Saturday, February 13, 2010

احمدی نژاد،دروغگوی بزرگ


Thursday, February 11, 2010

Mahmoud Ahmadi Nejad Election Debate Iran President 2009 Cartoon

Tuesday, February 9, 2010

بیانیه مهدی کروبی در آستانه ۲۲بهمن

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت بزرگ و سربلند ایران

اکنون که در آستانه ۲۲ بهمن و سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام هستیم، لازم دانستم ضمن گرامیداشت این روز و اداء احترام به شهیدان که استقلال و آزادی را توامان با جمهوری اسلامی طلب می کردند، به عنوان خدمتگزاری کوچک که در تمام فراز و نشیب های نیم قرن گذشته حضور فعالی داشتم، نکاتی چند را با شما صاحبان اصلی این انقلاب ، نظام و کشور در میان گذارم. با این امید که مسئولان محترم مخصوصا دلسوزان نظام عاقلانه، عادلانه، منصفانه و به دور از حب و بغض های سیاسی، جریانی و جناحی به آن توجه نمایند. به ویژه آنکه مهدی کروبی از لحاظ سن و سال دیگر در وضعیتی نیست که رفتار او را بتوان با انگیزه های سیاسی و رسیدن به پست و مقام و امور دنیوی تخطئه نمود. اگر در پی آن بودم باید عافیت طلبی پیشه نموده و افسار اشتر سرکش سیاست ایران را رها و از حقوق مردم و آنچه بر ملک و ملت می گذرد، سخنی نگویم و دلشاد و سرخوش از گنجینه خاطرات گذشته ام آرام و بی دغدغه اندوخته اسلامی و انقلابی و مردمی پنجاه ساله خود را در معرض حراج گذاشته و در قبال فروش آن، زندگی آسوده ای را فراهم می کردم و مورد احترام ارباب قدرت قرار می گرفتم. ولی چنین رفتاری از جوانمردی و مسلمانی به دور است و من حیات و ممات خود را متعلق به اسلام، ایران و مردم می دانم. بزرگترین افتخار من این است که بنده خدا، فرزند ایران و سرباز مردم بوده و خواهم بود، لذا سکوت و یا جدایی از مردم و بی توجهی به منافع ملی را نه تنها جفا دانسته بلکه با تاکید بر ارزش های دینی و آرمان های بلند مردم و امام، متبلور در قانون اساسی به دفاع از حقوق شرعی و قانونی و آزادی های مشروع مردم پرداخته وخواهم پرداخت. این پیمان ناگسستنی مهدی کروبی با ملت بزرگ ایران است. اکنون توجه برادران و خواهران عزیز را به چند نکته مهم جلب می نمایم.

۱- همه با هم، آرام و با صلابت در سالروز ۲۲بهمن که یادآور تجلی باور دینی و عزم ملی مردم شریف ایران و نقطه عطفی در تاریخ پر افتخار کشورمان است، در راهپیمائی شرکت می کنیم. این روز به هیچ گروه خاصی تعلق ندارد و روز افتخار و سربلندی تمام ملت ایران است. در این روز می کوشیم تا دستاوردها و آرمان های امیدبخش که برخی از آن یا به فراموشی سپرده شده و یا به انحراف رفته را با صبر و استقامت و پرهیز از خشونت زبانی و فیزیکی مطالبه کنیم. این مطالبات قانونی حق مردم است که در انقلاب ۵۷ عهد مردم و با جمهوری اسلامی بوده است و این روزها صاحبان قدرت آن را در صندوق خانه قدرت پنهان ساخته اند. ۲۲ بهمن در یک کلام روز مردم است. شهید آیت الله مدرس در ارتباط با پیمان مردم و حکومت بعد از بیان مرتبه ولایت پیامبر و معصومین که ماموریت مستقیم الهی دارند به زیبائی می گوید: یک مرتبه مثل زمان ما که این طور پیش آمده است آن حاکم و سائس از جانب ملت است ، در این صورت وظیفه او اجرای دستوری است که ملت به او می دهد و هر دستوری از تعمیر بلاد و تامین عباد این ملت … قانون اساسی دستوری است که ملت به آن شخص می دهد و آن حاکم و سائس اگر بر طبق آن عمل نکرد ظالم و متعدی و لازم الرفع است.

۲- در حالی به استقبال سالروز ۲۲ بهمن امسال می رویم که دو رکن جمهوریت و اسلامیت نظام بشدت زیر سوال رفته است. انتخابات ریاست جمهوری دهم همراه شد با مهندسی آرای مردم. پاسخ سوال ساده مردم در راهپیمایی عظیم سکوت ۲۵ خرداد و پس از آن (رای من کو) با خشونت و سرکوب مواجه و موجب شکسته شدن دیوارهای اعتماد میان مردم و حاکمیت شد. این امر بستری را بوجود آورد که میراث امام خمینی و خون بهای شهیدان با بزرگترین چالش سه دهه اخیر روبرو گردد. مردم خوب می دانند و مسئولان نیز باید بدانند که راه حل مشکلات پیش آمده نه پاک کردن صورت مساله است و نه داغ و درفش. باید مردم را در امور کشور و مطالبه حقوق شان جدی گرفت و همراه مردم و در جهت خواست و منافع و مصالح آنان حرکت نمود. سرکوب، بازداشت و زندان فله ای فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و دانشجویان، دادگاه های نمایشی، اعدام و اعمال مجازات های سنگین و ایجاد فضای امنیتی راهکار مناسبی برای مهار آنچه رخ داده و می دهد نیست. تمکین به خواست ملت و به رسمیت شناختن حقوق آنان راه خروج از بحران موجود است. من از مراجع بزرگ تقلید و علمای اعلام و حوزه های علمیه و تمام رجال و شخصیت های معتبر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و نیز از عقلای بزرگ قوم از سر دلسوزی درخواست می کنم تا دیر نشده بدور از مشاجرات لفظی بی حاصل، با ارائه طرح های واقع بینانه به داد اسلام و مردم برسند. مراجع معزز میدانند که آنچه امروز بر این کشور و مردم می گذرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، بنام اسلام و تشیع و روحانیت است. بنابراین هر کس به اندازه توانش باید از آبروی اسلام و حقوق مردم دفاع کند. متولیان امر هم شیوه و روش خود را عوض کنند و بدانند که نه سکوت و عقب نشینی ما و نه تهدید و ارعاب و خشونت آنان مشکل را حل نمی کند.

۳- در این روزها مردم این صاحبان اصلی انقلاب بدلائل متعددی از جمله اقتصادی، سیاسی و امنیتی و بویژه بی توجهی به حقوق شهروندی شرایط سختی را می گذرانند. انکار این شرایط ، حقیقت و واقعیت را تغییر نمی دهد ولو آنکه نام آن را عده ای “فتنه” و عده ای دیگر “بحران” و یا واژه ای دیگر بگذارند. یکی از بزرگترین مشکلات امروز کشور همین انکار مشکلات یا دلخوش نمودن به نام های دیگر است. حضرات نه تنها تلاش می کنند معضل را نبینند و آن را نپذیرند بلکه سعی می کنند واقعیت های تلخ موجود را با شبیه سازی های ناشیانه و بچگانه وارونه جلوه دهند. فلذا قدمی در جهت علاج آن بر نمی دارند. درحالی که از اداره امور ساده کشور درمانده اند، ادعای اداره امور جهان را دارند. افزایش مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی صدای دوستان و هم پیمانان مجلسی خودشان را درآورده و علیرغم شعار “عدالت و مهرورزی و خدمت به بندگان خدا” نابرابری و تبعیض در جامعه موج می زند. تبعیض و فساد دولتی بحدی افزایش یافته که بنا بر آخرین آمارهای بین المللی کشورمان دراین امر با سقوط معنی داری در رتبه ۱۶۸ کشور دنیا قرار گرفته است.

۴- متاسفانه علیرغم آموزه های اسلام فضای جامعه آکنده از تزویر، چاپلوسی، دروغ و رواج مدح و ثنا گردیده است. از یک سو متملقان پست و از سویی دیگر افراطی های بی مایه میانداری می کنند و عرصه را بر عالمان و اندیشمندان و عقلا تنگ نموده و بازار تهمت و افترا و هتک حرمت چنان داغ شده که ارکان نظام، انقلاب و یاران با وفای امام از باران گستاخی ها در امان نیستند. بی هویت های خشک مغز با چشمان بسته و دهان های باز در کمال امنیت، بدون پروا مداحی و خودفروشی می کنند و با ایراد تهمت و افترا عرصه را بر پاکان و نیکان تنگ کرده که از این آشفته بازار باید به خدا پناه برد. به یاد داریم که امام امت نه تنها در حفظ آبرو و شئون همگان با تمام وجود مراقبت می فرمود بلکه حتی مدح و ثنای چهره های شناخته شده و عالی مقام را بر نمی تافت و نهیب می زد که نفس انسان سرکش و طغیانگر است. از این تعریف و تمجید و تعارض ها با من نکنید مبادا وسوسه شده و باورم شود. اگر دنبال راه حل اصولی هستیم باید:

• بر دهان ثناگویان متملق خاک ریخت و دست و زبان و قلم خشونت گرایان بی سرمایه مهار و کنترل شود و بازار دین فروشی و انحصار طلبی طرد گردد.

• تمام اصول قانون اساسی بطور کامل اجرا گردد و حق انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان در همه انتخابات ها از مجلس خبرگان رهبری گرفته تا مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری رعایت شود. بدعت زشت شورای نگهبان که تمام ایرانیان از جمله چهره های شاخص و شناخته شده را به ساتور نظارت استصوابی می سپارد باید حذف گردد. میزان باید فقط رای ملت باشد نه گزینش و مهندسی آرای مردم بر اساس سلایق عده ای خاص. من مطمئن هستم مردم شریف ایران با عنایت به فضای مذهبی قطعا افراد صالح، سالم، متعهد و متخصص را بر مصدر امور خواهند نشاند.

• آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی

• فضای باز مطبوعات و به رسمیت شناختن نقد و نقادی و بازگرداندن آرامش به دانشگاه ها تحقق یابد

• فضای امنیتی و جو پلیسی و محیط رعب و وحشت برداشته شود، در این فضا بستر وحدت و همکاری نیست.

