت ایران، حزب پان ایرانیست ایران، نیروهای ملی مذهبی، حزب دموکرات کردستان، جبهه دموکراتیک ایران، جبهه متحد دانشجویی و طی سه سال اخیر اعضای دفتر تحکیم، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب نام برد.


شما به کشوری پا نهاده‌اید که طی چند سال اخیر به زندان بزرگ روزنامه نگاران تبدیل شده و هیچ روزنامه مستقلی حق فعالیت نداشته و شمار روزنامه‌های توقیف شده به اندازه‌ای است که امکان ذکر نام آن‌ها وجود ندارد. در حال حاضر و در صورت تمایل می‌توانید با روزنامه نگاران مستقل و سر‌شناس و رهبران احزاب و سازمان‌های سرکوب شده در زندان‌ها ملاقات کنید. آیا حکومت این اجازه را به دبیر کل سازمان ملل خواهد داد؟


شما به کشوری پا گذاشتید که هیچ حزب و گروه و سازمان مستقل، منتقد و مخالف، حق برگزاری هیچ می‌تینگی یا تظاهرات مستقل از منویات حکومت را ندارد و برگزار کنندگان به اتهام اقدام علیه امنیت ملی سرکوب و زندانی می‌شوند. شما به کشوری پا گذاشتید که هیچ فرد یا گروه مخالف حق شرکت در انتخابات و تعیین سرنوشت به عنوان کاندیدا را ندارد و فقط کاندیداهایی این امکان را خواهند داشت که نهاد‌های حکومتی از جمله سپاه، وزارت اطلاعات، قوه قضاییه، بسیج و در ‌‌نهایت شورای نگهبان منتصب رهبر او را تایید کرده باشند. شما به کشوری پا گذاشته‌اید که حتی اقلیت‌های قومی و مذهبی حق استفاده از حقوق قانونی مصرح در همین قانون اساسی موجود مورد تایید حکومت را نداشته و تفتیش عقاید، شکنجه در زندان‌ها، و تواب سازی زندانیان عقیدتی و سیاسی امری معمول است. شما به کشوری پا گذاشته‌اید که زن را نصف مرد به حساب آورده و نه تنها زنان حق کاندیدا شدن برای برخی مسئولیت‌ها مثل ریاست جمهوری را ندارند بلکه حق قاضی بودن را نداشته و در مورد شهادت در دادگاه یا امر دیه و امثالهم دو زن برابر یک مرد است.


در این کشور آپارتاید مذهبی، قومی و جنسیتی بیداد می‌کند و قطع دست و پا و سنگسار را امری قانونی قلمداد می‌کنند.


آقای دبیر کل شما به کشوری پا گذاشته‌اید که آزادی بیان و رعایت حقوق بشر مصرح در اعلامیه جهانی سازمان ملل به شدت زیر پا گذاشته شده و حاکمیت و در راس آن ولی فقیه خامنه‌ای و نیروهای تحت امر و نهاد‌های انتصابی با هر چیز به صورت گزینشی و خودی و غیر خودی دانستن مردم، برخورد می‌کنند.


آری آقای دبیر کل، همین آقای خامنه‌ای که خود را در لباس روحانی و لباس دلسوزی برای مردم عراق، بحرین، فلسطین و بلکه همه جهان معرفی می‌کند و برای همه دول و ملل جهان نسخه نوشته و خطیب توانمندی نیز هست، خودش را نماینده خدا و عقل کل و دارای قدرت مطلقه می‌داند و اجازه هر نوع ابراز نظر مخالف در ایران را سلب کرده است. برای اینکه با هزینه کردن ملیارد‌ها دلار پول حاصل از فروش نفت مردم ایران یک نیروی پلیسی، امنیتی جهنمی به وجود آورده و به محض ابراز کوچک‌ترین نظر مخالف با قدرت مطلقه‌اش همین نیروی سرکوبگر جهنمی را به جان مخالفین می‌اندازد. شما مه‌مان چنین دیکتاتوری مذهبی در ایران هستید. آیا آمده‌اید با صراحت از آن‌ها بخواهید که به قوانین بین المللی در زمینه رعایت حقوق بشر وفادار باشند یا اینکه آمده‌اید تا به آن‌ها مشروعیت داده و تیغ زنگ زده سرکوب آن‌ها را صیقل بدهید؟


