Monday, January 21, 2013



آیا یادمان رفته است که در همین انتخابات دروغین قبل چه بر سر رأی هایمان آمد.آیا یادمان رفته است که چه بر سر فرزندان این ملت آمد.آیا یادمان رفته است که رژیم کثیف و جنایتکار جمهوری اسلامی به سرکردگی خامنه ای قاتل هر کاری کرد و هر جنایتی کرد تا حرف خود رو به کرسی بنشاند.آیا به راستی ما اینقدر فراموش کار هستیم؟ همه با هم دست در دست یکدیگر بگذاریم و یک بار برای همیشه کاری رو بکنیم که باید سالیان و سالیان پیش میکردیم. اگر همه با هم باشیم هیچ قدرتی جلودار ما نیست.یادمان نرود که این رژیم جنایتکار دست به هر کاری خواهد زد که انتخابات جدید ریاست جمهوری خود را معتبر و با شرکت اکثریت مردمی جلوه دهد.حتی از حضور مردم عادی در خیابان ها هم نخواهند گذشت و آن را حضور مردمی خواهند خواند.پس،روز انتخابات همه با هم به نشانه اعتراض در خانه بمانیم.این تنها کاریست که ما میتوانیم در مقابل این رژیم مستبد و رهبر جنایتکارش که برای بقاء تن به هر کاری میدهد انجام دهیم.در حالی که تا شروع انتخابات تنها چند ماه باقی مانده است این رژیم در تدارک حیله گری و نیرنگ های جدید خود است که معدود مردم ساده رو به پای صندوق های رای ببرد تا بتواند آن را ابزاری کند برای تبلیغ در جامعه .جهانی و نشان دادن مشروعیت نظام کثیف جمهوری اسلامی.ما با رای ندادن یک بار دیگر دست این رژیم قاتل را برای جهانیان و انتخابات فرمایشییش رو کنیم.

Monday, January 14, 2013



روز شنبه 12 ژانویه قرار است در ایران و در بسیاری از شهرها و کشورهای جهان و از جمله شهر مریوان اعتراضات گسترده ای شکل بگیرد و به حکم اعدام زانیار و لقمان اعتراض شود. تابحال در بسیاری از نقاط مختلف جهان و در داخل ایران برای جلوگیری از حکم ظالمانه اعدام زانیار و لقمان بسیاری از احزاب سیاسی و سازمان های مدافع زندانیان سیاسی و علیه اعدام اعلام آمادگی کرده اند، بیانیه صادر کرده اند، پتیشین منتشر کرده و مردم به طور گسترده ای در حال امضا این پتیشن هستند. این کمپین، کمپین دفاع از حیات دو پسر جوان است که مدت سه سال است در زندانهای جمهوری اسلامی زیر سختترین شکنجه ها قرار دارند و از آنها با توسل به زور اعتراف گرفته اند.

روز شنبه 12 ژانویه روز بسیار مهمی برای دو زندانیان سیاسی محکوم به اعدام است.اگر اجازه دهیم زانیار و لقمان را به جوخه اعدام بسپارند فردا نیز در همان سیاهچال ها زندانیان سیاسی دیگری را باز به جوخه اعدام خواهند سپارد.مردم، به پاخیزیم همه با هم و در همه جای جهان بگوئیم نه به اعدام. همه باهم بگوئیم اعدام لکه ننگی بر پیشانی تمدن بشر امروز است. زخم عمیقی است برپیکرجامعه بشری بویژه بر پیشانی ما ایرانیان. باید برای نجات این دو جوان محکوم به اعدام و همه محکومین به اعدام بپاخیزیم، بپاخیزیم تا وجدانهای بشری را به اعتراض به این همه ظلم و بی عدالتی بیدار نمائیم، تا نه تنها لقمان و زانیار را از کابوس سه سال چوبه دار و طناب اعدام برهانیم که خودمان و کل جامعه را از چنگال مشتی آخوند بی تمدن و دزد و از گور برخواسته نجات دهیم. اینها در سالهای پس از انقلاب برای تثبیت جریان اسلامی، 30 خرداد 60 و 67 را آفریدند و هزاران تن از بهترین عزیزان مردم را به جوخه های اعدام سپردند.