و صد البته که در این صورت بایدهای فراوانی هم متوجه جریان معترض که در حال حاضر از فرط مظلومیت سکوت پیشه نموده اند خواهد بود. هشدار که مبادا تمامیت خواهان شما را به ساختار شکنی وادار نموده که این امر خواست مخالفان و دشمنان حرکت مسالمت آمیز شماست. رفتن در فضای خشونت و یا گرفتار شدن در فضایی که ممکن است خود به نام شما طراحی کرده و مرتکب رفتاری خلاف مصلحت و مقررات شوند، خواست سرکوبگران بی منطق است. هشدار که مبادا عوامل نفوذی و بیگانگان و اجانب در صفوف شما رخنه نموده و ارزش های دینی و اخلاقی و ملی را خدشه دار نمایند. من رسما اعلام می کنم دوستان و یاران ما از مقدمات و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و سرنوشت رای شان سوال داشتند. آنان حقوقی شرعی و قانونی خود را با تاکید بر اسلام و نظام و منافع ملی آنهم با سکوت و آرامش مطالبه نمودند که جا دارد از عوامل اجرایی، نظارتی، امنیتی، پلیسی و رسانه ای شوال شود که چه کردید که چنین شد و چرا کار به اینجا کشید؟ آیا افق آینده اینگونه رفتارها و برخوردها را مورد مطالعه قرار داده اید؟

آخرین کلام، لازم است مردم عزیز خصوصا قشر تحصیل کرده و طبقه جوان توجه داشته باشند که آنچه امروز به نام جنبش اعتراضی در جامعه جریان دارد یک ایدئولوژی فراگیر نیست که خط کشی های سفت و سخت داشته باشد و افراد را بر اساس آن گزینش نموده و مسئولیت رفتار تمام حاضران در آن را بپذیرند. این جنبش برای دفاع از عقیده یا مرام سیاسی و دینی خاصی نیست طبعا افراد موجود در آن دارای آرا و عقاید گوناگونی هستند که هر یک از ما می توانیم با آنها موافق یا مخالف باشیم. فصل مشترک این جنبش استیفای حق رای، انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات، آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی، اصلاح شیوه حکومت داری و قانون مداری و رعایت حقوق شهروندی مردم است. بدون شک بالا بردن مطالبات و انحراف از اهداف ذکر شده دست آویزی برای سرکوب خشن این حرکت می گردد. لذا من به عنوان پدری پیر به جوانان عزیز و به عنوان برادری سرد و گرم چشیده و آب از سر گذشته به پیران و میان سالان عرض می کنم طرح مباحث دیگر به جز خواسته بحق و قانونی، انحراف از مسیر است و این خواست مخالفان این جنبش و در مواردی ساخته و پرداخته آنان یا عوامل نفوذی می باشد. به امید روزی که اصحاب حکومت و ارباب قدرت عقل، عدل و انصاف را بیاری بخواهند و موجبات خشنودی اولیای اسلام و مردم ایران را در پرتو به رسمیت شناختن حقوق مردم، فراهم نمایند.



و آخردعوانا ان الحمد لله رب العالمین


مهدی کروبی

۱۴ بهمن
۱۳۸۸

Monday, February 8, 2010

خواب که هیچ،کشور را هم از شما پس خواهیم گرفت.

Sunday, February 7, 2010

همه در کنار هم برای ایران سبز


Saturday, February 6, 2010

مازیار سمیعی بازداشت شد



تغییر برای برابری : مازیار سمیعی فعال دانشجویی و از فعالان کمپین یک میلیون امضا شامگاه گذشته در منزل خود بازداشت شد. طبق گفته مادر وی پنج نفر از ماموران لباس شخصی نیمه شب دیشب وارد خانه شدند و پس از تفتیش منزل، مازیار را به همراه تعدادی کتاب، کیس کامپیوتر و دست نوشته هایش با خود به مکان نامعلومی انتقال دادند. این ماموران به خانواده سمیعی گفته اند که او خود تماس خواهد گرفت و از محل بازداشت خود خبر خواهد داد و نیاز به پیگیری دیگری نیست.
شایان ذکر است هیچگونه توضیحی درباره علت بازداشت مازیار سمیعی داده نشده است و حتی زمانی که مادر او قصد خواندن حکم را داشته ماموران امنیتی حکم بازداشت را به بهانه کمبود وقت از دست او گرفته اند.
مازیار سمیعی پیش از این نیز در سال 86 به دلیل فعالیت های دانشجویی 10 روز را در زندان اوین گذرانده بود که پس از آن حکم برائت برایش صادر شد.

Friday, February 5, 2010


اتحاديه اروپا خواستار توقف فوری اعدام ها در ايران شد.

کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا،


مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا روز جمعه از مقام های ايران خواست تا اجرای حکم اعدام ۹ تن از متهمان حوادث پس از انتخابات ايران را متوقف کند و اين احکام را تغيير دهد.

کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا، گفته است اعلام صدور احکام اعدام ۹ تن از  متهمان در هفته جاری، بخشی از روند نگران کننده برای «ارعاب» جنبش معترضان در ايران است.

کاترين اشتون در بيانيه ای تصريح کرد که اتحاديه اروپا مخالف مجازات اعدام در هرشرايطی است و از ايران می خواهد تا بيدرنگ مجازات های اعدام را لغو کند.

واکنش کاترين اشتون به اظهارات ابراهيم رييسی، معاون اول قوه قضاييه، است که در قم گفته بود: «دو نفری که اعدام شده و ۹ نفری که به زودی اعدام خواهند شد قطعا در جريان آشوب های اخير دستگير شدند.»

آرش رحمانی پور و محمد رضا علی زمانی که گفته می شود پيش از انتخابات بازداشت شده بودند، سحرگاه روز پنجشنبه، هشتم بهمن ماه، توسط دادگاه انقلاب اعدام شدند.

اعدام اين دو نفر واکنش های گسترده ای در سطح بين المللی و همچنين در داخل ايران در پی داشته است.

مخالفان در ايران، مقامات قضايی را متهم کرده اند که آنها با هدف جلوگيری از حضور معترضان در تظاهرات ۲۲ بهمن دست به اين اعدام ها زده اند.

در همين زمينه، ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، با اعتراض به عملکرد قوه قضائيه جمهوری اسلامی، اعدام‌ آرش رحمانی پور و محمد رضا علی زمانی را محکوم و اجرای اين احکام را عجولانه و با هدف ايجاد ترس برای شرکت نکردن مردم در راهپيمايی روز ۲۲ بهمن ارزيابی کردند.


در همين زمينه در حالی که معاون قوه قضاييه از اعدام قريب الوقوع ۹ نفر ديگر از متهمان حوادث پس از انتخابات به اتهام «محاربه» خبر داده بود، عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران روز پنجشنبه گفت: دادگاه تجديد نظر هنوز در مورد پرونده اين افراد اعلام نظر نکرده است.

عباس جعفری دولت آبادی به خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، گفته است: «هنوز نظر قطعی دادگاه تجديدنظر در مورد پرونده ۹ نفر به اتهام محاربه صادر نشده است.»

آرش رحمانی پور و و محمدرضا علی زمانی به عضويت در «انجمن پادشاهی ايران» و اقدام برای بمبگذاری و اعمال تروريستی متهم شده بودند.

اعدام اين دو نفر در حالی انجام شد که نسرين ستوده، وکيل آقای رحمانی پور، در گفت و گو با راديو فردا گفت به وی اجازه حضور در دادگاه انقلاب برای دفاع از موکل خود داده نشد و آنها دو ماه قبل از انتخابات رياست جمهوری بازداشت شده بودند.

اعدام اين دو نفر با اعتراض های گسترده کشورها و سازمان های بين المللی حقوق بشری روبرو شد و مير حسين موسوی و مهدی کروبی نيز آن را محکوم کردند.

محمد خاتمی، رييس جمهور پيشين ايران، نيز گفت که پاسخ اعتراض مدنی، سرکوب و اعدام نيست.

قوه قضاييه جمهوری اسلامی از سوی تندروهای اصولگرا تحت فشار است تا با صدور و اجرای احکام اعدام برای مخالفان نتيجه انتخابات رياست جمهوری موج اعتراض ها به سياست های حکومت جمهوری اسلامی را خاموش کند.

تندروها همچنين خواستار محاکمه و اعدام مير حسين موسوی و مهدی کروبی، از سران مخالفان دولت در ايران شده اند. اين موضع گرچه با مخالفت ساير اصولگرايان روبرو شده ولی آنها در مقابل خواستار «توبه» اين دو نامزد و پذيرفتن «خطاهای خود پس از انتخابات» شده اند.

در همين حال، بريتانيا روز چهارشنبه از گزارش هايی مبنی بر اينکه قرار است ۹ نفر از معترضان اعدام شوند ابراز نگرانی کرد و آن را گامی برای «ارعاب» هواداران جنبش اعتراضی در ايران دانست.

ايوان لوئيس، يک مقام ارشد وزارت امور خارجه بريتانيا، در اين زمينه گفت: اين نگرانی ويژه وجود دارد که اين ۹ نفر پس از آن با احکام اعدام روبرو شدند که در دادگاه های نمايشی و بدون برخورداری از حقوق اساسی خود محاکمه شدند.

عضو شورای نگهبان : ولایت ولی فقیه ربطی به مردم ندارد.

شبکه جنبش راه سبز (جرس): عضو مجلس خبرگان رهبري تصريح كرد: ولايت پيامبر و امام در اختيار مردم نيست و ولايت ولی فقيه نيز به مردم مربوط نمي‌شود.