آقای دبیر کل، در این مملکت فقر، گرانی، تورم، بیکاری، تبعیض و فساد مالی و اداری بیداد می‌کند. هر سال هزاران کارگر بیکار شده، کارخانه‌ها تعطیل شده، شرکت‌های بزرگ مالی ورشکست می‌شوند. مردم ستم دیده ایران مجبور هستند آثار اقتصادی ناشی از فساد نهاد‌های حکومتی تمامیت خواه، سوء مدیریت‌ها، اقتصاد دولتی و انحصاری و تحریم‌های بین المللی علیه حکومت را تحمل کنند. بحران‌های اقتصادی تا بدان جا رسیده است که حتی رهبران تمامیت خواه حکومت نیز مجبور شده‌اند به آن اعتراض کنند و البته ریاکارانه مثل همه حکومت‌های انحصار طلب و دیکتاتوری این بحران‌ها را بر گردن هم دیگر یا نهاد‌ها و مقامات پایین‌تر بیندازند ولی آیا ملت اجازه اعتراض علیه وضع موجود را دارد؟ هرگز.


برای اینکه با بد‌ترین شیوه سرکوب می‌شوند. میزان سرکوب‌های وحشیانه حکومت را سه سال پیش و در جریان سرکوب جنبش سبز همه جهانیان مشاهده کردند. آیا شما هم دیدید؟

آقای دبیر کل شما پا به چنین سرزمینی نهادید و مه‌مان چنین حکومتی هستید. ملت ایران تمایل داشت در شرایطی از دبیر کل سازمان ملل پذیرایی کند که با این حاکم این حکومت سرکوبگر و خشن رو به رو نبود و دارای حکومت ملی و دموکراتیک می‌بود. با صراحت بگوییم ملت ایران حتی این انتظار را از شما ندارد که بتوانید علنی رفتار حکومت ملت ستیز و ضد حقوق بشری و ضد انسانی‌اش را محکوم کنید. برای اینکه اگر قرار بود چنین کنید هیچ‌گاه دعوت این حکومت ریاکار را نمی‌پذیرفتید

آقای دبیر کل این حکومت نیازمند معرفی نیست. برای اینکه رفتار داخلی و بین المللی آن طی بیش از سه دهه گذشته معرف هویت آن است. حمایت از تروریسم، اقدام به ترور‌های گسترده و سایر اقدام‌هایی که همگان به خوبی از آن آگاه هستند، جالب‌تر از همه اینکه دوستان و متحدان اصلی این حکومت دولت‌هایی چون کره شمالی و سوریه هستند که نمونه‌های بارز حکومت غیر دموکراتیک و جنایتکار بشمار می‌روند. به واقع برای کشور‌های به اصطلاح غیر متعهد متاسف هستیم که چنین حکومت‌هایی در آن عضویت داشته یا وظیفه میزبانی آن را بر عهده گرفته‌اند. پس باید مفهوم غیر متعهد‌ها را به معنای بی‌تعهدی در برابر حقوق ملت‌ها معنا کنیم.


جناب دبیر کل، کشور‌های متمدن جهان از شما خواسته‌اند که چنان چه به ایران سفر کردید، درباره برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی به حکومت تذکر بدهید. آن‌ها نگران امنیت بین المللی و امنیت کشور‌های خود هستند ولی قربانی اصلی همه سیاست‌ها و برنامه‌های داخلی و بین المللی جمهوری اسلامی ملت ایران هستند. برای اینکه از یک سو حکومت همه حقوق اساسی آن‌ها را سلب کرده و ایران را به زندانی بزرگ برایشان تبدیل نموده و از دیگر سو هزینه برنامه‌های بلند پروازانه و ماجراجویانه مثل همین برنامه هسته‌ای را نیز ملت ایران می‌پردازد. برای اینکه دلارهای نفتی که می‌بایست هزینه آبادانی کشور و توسعه همه جانبه آن شود برای برنامه‌های بلند پروازانه صرف شده و از دیگر سو هزینه تحریم‌ها را نیز حکومت بر دوش ملت انداخته و اگر کشور‌هایی مثل اسراییل دست به حمله نظامی علیه مراکز هسته‌ای ایران بزنند، که امیدواریم هیچ‌گاه چنین نکنند، این سرمایه‌های ملت ایران و جوانان و نیروی انسانی اوست که از بین خواهد رفت. پس شاهدید که عملا همه هزینه‌ها را ملت ایران می‌پردازد اما هیچ کس شما را به تذکر رعایت حقوق این ملت از سوی حکومت ایدئولوژیک حاکم بر ایران توصیه نکرده است. همگان فقط و فقط به امنیت و منافع خود می‌اندیشند.