به گزارش ایسنا، آيت ‌الله مومن، عضو مجلس خبرگان رهبري در ادامه سسله نشست‌هاي تبيين علمي موضوع ولايت فقيه در جمع طلاب گفت: مومن ادامه داد: ولايت پيامبر از ناحيه و اختيار و راي مردم نيست بلكه خدا اين منصب را قرار داده و مردم نيز چون بنده خدا هستند بايد دستورهاي خدا را اطاعت كنند.
اين عضو مجلس خبرگان رهبري هم‌چنين با انتقاد از كساني كه مي‌ گویند مردم حق حاكميت دارند و خودشان بايد رهبر را انتخاب كنند تصريح كرد: اين حرف خلاف واقع است و ولايت پيامبر و امام در اختيار مردم نيست و ولايت ولايت فقيه نيز به مردم مربوط نمي‌شود.
وي در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به اين مطلب كه ولايت ولي امر از طرف خداست تصريح كرد: ما نبايد مطرح كنيم كه پس وظيفه مجلس خبرگان رهبري چيست؟ خبرگان رهبري نمي‌گويد كه ما به اين فقيه ، ولايت داديم .
اظهارات این عضو شورای  نگهبان در حالی است که بر طبق اصل 56 قانون اساسی "حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاص قرار دهد"

Thursday, February 4, 2010

با اتهام "محارب" روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران را خطر اعدام تهدید می کند

گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام می‌کند : " رهبران جمهوری اسلامی گمان می‌کنند با اعدام می توانند ارامش را به کشور بازگردانند. تعدادی از حرفه‌کاران رسانه‌ها به "محاربه" متهم و خطر اعدام آنها را تهدید می‌کند. همه‌ی آنها به شکل غیر قانونی بازداشت و برای اعتراف تحت شدیدترین فشارهای قرار گرفته‌اند. این دادگاه‌های استالینی حتا بر مبنای قوانین قضاییی حاکم بر ایران نیز مضحکه‌ی عدالت است. ما بار دیگر به جامعه جهانی هشدار می‌دهیم : جمهوری اسلامی امروز می‌خواهد سنایوری وحشت خود اعدام مخالفان را به اجرا بگذارد."

در تاریخ ١٠ بهمن ماه نخستین جلسه محاکمه عده‌ای دیگر از معترضان تخلف و تقلب در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد. ١٦ شهروند ایرانی که در پی اعتراضات اخیر از جمله تظاهرات روز عاشورا دستگیر شده ‌بودند با اتهام "محارب" و " مفسد فی الارض" در برابر دادگاه قرار گرفتند.
یکی از این متهمان روزنامه‌نگار جوان امید منتظری همکار بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات است که در تاریخ ٧ دی ماه بازداشت شده بود. بنا بر کیفر خواست صادر شده این روزنامه‌نگار برای فعالیت‌های مطبوعاتی و مصاحبه با رسانه‌های بین‌المللی به محاربه متهم شده است.
گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام می‌کند : " رهبران جمهوری اسلامی گمان می‌کنند با اعدام می توانند ارامش را به کشور بازگردانند. تعدادی از حرفه‌کاران رسانه‌ها به "محاربه" متهم و خطر اعدام آنها را تهدید می‌کند. همه‌ی آنها به شکل غیر قانونی بازداشت و برای اعتراف تحت شدیدترین فشارهای قرار گرفته‌اند. این دادگاه‌های استالینی حتا بر مبنای قوانین قضاییی حاکم بر ایران نیز مضحکه‌ی عدالت است. ما بار دیگر به جامعه جهانی هشدار می‌دهیم : جمهوری اسلامی امروز می‌خواهد سنایوری وحشت خود اعدام مخالفان را به اجرا بگذارد."
امید منتظری همکار صفحات اندیشه روزنامه های توقیف شده شرق و کارگزاران در تاریخ ٧ دی ماه پس از معرفی خود به اداره پیگری اطلاعات بازداشت شد. یک روز پیش از آن ماموران وزارت اطلاعات پس از بازرسی منزل و ضبط کامپیوتر و وسایل شخصی، مهین فهمیی مادر امید را بازداشت و به محل نامعلومی منتقل کرده بودند. بنا بر گفته‌ی شاهدان امید منتظری و مادرش شدیدا از سوی بازجویان برای اعتراف به داشتن رابطه با برخی از سازمان‌های سیاسی مستقر در خارج از کشور تحت فشار قرار دارند. وکلای آنها تاکنون موفق به دیدار و مطالعه پرونده نشده‌اند از تاریخ برگزاری دادگاه مطلع نشده‌ و در روز برگزاری دادگاه نیز به آنها اجازه حضور در دادگاه داده نشده است.
" آیا جمهوری اسلامی می‌خواهد پس از ٢١ سال سرنوشت پدر را برای فرزند رقم زند؟ حمید منتطری پدر امید با هزاران زندانی دیگر در کشتار زندانیان سیاسی در سال ١٣٦٧ به قتل رسید."
در این محاکمه نیز همچنین محاکمات گذشته، وکلای زندانیان از دسترسی به پرونده موکلین و یا ملاقات با آنها محروم بوده اند. وکلای تسخیری ناشناسی نزدیک به نهادهای امنیتی از سوی دادستانی تهران برای دفاع از زندانیان برگزیده شده اند.
از سوی دیگر گزارشگران بدون مرز از بازداشت تعداد دیگری از روزنامه نگاران مطلع شده است :
دوشنبه ١٢ بهمن ماه علیرضا ثقفی سردبیر نشریه توقیف شده راه آینده پس از احضار به وزارت اطلاعات بازداشت شد. چند ساعت پس از بازداشت منزل وی از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازرسی و نوشته ها و کامپیوتر وی ضبط شده است. علیرضا ثقفی در روز ١١ اردیبهشت و در حاشیه تظاهرات اول ماه مه نیز بازداشت که در تاریخ ٢٠ خرداد با قرار وثیقه آزاد شد.
جمعه ٩ بهمن ماه علی اشرف فتحی روحانی وبلاگ نویس در حاشیه برگزاری مراسم چهلم آیت الهه منتظری بازداشت شد. این روحانی شناخته شده برای مواضع معتدل و و نقد افراط‌‌ گرایی فرزند یکی از فرماندهان شهید سپاه پاسداران است که در جنگ بین ایران و عراق کشته شده است.
٢٢ دی ماه عکاس هنری مهرانه آتشی به همراه همسرش در تهران بازداشت شد. این عکاس شناخته شده که سال ها با رسانه های جهانی همکاری می کرد در سال های اخیر به فعالیت های هنری روی آورده بود. علت بازداشت و محل بازداشت وی نامعلوم است.
در آستانه تظاهرات ٢٢ بهمن همچون همه رویداهایی تاریخی که به امکانی برای اعتراض مخالفان تبدیل می‌شود، شبکه اینترنت در بسیاری از شهرهای ایران با اختلال روبرو شده است. از سوی دیگر سایت رادیو زمانه از سوی " ارتش سایبری ایران" که گروه هکر های سپاه پاسداران هستند هک شد.

 Moussavi: Shah's 'tyranny' continues in Iran

Iranian security forces surround opposition protesters during clashes in Tehran on December 27.

Tehran, Iran (CNN) -- Mir Hossein Moussavi, the Iranian opposition leader and symbol of anti-government fervor, lashed out against Iranian authorities on Tuesday, saying remnants of the "tyranny" and "dictatorship" that prevailed under the toppled Shah of Iran's regime persist today.
"In the early years of the Islamic Revolution, most people were convinced that the structure of the revolution would destroy the past political situation of tyranny and dictatorship, and I was one of them who believed that," said Moussavi, a former prime minister.
But now, he said, he no longer believes that.
"The current political situation in Iran indicates the presence of the remaining roots of tyranny and dictatorship of the Shah," whose regime was overthrown in 1979 and replaced by an Islamic republic led by Ayatollah Ruhollah Khomeini.
"I don't believe that the revolution achieved its goals," said Moussavi, speaking out forcefully as the tensions over Iranian politics continue.
The regime is marking the anniversary of the shah's overthrow with a series of events that began this week and culminate on February 11. Moussavi and Mehdi Karrubi, another Iranian opposition leader, have urged supporters to demonstrate.
Those celebrations coincide with Iranian trials and executions of street protesters who demonstrate against the June 12 presidential election victory of incumbent Mahmoud Ahmadinejad. In the final results Ahmadinejad was declared the winner over Moussavi, a result seen by many Iranians as questionable or rigged.
The initial protests broke out last summer and have persisted. In late December, at least seven people were killed and hundreds arrested, witnesses said, as they took to the streets on Ashura, a Muslim holy day which occurred on December 27. Moussavi's nephew was among those killed during those protests.
The Iranian government has denied that its security forces killed anyone and has blamed reformists for the violence.
Police have arrested 4,000 people in the post-election crackdown.
Moussavi, who made his Web site comments in a question and answer format, said an Iranian government that reflects "dictatorship in the name of religion is the worst kind" and he added he has lost hope "that the revolution had removed all those structures which could lead to totalitarianism and dictatorship."
"The most evident manifestation of a continued tyrannical attitude is the abuse of parliament and judiciary. We have completely lost hope in the judiciary," he said.
"Stifling the media, filling the prisons and brutally killing people who peacefully demand their rights in the streets indicate the roots of tyranny and dictatorship remain from the monarchist era."
The semi-official Fars news agency reported Tuesday that Iran will soon execute nine more people in connection with the country's post-election riots. The nine are among 11 who were sentenced to death by Tehran's Revolutionary Court last month.
Iran vows to execute protesters
Two were hanged last week, and a senior judiciary official was quoted as saying "the two people who were executed as well as the other nine who will soon be executed had certainly been arrested during the recent riots.
"Each had belonged to an anti-revolutionary group, had aspired to sow dissent and to uproot the regime," the official said.
Moussavi also praised the grass-roots Green opposition movement. But he said while protesters should vent their opinions, they should follow law and not overstep legal bounds. Any law-breaking would hurt the reform movement, he said.
"The ultimate goal is to move toward an independent, free and united Iran. Women and men of all cultures, classes and ideas should have opportunities," he said. "The Green movement stands for human dignity, open ideas, diversity and freedom of expression."
Moussavi hasn't been arrested since the protests began, but he is facing the wrath of an establishment targeting reformers like him. At the same time the regime is risking even further civil unrest if it takes him into custody.
Recently, Iran's parliament asked authorities to arrest "the main instigators and directors" of violent anti-government protests, the state-run Islamic Republic News Agency reported Wednesday, the same day massive pro-government rallies were held in Tehran and other cities.
Legislator Hassan Noroozi named three people he said "must be arrested" -- Moussavi, Karrubi, and Fa'ezeh Hashemi, daughter of the former reformist president, Ayatollah Akbar Hashemi Rafsanjani.
"They must not remain on the sidelines and be safe," Noroozi said. "Those who issue statements and invite people to create chaos in the streets and attack one another must be dealt with according to Islamic laws."
Pro-government crowds demonstrating in Tehran have chanted "Death to America," "Death to Israel," and "Death to Moussavi."
Noting the pressure and threats in the highly-charged political environment, Moussavi has said on his Facebook page that he is ready for "martyrdom."

Wednesday, February 3, 2010

میر حسین موسوی: پر شدن زندان ها و کشتن بی رحمانه مردم در خیابانها نشان دهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری است.


روز سه شنبه، 13 بهمن (2 فوریه)، سایت کلمه، که معمولا خبرها و دیدگاه های میرحسین موسوی، از رهبران مخالفان دولت را منتشر می کند، به مناسبت فرا رسیدن سالگرد جشن های پیروزی انقلاب اسلامی متن مصاحبه ای را انتشار داده که در آن آقای موسوی، با یادآوری تحولات منجر به انقلاب سال 1357، شرایط کنونی جمهوری اسلامی را با آنچه که اهداف انقلاب می داند مقایسه کرده است.

آقای موسوی گفته است که پس از انتخابات اخیر ، انقلاب اسلامی در معرض نقد قرار گرفته و از جمله کسانی در صدد یافتن وجوه تشابه و برخی هم در پی کشف تفاوت های بین تحولات منجر به انقلاب سال 1357 و حوادث بعد از انتخابات برآمده اند و در تشریح روند منجر به سقوط نظام سلطنتی در ایران، اظهار داشته است که در سال های اول انقلاب، مردم ایران، و از جمله خود او، قانع شده بودند که تمامی عواملی که می تواند به استبداد و دیکتاتوری منجر شود از میان رفته اما افزود که در حال حاضر، چنین اعتقادی ندارد.

میرحسین موسوی در توضیح دیدگاه خود اظهار داشت که "بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه ای و پر شدن زندان ها و کشتن بی رحمانه مردم در خیابانها که به صورت مسالمت آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند، نشاندهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است."

وی قوه قضائیه را به بی قانونی و تبعیت از اهداف سیاسی متهم کرد و گفت که مردم متوجه شده اند که "دستگیری ها و اعدام ها با اغراض سیاسی و در تعارض با قانون اساسی و قوانین رایج صورت می گیرد" و افزود که "با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت دفاع کرده، به قوه قضائیه دست مریزاد بگوید."

اشاره آقای موسوی به اظهارات احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران است که در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته، از قوه قضائیه به خاطر اعدام دو نفر در ارتباط با اتهامات سیاسی، تشکر کرد و با توصیه به اعدام تعداد بیشتری از بازداشت شدگان پس از انتخابات، کشتن آنان را برای خاتمه دادن به اعتراضات مردم لازم دانست.

میرحسین موسوی در مورد نحوه عملکرد قوه قضائیه گفت که "وقتی ملت ما می بینند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضائیه حکم می رانند و در حقیقت، این قوه قضائیه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسند که ما در اول انقلاب زیاد خوشبین بودیم."

وی در عین حال گفت که مردم ایران در طول تاریخ و در جریان جنگ آزموده شده اند و اقدامات خشونت آمیزی که با هدف مرعوب کردن آنان صورت می گیرد تاثیری نخواهد گذاشت.

آقای موسوی با اشاره اظهارات برخی مقامات دولتی از جمله "خس و خاشاک و بزغاله و گوساله" خواندن مردم را نشانه باقی ماندن ریشه های استبداد خواند و گفت که بهتر بود "قوه قضائیه به جای اعدام چند جوان و نوجوان که شایعات جدی در مورد نحوه اعتراف گیری از آنها وجود دارد، به این ریشه ها توجه می کرد."


>> 'روحیه استبدادی مسئولان'

میرحسین موسوی از بازداشت معترضان به نتیجه انتخابات، از جمله علیرضا بهشتی، فرزند آیت الله محمد بهشتی، انتقاد کرد و افزود که "ما کاملا از قوه قضائیه قطع امید کرده ایم و قوه قضائیه ای که فرزند فرهیخته، آزادیخواه و مومن شهید بهشتی و آزادیخواهان دیگر امثال او را زیر عکس پدرش در راهروهای دادسراها می نشاند، خیلی از اهداف تعریف شده انقلاب دور شده است."

میرحسین موسوی در مصاحبه با سایت کلمه، حکومت را به زندانی کردن افراد بی گناه و تلاش برای پرونده سازی علیه آنان متهم کرد و افزود که "در حالیکه منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان مشغول جولان هستند، آنها به جای اینکه دنبال جاسوسان واقعی باشند، انسان های شریف و مومن را به جاسوسی متهم می کنند."

آقای موسوی گفت که پیش از این، از مشاوران بازداشی خود نام نبرده بود تا نسبت به تمام زندانیان سیاسی ادای احترام کرده باشد اما از اینکه در کنار آنان نیست احساس شرمندگی می کند.

وی در پاسخ به این سئوال که آیا می تواند از وجود روحیه استبدادی مسئولان دولتی مثال هایی بیاورد، گفت که یک نمونه واضح این است که "زور مجلس در مواردی که جزء وظایف آن است به دولت نمی رسد و این فقط گفته مخالفان دولت نیست، بلکه اصولگرایان منصف و آگاه هم از این مساله می نالند."

وی به عنوان نمونه های دیگری از آنچه که استبداد مقامات می خواند، به عدم پاسخگویی دولت به دیوان محاسبات عمومی، ابهام در مورد نحوه فروش نفت و شیوه به کار بردن عواید آن، بی اعتنایی به برنامه چهارم و "ویران کردن دستگاه برنامه ریزی برای فرار از حساب و کتاب" اشاره کرد و این وضعیت را بازگشت به دوران "حتی قبل از پهلوی ها" دانست.

میرحسین موسوی "مظلوم واقع شدن مجلس و قوه قضائیه" را نیز نماد دیگری از استبداد کنونی توصیف کرد و به عنوان نمونه ای از بی اختیار بودن مجلس، گفت که "در حالیکه به مجلس به دلیل جنایات بی سابقه کهریزک گزارش داده شده است، یکی از مسئولین می گوید مساله کهریزک بیخود بزرگ شده" و افزود که در حالیکه قانون اساسی بر استقلال قوه قضائیه تاکید کرده، امروز قضات به کارگزاران نیروهای امنیتی مبدل شده اند به نحوی که "باید دید آیا قاضی فرمان می دهد و تصمیم می گیرد یا نیروهای انتظامی و امنیتی؟"

آقای موسوی دولت را به ندانم کاری متهم ساخت و گفت که "امروز کسانی که مسئول شوربختی مردم و عقب ماندگی ملی ما هستند، کسانی که مسئول تورم و بیکاری و ویرانی اقتصادی کشور هستند، مسئول تعطیلی پروژه های بزرگ و عقب ماندگی ما از رقیبان در منطقه هستند، با تزریق مسکن ها و سیاست های بی سر و ته ولی عوام فریبانه سعی می کنند از این وضعیت استفاده کنند."

آقای موسوی همچنین در مورد نحوه عملکرد دولت در ارتباط با سهام عدالت، حقوق بازنشستگان و شیوه اجرای اصل 44، سرنوشت بودجه سال آینده و برنامه چهارم، "مخصوصا با ندانم کاری هایی که منجر به افزایش خطر تحریم ها شده" به شدت ابراز نگرانی کرد.

در عین حال، وی آنچه را که "عدم سازگاری مردم با دروغ و تقلب و فساد" می خواند از نتایج انقلاب سال 1357 خواند و گفت که با وجود شناسایی عوامل و ریشه های منجر دیکتاتوری در شرایط کنونی، مردم در برابر آن مقاومت می کنند.


>> قانون اساسی و حق تظاهرات

میر حسین موسوی در پاسخ به سئوالی در این مورد که کسانی هستند که عبور از قانون اساسی را راه حل واقعی مشکلات کنونی می دانند، گفت که "انشاء الله همه ماه برای اصلاح به میدان آمده ایم و نه برای انتقام گیری یا کسب قدرت یا ویرانگری" و افزود که "راه حل های گذر از قانون اساسی دارای اشکالات فراوان و جدی است" و در این زمینه، سوء ظن برخی از قشرهای جامعه نسبت به چنین شعارهایی را مطرح ساخت.

وی همچنین هشدار داد که "گاهی شعارهای افراطی در این زمینه بیشتر از افراط کاری های اقتدارگرایان به جنبش آسیب می رساند" و افزود "اینکه شما مخالف خرافه گرایی و تحجر هستید، یک خواست خوب و اساسی است ولی اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است."

آقای موسوی قانون اساسی را باعث اتصال بخش های مختلف جنبش مخالف دولت به یکدیگر توصیف کرد و گفت که "شعارهایی امروز مفید است که یا به صورت مشخص به تبیین اهداف جنبش کمک کند و یا همدلی عامه مردم را در کنار نخبگان و طبقات میانه جلب کند" و افزود "به نظر من، تلاش برای سوق دادن مردم به سوی شعارهای محدود و از پیش تعیین شده، اهانت به مردم است و باید شعارها از بطن حرکت های مردمی و به صورت خودجوش و غیرآمرانه بجوشد."

وی در عین حال یادآور شد که "قانون اساسی وحی منزل نیست" و افزود که همانطور که قبلا هم این قانون اصلاح شده، می توان با توجه به نیازهای فکری و مطالبات مردم آن را تغییر داد هر چند تاکید کرد که "باید بدانیم که صرف داشتن یک قانون خوب مساله را حل نمی کند، بلکه باید به طرف سازوکارهایی حرکت کنیم که امکان نقض و تخطی از قانون، هزینه های گزافی را برای نقض کنندگان آن در هر سطح و مرتبتی داشته باشد."