جناب دبیر کل، در پایان ضمن خوش آمد گویی شما به سرزمین پهناور و کهن ایران زمین با اطمینان ناشی از آگاهی و اراده ملت بزرگ ایران به شما اعلام می‌کنیم ملت ایران به زودی به پا خواهد خواست. تشکیل حکومتی ملی، دموکراتیک و پایبند به همه اصول دموکراسی، حقوق بشر و حقوق بین الملل یک بار دیگر ایران را از انزوای جهانی خارج و نقش سازنده خود برای صلح و آزادی در جهان را ایفا خواهد کرد. ملت ایران با هیچ دولت و ملتی سر ناسازگاری و دشمنی ندارد و دست همه دولت‌های عضو سازمان ملل را خواهد فشرد و خواهان از بین رفتن هیچ ملت یا دولتی نیست. ملت ایران از هر نوع حکومت ایدئولوژیک یا مذهبی به ستوه آمده و از پراکندن ایدئولوژی نفرت توسط حکومت فعلی به تنگ آمده است. امید است در دوران حکومت واقعی ملت ایران پذیرای دبیر کل و دولت‌های برآمده از رای ملت‌ها باشیم.


مهندس حشمت الله طبرزدی، افشین اصانلو، رضا شریفی بوکانی، خالد حردانی


زندان رجایی شهر کرج یند ۱۲ سالن ۴


مورخ چهارشنبه ۸ شهریور


 

 

رسول حردانی در پی اعتصاب غذا به بهداری زندان منتقل شد


رسول حردانی زندانی امنیتی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که پس از ۱۲ سال زندان از تاریخ چهارشنبه ۲۵ مرداد ماه در اعتراض به عدم آزادی خود دست به اعتصاب غذا زده است، در پی وخامت وضع جسمی به

بهداری زندان منتقل شد.

رسول حردانی، برادر خالد حردانی، متهم به هواپیماربایی در مسیر اهواز به بندرعباس است.

این هواپیماربایی که بعد‌ها به موضوع فیلم مشهوری از کارگردان صاحب نام ایرانی (ابراهیم حاتمی‌کیا)، تبدیل شد؛ بنا به اعتراف بازداشت‌شدگان، به دلیل فقر مالی و شرایط نامناسب زندگی صورت گرفته بود.

دادگاه، خالد حردانی و دو برادر زن وی به نامهای فرهنگ و شهرام پورمنصوری را به اعدام محکوم کرد که این حکم با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد.

رسول حردانی برادر خالد نیز که در همان دادگاه با حکم حبس ابد مواجه شده بود، در ماه‌های گذشته بار‌ها از سوی مسئولان با وعده "عفو و آزادی" مواجه شده است.

رسول حردانی که در ماه گذشته حکم شلاق در موردش اجرا شده بود، پس از عدم آزادی دست به اعتصاب غذا زد و روز گذشته در حالی که بیش از ۱۷ روز از اعتصاب غذایش می‌گذشت، در پی وخامت وضعیت جسمی ناشی از ضعف به بهداری زندان اوین منتقل شد.

 

 

 توجه

فرزندان ما را به دست جلادان رژیم فاشیستی اسلامی ندهید
دیروز شوربختانه بار دیگر ، یکی از هموطنان ایرانی بازداشت و در آستانه دیپورت قرار گرفت . از تمامی دوستان گرامی ام خواهشمندم که با شیر این پست و اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران ، از د

یپورت این هموطن جلوگیری نمایید و یکبار دیگر ثابت کنید که ما ایرانیان فارغ از هر عقیده و نظری ، در هر کجای دنیا که باشیم یکصدا و همصدا متحدانه در برابر رژیم فا
شیستی اسلامی و مزدورانش فریاد برمی آوریم سرنگون باد جمهوری ننگین اسلامی ...پاینده ایران و ایرانی
و این هم پیام هموطن ما از داخل بازداشتگاه :
اینجانب محمد علی‌ انصاری وبلاگ نویس عضو جامعه وبلاگ نویسان ایران در سال ۲۰۰۹ در پی‌ خشونت بی‌ حد و مرز جمهوری اسلامی و کشتن جوانان وطن با ورود به سفارت جمهوری اسلامی و باز کردن درب سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم سوئد و ورود ۱۵۰ ایرانی‌ به سفارت ایران در سوئد و همین باعث ۵۰دقیقه اشغال سفارت ایران در سوئد گردید در سوئد به مدت دو سال در زندان ادراه مهاجرت زندانی شدم بعد از آزادی ۴ ماهه در سال ۲۰۱۲دیروز دوباره توسط پلیس سوئد دستگیر و به زندان اداره مهاجرت سوئد منتقل شدم پلیس مرزی سوئد معتقد است که برای باز کردن درب سفارت ایران در استکهلم مجازات در ایران را باید بکشم !

 

 

تجاوز و شكنجه نازنین صدیقی توسط مأمورین کثیف جمهوری اسلامی در زندان