از آقای موسوی در مورد اجتماعات مردم نیز سئوال شد و او گفت که "راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است" و افزود که "مردم هیچ کینه ای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را از خود می دانند و درگیری موقعی پیش می آید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار می گیرند" و به نیروهای امنیتی توصیه کرد که "با مهربانی و ملاطفت" با مردم رفتار کنند.

در مورد طرفداران "جنبش سبز" هم، میرحسین موسوی از آنان خواست که "تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد، کم کنند" و گفت که این جنبش متعلق به تمام مردم است و همه باید "به شدت مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند."

از آقای موسوی در مورد نحوه انتشار نظراتش از جمله اظهارات کسانی به عنوان نماینده یا سخنگویان او در خارج از کشور سئوال شد.

وی گفت "در جنبش سبز، هر شهروند یک رسانه است و راه سبز هیچ نماینده و سخنگویی در خارج ندارد" و افزود "یکی از زببایی های فضای سبز آن است که همه حرف های خود را می زنند و این حرکت در یک فضای تعامل گسترش می یابد و بنده هم به عنوان یک همراه، نظرات و پیشنهادات خود را در این فضا مطرح می کنم."

آقای موسوی همچنین در مورد نقل قول هایی که از او در سایت ها و فیس بوک و نظایر آن منتشر می شود گفت "مطالب بنده با امضا و در سایت های محدودی منعکس می شود و من وبلاگ شخصی و امثال آن ندارم، و نقل قول هایی که اشاره کردید از جمله عوارض اجتناب ناپذیر فضای مجازی است و ارتباطی با من ندارد."

بايدن: رهبران ايران با سرکوب مخالفان «بذر نابودی» خود را می کارند.

جو بايدن، معاون رييس جمهوری آمريکا
جو بايدن، معاون رييس جمهوری آمريکا، روز سه شنبه در یک گفت‌وگوی تلویزیونی گفته است: رهبران ايران با سرکوب وحشیانه تظاهرات مسالمت آميز مخالفان «بذر نابودی» خود را می کارند.

آقای بايدن که با شبکه تلويزيونی آمریکایی«ام اس ان بی سی» صحبت می کرد، افزود: آمريکا  بهتر است همزمان  با ادامه دراز کردن دست خود به سمت تهران،  « به طرف اعمال تحريم های جدی عليه ايران حرکت کند».

معاون رييس جمهوری آمريکا اضافه کرده است: «اما، نگاه کنيد، هنگامی که نخستين تظاهرات شروع شد و مردم به صورت وحشيانه سرکوب شدند، آنها (حکومت ايران) اعتبار اخلاقی خود را در کشور خودشان و در منطقه از دست داده اند و فکر می کنم آنها بذر نابودی خود را می کارند.»

به دنبال اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران در خردادماه، تهران و برخی شهرهای ایران شاهد راهپیمایی های مسالمت آمیز معترضان بود که با سرکوب نیروهای امنیتی مواجه شد. اما به رغم این سرکوب اعتراضات همچنان ادامه داشته است.


به گفته مقامات دولتی ایران، در اعتراضات هفت ماه گذشته دهها نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شده اند.

با اين حال، جو بايدن از استراتژی دولت باراک اوباما در قبال ايران دفاع کرد. اين در حالی است که برخی از جمهوريخواهان خواستار بازگشت به راهبرد دوران جرج بوش، رييس جمهوری سابق آمريکا، در برابر ایران یعنی سياست «تغيير رژيم» هستند.

آقای بايدن در همين رابطه گفت: «ما همگام با جهان، از جمله روسيه و ديگر کشورها، در جهت وضع تحريم ها عليه آنها(ايران) گام بر می داریم.»

معاون رييس جمهوری آمريکا افزود: «فکر می کنم در جهت درستی در حال حرکت هستيم ...ما (از اين رويکرد) نتيجه بهتری خواهيم گرفت تا اين که بخواهيم به صورت فيزيکی وارد آنجا شده و رژيم را تغيير دهيم.»

باراک اوباما نيز در نخستين اظهار نظر مستقيم خود نسبت به رويدادهای ايران در روز عاشورا،  ششم دی ماه ، واکنش خشونت بار حکومت جمهوری اسلامی ايران در قبال تظاهرات مسالمت آميز ايرانيان را شديدا تقبيح و محکوم کرده  و گفته بود: «آنچه در ايران می گذرد، امری مربوط به ايالات متحده و يا کشور ديگری نيست، بلکه به اشتياق ايرانيان برای عدالت و يک زندگی بهتر مربوط می شود و تصميم رهبران ايران برای حکومت از طريق ايجاد وحشت و [اعمال] ستمگری، به زدودن چنان اشتياقی در ميان مردم ايران موفق نخواهد شد.»

رييس جمهور آمريکا افزوده بود: «برای ماه ها، مردم ايران، چيزی جز اعمال حقوق جهان شمول خود نخواسته اند و هر بار که اين خواستۀ خود را بيان کرده اند، حتی در روزهای مذهبی نيز، با مشت آهنين و بی رحمی روبرو شده اند، و هر بار جهان، با تحسين از شهامت و ارادۀ ايرانيان، نظاره گر اين رويدادها بوده است. نظاره گر مردمی که بخشی از تمدن بزرگ و بردبار ايران به شمار می روند.»

باراک اوباما در آغاز دوران رياست جمهوری خود با فاصله گرفتن از سياست های دوران جرج بوش خواستار تعامل با ايران شد. اما حوادث پس از انتخابات ايران و همچنين رويکرد هسته ای ايران باعث شده است تا دولت وی از سياست تعامل با ايران فاصله بگيرد.


هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا نيز در همين رابطه روز جمعه گفته بود: قدرت های جهانی از «رويکرد تعامل (با ايران)، به دليل اين که نتيجه ملموسی در بر نداشته است، فاصله گرفته و به دنبال رويکرد فشار و تحريم خواهند بود.»

باراک اوباما، رييس جمهور آمريکا، در سخنرانی سالانه خود در کنگره این کشور با اشاره به مناقشه‌ هسته‌ای ايران و انزوای هر چه بيشتر جمهوری اسلامی بار ديگر به تهران هشدار داد که در صورت پافشاری بر موضع خود با «پيامدهای روزافزون» آن مواجه خواهد شد.

Tuesday, February 2, 2010

میرحسین موسوی : انقلاب تمام نشده هنوز استبداد وجود دارد.

غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد.
میرحسین موسوی : انقلاب تمام نشده هنوز استبداد وجود دارد
شبکه جنبش راه سبز (جرس): میرحسین موسوی می گوید:بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری وبرای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه های استبداد است. او همچنین هشدار داد: غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد  
میرحسین موسوی در گفت و گویی تفصیلی به ۱۰ سوال سایت کلمه در مورد، اهداف اصیل انقلاب اسلامی، اقدامات قوه قضائیه، عملکرد سوء اقتصادی، بسته شدن فضای رسانه ای کشور، برپایی راه پیمایی و تجمع و برنامه های جنبش سبز پاسخ گفته است.

موسوی در این گفتگو که در آستانه ۲۲ بهمن ماه مصادف با سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد از دست دادن مشروعیت را عامل اصلی فروپاشی حکومت مستبد شاهنشاهی دانسته است و تأکید کرد که امروز مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است و عدم سازگاری مردم با دروغ، تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید:

در آستانه سی و یکمین سال انقلاب اسلامی هستیم. آیا می توانیم از یادآوری و بزرگداشت روزهای پیروزی انقلاب استفاده ای برای امروز خودمان ببریم؟
در مقدمه لازم میدانم سی و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را به همه ملت و به همه خانواده های شهیدان و جانبازان و رزمندگان و ایثارگران تبریک بگویم. تحلیل انقلاب اسلامی هنوز پایان نیافته. هزاران کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم نوشته می شود. آنچه امروز جالب است که انتخابات اخیر و حوادث بعد از آن دوباره انقلاب اسلامی را در معرض نقد های جدیدی قرار داده است.

بعضی از این نقد ها بیشتر به مشابه سازی گرایش دارند، بعضی از آن ها روی تفاوت ها و مشابهت ها تاکید می کنند و بعضی دنباله ریشه های نهضت سبز در انقلاب اسلامی هستند.به هر حال این نقد ها فوق العاده مفید اند به ویِژه برای نسل جوان که شور اصلی حرکت سبز از آنهاست. عوامل گوناگونی دست به دست هم داد تا با شرکت یکپارچه ملت ما به ویِژه تهیدستان جامعه و رهبری درخشان حضرت امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. مطالب بسیاری در این زمینه می توان گفت ولی آنچه بسیار مفید است همان اول این گفتگو به آن اشاره کنم آن است که در سال ۵۷ همه مردم یکپارچه در صحنه انقلاب بودند.این وحدت در صفوف آنقدر عمیق بود که حتی پادگان های نظامی را در بر گرفت. عکس ادای احترام همافران و افسران نیروی هوایی در۱۹ بهمن ۱۳۵۷ به حضرت امام به عنوان یک سند تاریخی از این نظر اهمیت فوق العاده ای دارد. در روز های منتهی به پیروزی انقلاب ما دو گروه اقلیت و اکثریت در خیابان ها نداشتیم، بلکه به دلیل آنکه حکومت مستبد و منفور شاهنشاهی ریشه های مشروعیت بخش خود را به طور کامل در آن سال ها از دست داده بود حتی در پادگان ها هم زیر پایش خالی شده بود، در آن برهه حتی گروه های شناسنامه دار سیاسی تمایزات خود را از دست داده بودند و از روی رضایت یا عدم رضایت با حرکت توده های میلیونی و شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی همراه شدند.

می توان گفت فروپاشی رژیم شاهنشاهی اجتناب ناپذیر بود؟
رژیم مشروعیت خود را به طور کامل از دست داده بود. البته کشتارهای خیابانی در تسریع این روند نقش عظیم داشت؛ مخصوصا کشتار هفده شهریور تعیین کننده بود. اگر کمی دورتر برویم می توان به قطع و یقین گفت که اگر پهلوی ها به میراث مشروطیت خیانت نمی کردند رژیم شاهنشاهی با اصالت رای مردم و نقشی که قانون اساسی مشروطه بر عهده شاه گذارده بود، می توانست مثل بعضی از کشورها ادامه پید اکند. در این زمینه از همان اول به حکومت پهلوی ها تذکرات جدی داده شد و حتی کسانی مثل شهید مدرس تا پای جان در این زمینه مقاومت کردند. ولی همه این مقاومت ها و تذکرات بی فایده بود و به فاصله کمی از انقلاب مشروطیت نظام استبدادی این بار در شکل شبه تجدد گرایانه باز تولید شد. استمرار نسبتا طولانی پهلوی ها در حکومت نشان می دهد که در انقلاب مشروطیت ریشه های استبداد خود کامگی بطور کامل از بین نرفت و این ریشه ها در قالب های فرهنگی،‌اجتماعی و ساختهای اجتماعی به حیات خود ادامه دادند. بنده یادم هست که رژیم شاه در آن سالها از یک عکس برای تبلیغات بسیار استفاده می کرد و آن عکس یک رعیتی بود که به زمین افتاده بود و کفشهای شاه را می بوسید. این عکس از نظر آنها نشان پیوند شاه و ملت بود و عاقلان البته در این عکس چیزهای دیگری می دیدند.

عواملی که باعث بازتولید رژیم های استبدادی در ایران می شد آیا با انقلاب اسلامی از بین رفته است؟
در سالهای اول انقلاب اسلامی اکثریت مردم قانع شده بودند که انقلاب همه ساختارهایی را که می توانست منجر به استبداد و دیکتاتوری شود از بین برده است و من هم یک نفر از این جمع بودم. ولی الان چنین اعتقادی ندارم. امروز هم عوامل و ریشه هایی را که منجر به دیکتاتوری می شود می توان شناسایی کرد و هم مقاومت در مقابل بازگشت به این دیکتاتوری را که باید گفت مقاومت مردم میراث گرانبهای انقلاب اسلامی است. عدم سازگاری مردم با دروغ و تقلب و فساد که ما این روزها شاهد آن هستیم به خوبی حضور این میراث را نشان می دهد. همان طور که بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه ای و پر شدن زندانها و کشتن بیرحمانه مردم در خیابانها که به صورت مسالمت آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند نشان دهنده حضور ریشه های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است.

مردم دنبال آزادی و عدالت هستند و متوجه اند که دستگیری ها و اعدام ها با اغراض سیاسی و در تعارض با قانون اساسی و قوانین رایج صورت می گیرد. آنها از رژیم شاهنشاهی نفرت دارند و در عین حال متوجه اند که با داد و ستدهای بی اهمیت و بدون رعایت مراتب قانونی ممکن است عده ای به کام مرگ فرستاده شوند. تا امام جمعه بی رحمی که همواره از تبعیض و خشونت و تقلب دفاع کرده به قوه قضاییه دستمریزاد بگوید. برای او مهم نیست که شایعات گسترده ای برا ی اعتراف گیری های غیر قانونی وجود دارد و برای او مهم نیست که این افراد ربطی به جریانات انتخابات ندارند . مهم برای او اعدام برای زهر چشم گرفتن است. او از قدرت تکوینی اثربخشی خون بیگناهان غافل است و نمی داند سیل خون شهیدان، رژیم شاه را از بین برد. مردم اعتقاد به استقلال و آزادی و جمهور اسلامی را از انقلاب دارند.

همان طور که مقاومت دلیرانه ملت و رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس ناشی از همین تغییرات بنیادینی بود که انقلاب اسلامی در روحیه مردم پدید آورده بود. بیاد داشته باشیم که از جنگهای روس با ایران تا آخر دوران شاه در مراحل مختلف بخشهایی از خاک کشورمان در جنگها و بحران ها و بازی های سیاسی توسط همین شاهان از دست رفته بود و دفاع جانانه هشت ساله دفاع مقدس این مدار خطرناک و خار کننده را در هم شکست. اکنون هم در صفوف سبز مردم و مرعوب نشدن آنها و پایداریشان بر سر حقوق خودشان ادامه همان مقاومت دفاع مقدس و همان روحیه آزاد منشانه قوام آمده در سال ۵۷ را می بینیم. از سوی دیگر امروز وقتی دیده می شود که دروغ از سوی دولت و صدا و سیما و روزنامه های وابسته، سکه رایج است؛ وقتی ملت ما می بیند که عملا این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده های قوه قضاییه حکم می رانند و در حقیقت این قوه قضاییه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است، به این نتیجه می رسیم که ما در اول انقلاب زیاد خوش بین شده بودیم.

بنده امروز به شهادت رسیدن مردانی چون بهشتی و مطهری و دیگر شهدای انقلاب اسلامی را ناشی از ادامه ریشه ها ی استبداد شاهی می دانم که هنوز بطور کامل از کشور ما ریشه کن نشده بود. به همین دلیل بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است. بزرگداشت دهه فجر که هر ساله برگزار می شود در حقیقت برای هشیاری وبرای تمدید قوا جهت برخورد با باقیمانده ریشه های استبداد است. امروز مردم برای نیل به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در صحنه حضور دارند و باید بدانیم که ملت ما در این راه صدها هزار شهید داده است.

انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خود گذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقب گرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می برد چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمانهای انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشته ای سیاه به آینده ای روشن عبور می دهد و باقیمانده تفاله های خود کامگی را از بین می برد و زمینه را برای زیستن در فضای آزاد توأم با احترام به تنوع و تکثر و آزادی اندیشه ها و کرامت ذاتی انسان فراهم می سازد. بنده اعتقاد دارم، آن قرائت از اسلام که مردم را خس و خاشاک و بزغاله و گوساله می نامد و مردم را قسمت قسمت می کند تا عده ای بجان عده ای دیگر بیفتند، متاثر از فرهنگ شاهنشاهی است. سزاوار بود که قوه قضاییه بجای اعدام چند جوان و نوجوان، که شایعات جدی در مورد نحوه اعتراف گیری از آنها وجود دارد، به این ریشه ها توجه می کرد.

گر چه همانطور که اشاره کردم ما کاملا از قوه قضاییه قطع امید کرده ایم و قوه قضاییه ای که فرزند فرهیخته،‌ آزادیخواه و مومن شهید بهشتی و آزایخواهان دیگر امثال او را زیر عکس پدرش در راهروهای دادسراها می نشاند،‌ خیلی از اهداف تعریف شده انقلاب دور شده است.
امروز زندانها را پاکترین فرزندان ملت پر کرده اند؛ از دانشجویان و اساتید و دیگر اقشار. مطابق فرمول های مندرس شده ای به دنبال پرونده سازی برای آنها هستند با پرونده هایی مالی یا جنسی یا جاسوسی. در حالی که منحرفان واقعی و غارتگران بیت المال در بیرون از زندان ها مشغول جولان هستند. آنها به جای آنکه دنبال جاسوسان واقعی باشند انسان های شریف و مؤمن را به جاسوسی متهم می کنند. جا دارد در اینجا بنده از همه مشاوران پاک و فداکار و فرهیخته خود که همگی دستگیر شده اند و در محبس عدالت آقایان گرفتارند دفاع نمایم و شرمندگی خود را از اینکه کنار آنها نیستم ابراز کنم. این روز ها شبی نیست که بنده به امام و شهید بهشتی و دیگر شهیدان عزیز فکر نکنم و با آنها نجوا نکنم که شما چه می خواستید و امروز ما به کجا رسیده ایم. از مشاوران خود نام نبردم تا احترام خود را به همه زندانیان سیاسی ابراز کرده باشم. ایران نام و فداکاری همه این عزیزان را حفظ خواهد کرد.

آیا از ظهور و بروز روحیه استبدادی در رفتار مسؤلان می توانید مثال بیاورید؟
نفوذ این روحیه و باقی مانده آثار رژیم مستبد تاریخی را در همه جا در کنار روحیه برآمده از آگاهی و آزادگی می توان دید. ولی شاید برترین نمونه را در به هم خوردن روابط منطقی و قانونی ارکان نظام مشاهده می کنیم. الان به طور واضحی دیده می شود که زور مجلس در مواردی که جزء وظایف آن است به دولت نمی رسد. این فقط گفته مخالفان دولت نیست. اصول گرایان منصف و آگاه از این مسئله می نالند. عدم پاسخ گویی در موارد اعلام شده دیوان محاسبات عمومی، روشن نبودن نحوه فروش نفت و شیوه های هزینه کردن آن، بی اعتنایی به برنامه چهارم و ویران کردن دستگاه برنامه ریزی برای فرار از حساب و کتاب و الخ موارد بسیار روشنی از برگشت ما حتی به ماقبل پهلوی ها است. جای دوری نرویم. چند روز پیش بعضی از رسانه ها نقل کردند که وزیری در اعتراض به سوال خبرنگاران در مورد حقوق معلمان گفته است به کسی ربط ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند. شما شبیه این گفته ها را از مسئولان دیگر و همچنین از نیروهای امنیتی می توانید بشنوید.

همچنین در حالی که در مجلس به دلیل جنایات بی سابقه در کهریزک گزارش داده شده است. یکی از مسئولین می گوید مسئله کهریزک بی خود بزرگ شده است. نمونه بارز دیگر این روزها نحوه ارتباط قوه قضاییه با باصطلاح ضابطین خودش است. باید دید قاضی ها فرمان می دهند و تصمیمی می گیرند یا نیروهای انتظامی و امنیتی؟ قوه قضاییه ای که در قانون اساسی به صورتی قوی بر استقلال آن تأکید شده است امروز باید دید که اختیاراتش تا چه حد است؟ تا چه مقدار شأن و منزلت آن مراعات می شود؟ به نظر من یکی از مظاهر بارز ادامه روحیه استبدادی را در مظلوم واقع شدن قوه قضاییه و مجلس می توان مشاهده کرد. آیا امروز قوه قضاییه و قوه مقننه می توانند از همه اختیاراتی که قانون اساسی برای آنها تعیین کرده است، استفاده کنند. مشابهتی که انتخابات ها هم با انتخابات آن دوره پیدا می کند یکی دیگر از این نشانه ها است. شما شیوه رای گیری مجالس اول انقلاب را با الان مقایسه کنید تا ببینید ما به جلو حرکت کرده ایم یا به گذشته؟

از مطالبات همیشگی جامعه که در شعارهای تشکل های سیاسی بازتاب داشته است عدالت اجتماعی، بویژه عدالت اقتصادی بوده است. گاهی دیده شده است که آزادی و عدالت در مقابل هم قرار داده شده اند. میتوان گرایش خاصی را در جنبش سبز تشخیص داد….
مردم در مشروطیت عدالت می خواستند و از دل عدالت، خواست آزادی هم متولد شد تا آنجا که تاریخ اندیشه بشری نشان می دهد خواست عدالت همیشه مطرح بوده است حتی بعضی از حکما و اندیشمندان عدالت را جمع همه فضیلت ها و یا مادر همه فضیلت های دیگر دانسته اند. من گمان نمی کنم که ما مجبور باشیم میان عدالت و آزادی یکی از آنها را انتخاب کنیم. بطور عینی و ملموس شما توجه کنید که خط فقر هشتصد و پنجاه هزار تومانی و وجود توأمان تورم و بیکاری، دارند درخواست آزادی را محدود می کنند.

درست در همین نقطه است که طمع سیطره و مهار خواستهای آزادی خواهانه مردم بروز و ظهور پیدا می کند. در کوچکتر شدن سفره مردم است که توزیع سیب زمینی و اقتصاد صدقه ای برای جلب آرا و خواسته های مردم مورد توجه قرار می گیرد. بررسی وضعیت موجود کشور نشان می دهد که امروز گره خوردن خواست برای عدالت بویژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سیاسی یک ضرورت است.
در سالهای قبل از انقلاب، دفاع نیروهای انقلابی و جامعه دانشگاهی از اقشار ضعیف یک اصل بود و متصف بودن به همنشینی باکارگران و حقوق بگیران و اقشار مستضعف یک افتخار بحساب می آمد. به نظر بنده از نکاتی که همه ما باید به ان توجه کنیم حمایت از منافع اقشار زحمت کش است، البته نه برای آنکه از این اقشار به صورت ابزاری استفاده شود بلکه با این قصد که سرنوشت جنبش با سرنوشت همه آحاد ملت بویژه دو قشری که تولید اقتصادی و تولید علمی دارند یعنی کارگران و معلمان ودانشگاهیان گره بخورد. بنده به دلیل آنکه مشکلات حاد سیاسی باعث شده است مشکلات اقشار پایین دست جامعه و حقوق آنان کمتر مورد توجه قرار گیرد، ناراحت هستم. وقتی معیشت مردم سامان پیدا می کند، هم ریشه های آزادی در جامعه عمیق تر می شود و هم وحدت و رشد و شکوفایی مردم بیشتر می شود.

امروز کسانی که مسئول شور بختی مردم و عقب ماندگی ملی ما هستند و کسانی که مسئول تورم و بیکاری و ویرانی اقتصاد کشور هستند، مسئول تعطیلی پروژه های بزرگ و عقب ماندگی ما از رقیبان در منطقه هستند، با تزریق مسکّن ها و سیاست های بی سر و ته ولی عوام فریبانه سعی می کننداز این وضعیت استفاده کنند. کافی است ببینید باسهام عدالت و حقوق بازنشستگان و شیوه غلط اجرای اصل ۴۴ چه بلایی به سر مملکت آورده اند. سرنوشت برنامه چهارم و بودجه سال آینده مایه نگرانی جدی است.
مخصوصا با ندانم کاری هایی که منجر به افزایش خطر تحریم ها شده است. به هر حال باید گفت که اقشار مستضعف جامعه که دل در ارزش های اسلامی دارند بالقوه خواستار تحقق اهدافی هستند که جنبش سبز نیز بدنبال آن است. کسانی که خواستار اجماع ملی برای تغییراند باید بیشتر با اقشار تهی دست گره بخورند و از منافع آنها دفاع بکنند گذشته از آن، امروز به دلیل سرنوشت ساز بودن تصمیمات و سیاست های اقتصادی همه باید به اخبار و تحلیل های اقتصادی حساسیت نشان بدهند. این روزها حجم اخبار اقتصادی و اجتماعی درمقایسه با اخبار سیاسی بسیار اندک است و در این زمینه اطلاع رسانی کمی صورت می گیرد.

عده ای عبور از قانون اساسی را حلال مشکلات کشور می بینند. آیا به نظر شما این راه حل واقعی مسائل ماست؟
انشاالله همه ما برای اصلاح به میدان آمده ایم، نه برای انتقام گیری و یا کسب قدرت و یا ویران گری. راه حل های گذر از قانون اساسی دارای اشکالات فراوان و جدی است. اولین آنها عدم توانایی صاحبان چنین خواسته ای برای جلب نظر اکثریت ملت ماست. بدون جلب نظر این اکثریت و حتی باید بگویم، بدون ایجاد یک اجماع نباید منتظر یک تحول اساسی و معنا دار باشیم. برای همین بعضی از شعارهای معطوف به عبور از قانون اساسی موردسوء ظن مردم متدین ونهادهای سنتی است و متاسفانه باید گفت، گاهی شعارهای افراطی در این زمینه بیشتر از افراط کاری های اقتدارگرایان به جنبش آسیب می رسانند. اینکه شما مخالف خرافه گرایی و تحجر هستید یک خواست خوب و اساسی است.

ولی اینکه وسط معرکه بحث هایی به میان کشیده شود که با اعتقادات و دین و ایمان مردم ناسازگاری دارد، مشکوک است. دلیل بعدی برای ابتر بودن عبور از قانون اساسی آن است که با این راه حل، ما به پرتاب در تاریکی دعوت می شویم. اگر ما این ریسمان اتصال را که حاصل زحمات و تلاش های نسلهای گذشته ماست از دست بدهیم به قطعات ریز ریز بی خاصیت تبدیل خواهیم شد. طبیعی است که دنبال آن رویگردانی عامه مردم از این آشفتگی و حرکت در تاریکی را شاهد باشیم. کسانی که اهداف مبتنی برعبور از قانون اساسی را دنبال می کنند ممکن است امروز بلندگوهای بزرگی را در اختیار داشته باشند ولی در بطن جامعه اهداف آنها با سوء‌ظن جدی روبرو است. مخصوصا که در کنار منادیان عبور از قانون اساسی خواسته و نخواسته آنها بعضی از چهره های منفور شاهی حضور دارند که به صورت فرصت طلبانه ای کینه خود را به مردم و انقلاب به نمایش می گذارند. کسانی که تئوریسین های شاهی را در برنامه های خود علم می کنند ظاهرا یادشان رفته است که مردم حافظه بسیار خوبی دارند. بهرحال هر کس به اندازه وزن اجتماعی خود میتواند انتظار مقبولیت را داشته باشد و نه بیشتر.

شعارهایی امروز مفید است که یا بصورت مشخص به تبیین اهداف جنبش کمک کند و یا همدلی عامه مردم را در کنار نخبگان و طبقات میانه جلب کند.همه باید بدانند که ۲۲ بهمن و انقلاب اسلامی را اکثریت قاطع مردم ما متعلق به صدها هزار شهید می دانند و تاریخ و منش ملت ما با زنجیره ای از این شهدا در شهر و روستا به دیروز انقلاب متصل اند.
هفت ماه برنامه کانال های کشورهای دیگر که متأسفانه به دلیل بستن فضای رسانه ای کشور و انحراف صدا و سیما اهمیت پیدا کرده اند، اثراتی داشته اند. ولی این اثرات ضعیف تر از آن هستند که مردم از منافع ملی خود و خواسته های دینی و تاریخی شان دست بردارن، همچنانکه نباید همچون حربه ای برای اتهام و سرکوب واقعیت های جامعه مورد بهره برداری قرار گیرند. به نظر من تلاش برای سوق دادن مردم بسوی شعارهای محدود و از پیش تعیین شده ،اهانت به مردم است و باید شعارها از بطن حرکت های مردمی و بصورت خود جوش و غیر آمرانه بجوشد. همانطور که در سال ۵۷ شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به صورت طبیعی از دل مردم جوشید.

آیا صرف تکیه بر قانون اساسی راه را برای آینده نمی بندد؟
بنده جایی گفته ام که قانون اساسی وحی منزل نیست و همانطور که سال ۶۸ یکبار تغییر پیدا کرد می توان با توجه به نیازهای فکری مردم و مطالبات مردم و تجربیات ملی گام های مهمی در جهت کارآمدسازی بیشتر آن برداشت. منتهی باید بداینم که صرف داشتن یک قانون خوب مسئله را حل نمی کند. ما باید به طرف سازو کارهایی حرکت کنیم که امکان نقض و تخطی از قانون هزینه های گزافی برای نقض کنندگان آن در هر سطح و مرتبتی داشته باشد.
به نظر بنده جمهوری اسلامی منهای قانون اساسی بی معنا است، و ما علاوه بر مراقبت جهت عدم نقض قانون اساسی،‌اجرا نشدن و یا کمتر توجه کردن به بخشهایی از قانون اساسی را هم باید نوعی نقض قانون اساسی بحساب بیاوریم. برای همین، خواست اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک خواست راهبردی است از طرف دیگر هم به همین دلیل باید به کسانی که علاقه مند به بقای جمهوری اسلامی هستند بگوییم اگر بخشهای قابل ملاحظه ای از قانون اساسی بویژه فصل سوم آن مورد بی اعتنایی قرار گیرد بطور قهری بدیل های دیگری برای نظام ظهور خواهد کرد. همه باید بدانیم، عدم رعایت حقوق اساسی مردم که در قانون اساسی آمده است و هم چنین به رسمیت نشناختن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به ابطال این میثاق ارزشمند ملی خواهد انجامید. به طور مثال آن کسانی که جاسوسی و تجسس را در جامعه تبدیل به یک رویه عادی کرده اند، خواسته و ناخواسته تیشه به ریشه نظام می زنند. آن کسانی که رسانه ها را محدود کرده اند و صدا و سیما را در انحصار خواسته های خود قرار داده اند، به سستی پایه های جمهوری اسلامی کمک می کنند.
در بیانیه شماره ۱۷ اشاره به نهرهایی داشتم که اگر وارد رودخانه گل آلود و طغیانی بشوند می توانند جریان آنرا بتدریج آرام و روشن گردانند. یکی از آن نهرهای روشن می تواند این باشد که رسما اعلام شود که قرار است همه به قانون اساسی برگردیم.

به عنوان سوال آخر در مورد راهپیمایی ها و تجمعات نظرتان را بیان بفرمایید
راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز، حق مردم است، زنان و مردان و جوانان و میانسالان و سالخوردگان به نظر من مردم در اصل هیچ کینه ای نسبت به نیروهای انتظامی و بسیج ندارند چرا که آنها را نیز از خود می دانند. درگیری موقعی پیش می آید که این نیروها در مقابل حرکت آرام مردم قرار می گیرند از هزاران عکس و فیلم های کوتاه مردمی که درعاشورا و یا روزها ی دیگر گرفته شده می توان فیلم مستندی ساخت تا معلوم شود که درگیری ها و فضای تند دنبال آن چگونه ایجاد شده است. به هر حال انچه توصیه بنده به نیروهای انتظامی و بسیج است، مهربانی و ملاطفت با مردم است و توصیه من به طرفداران جنبش سبز آن است که تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد ،کم کنند. این نهضت از میان مردم برآمده و متعلق به مردم است. همه به شدت باید مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند. اما هدف نهایی خودمان را درهیچ مرحله ای نباید از یاد ببریم و آن ساختن ایرانی پیشرفته و مستقل و آزاد و متحد است. این هدف تنها با همکاری همه زنان و مردان و همه اقشار ملت و همه اندیشه ها و سلیقه ها امکان پذیر است. جا دارد بگویم، وقتی می گوییم ایران باید همه ایرانیان داخل و خارج علاقمند به اعتلای این سرزمین و فرهنگ دیرینه و باورهای دینی، آسمانی و رحمانی آن را در نظر بیاوریم و انشاالله حرکت سبز در هیچ مرحله ای دست از روش های مسالمت آمیز و اخلاقی خود در مبارزه برای احقاق حق ملت دست برنخواهد داشت. این حرکت از انتخاب رنگ سبز رنگ اهل بیت پیامبر به عنوان اسلام رحمانی و دوستی و محبت و وحدت همیشه استفاده کرده است. جنبش سبز به کرامت ذاتی انسانی و حق تنوع عقاید و اندیشه و آزادی بیان احترام می گذارد و از همه جنبش هایی که اهداف آنها بهروزی و رشد ملت و تضمین حقوق شهروندی و آزادی های اساسی ملت ما و نیز عدالت اجتماعی است استقبال می کند و آنها را از خود جدا نمی داند.

آیا شما نماینده و سخن گویی در خارج دارید؟
در جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است و راه سبز هیچ نماینده و سخن گویی در خارج ندارد. یکی از زیبایی های فضای سبز آن است که همه حرفهای خود را می زنند و این حرکت در یک فضای تعامل گسترش می یابد. بنده هم به عنوان یک همراه نظرات و پیشنهادات خودم را در این فضا مطرح می کنم.

گاهی در سایتها و فیس بوک و نظایر آن از شما نقل قولهایی می شود. تا چه اندازه این مطالب مورد تأیید شماست؟
مطالب بنده با امضاء و در سایتهای محدودی منعکس می شود و من وبلاگ شخصی و امثال آن ندارم. نقل قولهایی که اشاره کردید از جمله عوارض اجتناب ناپذیر فضای مجازی است و ارتباطی با من ندارد.

Monday, February 1, 2010

علی افشاری: باید جلوی حرکت ماشین اعدام گرفته شود.

علی افشاری

میرعلی حسینی
در ادامه دادگاه‌های گروهی در ایران، محاکمه ۱۶ نفر از کسانی که به گفته مقامات قضایی در روز عاشورا بازداشت شده‌اند، شنبه گذشته آغاز شد و نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست پنج نفر از آنان را به محاربه متهم کرد.

دور تازه دادگاه‌ها پس از اعدام آرش رحمانی‌پور و محمدرضا علی‌زمانی، دو نفر از محاکمه‌شدگان در دادگاه گروهی قبلی بازداشت‌شدگان، آغاز شده است.

اعدام این دو نفر پس از برگزاری محاکمه‌های گروهی، پخش اعترافات تلویزیونی، به گفته وکیل و خانواده آنها بدون اطلاع قبلی از اعلام حکم و با وجود درخواست‌های مکرر سازمان‌های بین‌المللی برای عدم اجرای چنین احکامی صورت می‌گیرد. این اعدام‌هابا انتقادهای بین‌المللی روبه‌رو شد. در خود ایران هم میرحسین موسوی و مهدی کروبی آن را محکوم کردند. از سوی دیگر اما کسانی مانند احمد جنتی، روحانی تندرو با تشکر از اجرای اعدام خواستار افزایش چنین احکامی شدند.

همه اینها بار دیگر بر نگرانی‌ها و هشدارهایی می‌اافزاید که در آستانه سالگرد انقلاب بهمن ماه از احتمال افزایش خشونت و صدور احکام سنگین علیه بازداشت‌شدگان حکایت دارد


علی افشاری، از اعضای سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و از فعالان سیاسی مقیم آمریکا به رادیو فردا می‌گوید: این دادگاه‌ها با اتهام‌های سنگین آغاز شده و ما بعد از مدت‌ها شاهد اجرای احکام اعدام سیاسی بودیم. این است که طبعاً جای نگرانی بسیاری وجود دارد که متهمان یا قربانیان سری جدید مشمول احکام سنگین شوند.

این طور که از خبرها بر می‌آید پنج نفر از این شانزده نفر را به محاربه متهم می‌کنند. آیا در میان این پنج نفر، از دفتر تحکیم وحدتی‌ها هم هستند؟

اگر بر مبنای همین مسائلی که در جلسه اول دادگاه گذشت، بخواهیم اظهار نظر کنیم، خب اتهام محاربه مشمول عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نشده بود و اتهام ایشان اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام بود. اما به هر حال برای پنج نفر از این افراد که در جلسه اول پرونده آنها مورد رسیدگی قرار نگرفت و به جلسات بعدی موکول شد، این نگرانی به طور جدی وجود دارد وهمچنین کسان دیگری که از دادگاه‌های بدوی حکم اعدام دریافت داشتند و الان در پرونده‌هایشان در مرحله تجدید نظر است، این خطر خیلی جدی وجود دارد و حکومت پس از اجرای دو حکم اعدام در حال ارزیابی شرایط است که اگر فضا را مساعد ببینند، قطعاً ماشین اعدامی که راه افتاده به سمت ایستگاه‌های بعدی حرکت خواهد کرد.

از همین منظر است که چه قربانیانی که دانشجو هستند یعنی متهمان و چه کسانی که غیر دانشجو هستند باید نسبت به آنها خیلی زیاد ایجاد حساسیت کرد؛ با توجه به اینکه این افراد از حقوق شان برخوردار نبودند، دسترسی به وکیل نداشتند، الزامات آئین دادرسی عادلانه در مورد آنها رعایت نشده و حتی از موازین حقوق بشر و کنوانسیون‌های بین المللی که حکومت ایران آنها را امضا کرده، بگذریم، حتی بسیاری از قوانین عادی و فصول قانون اساسی جمهوری اسلامی هم در رسیدگی به این اتهامات نقض شده است. با توجه به فشاری که برخی از نیروهای افراطی از بیرون می‌آورند که این اعدام‌ها سریعتر شود، یا می‌بینیم دبیر شورای نگهبان به صراحت در نماز جمعه که یک برنامه عبادی است فرمان قتل صادر می‌کند و هی می‌گوید بکشید، بکشید، طوری که رئیس قوه قضائیه هم دیگر سر و صدایش بلند شده و می‌گوید اینها که خواستار تسریع در صدور و اجرای احکام مجازات هستند، برخوردشان سیاسی و غیر قانونی است. به هر حال در چنین فضایی باید خیلی مراقب بود و به نظر من یک عزم و اراده جدی باید بین همه نیروهایی که مدافع حقوق بشر هستند و حساس هستند نسبت به سرنوشت زندانیان سیاسی در ایران، به وجود بیاید تا جلوی حرکت ماشین اعدام گرفته شود.

آیا یکی از دلایل اتهام‌هایی که به عنوان اقدام علیه امنیت کشور می‌زنند، ارتباط با رسانه‌های خارج از کشور است؟

مثلاً در مورد همین عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم، یکی از اتهام‌هایی که به صراحت قاضی می‌گوید چرا شما پنج دقیقه قبل از بازداشت با صدای آمریکا مصاحبه کردید. در همین دادگاه نمایشی، که خارج از تمام موازین حقوقی و قضائی صرفاً به یک میتینگ سیاسی تبدیل شده بود، از این هم بگذریم، در همان دادگاه هم ایشان به صراحت گفت که در همه رسانه‌های داخلی ما بسته بود ما ناگزیر از رسانه‌های خارجی استفاده کردیم. که البته آنها عنوان دشمن را به کار می‌برند. ولی چنین اتهامی اساساً در قوانین جمهوری اسلامی جرم نیست. حتی اخیراً آقای احمد توکلی از نمایندگان اصول گرای مجلس هم اشاره کرده بود که بیانیه‌های وزارت اطلاعات نمی‌تواند یک جرم قانونی باشد. چون یکی از اصول بدیهی مجازات اصل قانونی بودن جرم یا اتهام است که در این مورد مصاحبه با رسانه‌های خارج در هیچ کدام از قوانین جزایی مدنی و در قانون مجازات اسلامی چنین جرمی نداریم. الان که در آستانه سی و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی هستیم، همین رسانه‌ها بودند در آن مقطع که خود آیت الله خمینی از این رسانه‌ها استفاده کردند و ابزار اصلی ارتباطی ما مردم رادیو بی بی سی بوده. بنابراین این سئوال مطرح است که اگر امروز این رسانه‌ها دشمن هستند، سی و یک سال پیش هم همین نیروها با استفاده از رسانه‌های دشمن توانستند نظام پهلوی را ساقط کنند.