ولی تلاش و وحشیگری جمهوری اسلامی اینبار تماما تدافعی و ذبونانه است. مانند مار زخمی خود را به در و دیوار میکوبد، دستگیر و زندانی میکند، شکنجه و اعتراف گیری سازمان می دهد، به مردم تجاوز میکند و چوبه های دار را بر پا میسازد تا بلکه هر چه بیشتر بترساند و مردم را به تمکین وادار کند. مرگ ستار بهشتی در اثر شکنجه و تصمیم به اجرای حکم اعدام برای لقمان و زانیار تنها از دست یک حکومت اسلامی و فاشیست و در ایران ساخته است. حکومتی که از ترس انقلاب مردم و بی لیلاقتی اش در اداره جامعه مثل گرگ های درنده با بی رحمی تمام به جان مردم افتاده است.

به همین اعتبار روز شنبه 12 ژانویه باید به روز نمایش قدرت ما مردم متمدن و آزادیخواه بر علیه بربریت اعدام و جنایت اسلامی تبدیل گردد. باید در این روز با تمام نیرو در تمامی شهرها به خیابان بیاییم تا با صدای هرچه رساتر فریاد زانیار و لقمان و همه زندانیان سیاسی را به گوش جهانیان برسانیم و دستگاه جنایت و وحشیگری اسلامی را هر چه بیشتر افشا و رسوا کنیم.

باید بکوشیم که در روز شنبه افکار عمومی جهان را در سطح هرچه گسترده تری علیه جمهوری اسلامی و علیه نقض حقوق زندانیان سیاسی و تحمیل بی حقوقی به مردم ایران بسیج کنیم. باید به دنیا اعلام کنیم که نماینگان جمهوری اسلامی را از مجامع بین المللی بیرون کنند.

Sunday, January 13, 2013



به امید این ننشین که این جنایتکاران برای شما انتخابات آزاد نمایند. بخود اتکا کن
به خیابانها بیایید حق را باید از این زالوها گرفت.

Saturday, January 12, 2013





رضا خندان همسر نسرین ستوده:


7-8 دقيقه از فرصت كوتاه ملاقات اين هفته صرف نواختن "بلز" شد.

نيما اين هفته دفتر "نت" و "بلز"اش را آورده بود و در هياهوي محل ملاقات كابيني بي توجه به اطراف‌ و اطرافيان‌اش مشغول نواختن و خواندن با "نت" آهنگ‌هاي كلاس موسيقي‌اش بود .

من هم مجبور بودم در تمام اين مدت گوشي زمخت و سنگين را طوري نگه دارم كه مادرش بتواند هم صداي ساز و هم صداي نت‌خواني او را بشنود.

نسرين كه اين روزها داغدار از دست دادن مادر و دايي‌اش است و مترصد فرصت، با ديدن اين صحنه‌ها اشك‌اش جاري مي‌شود.

لادن مستوفي كه اين هفته چهارشنبه با تمام شدن دوران حبس دو سال و نيمه‌اش آزاد مي‌شود بلافاصله او را در آغوش گرفته و دلداري مي‌دهد.

صداي ساز نيما تا چند كابين آن طرف‌تر قابل شنيدن است.

فخري بانو كه برحسب اتفاق ملاقات انفرادي‌اش با آقا مصطفي (تاجراده)، همزمان شده است با ملاقات زنان سياسي، از نيما مي‌خواهد كه آهنگ‌هايش را براي آنها هم اجرا كند اما او خجالتي‌تر از اين حرف‌هاست و قبول نمي‌كند.

چند بار سعي مي‌كنم براي چند لحظه گوشي را گرفته و با آقا مصطفي احوالپرسي كنم اما نگراني از اندك فرصت ملاقات مانع مي‌شود. به ناچار به اشاره‌ي دست اكتفا مي‌كنم.

آثار بيش از دو سال روزه‌داري و هم اكنون انواع بيماري‌ها و شرايط طاقت فرساي حبس در چهره‌‌ مصمم او كاملا پيداست، اما اراده‌ي فوق‌العاده‌ي اين مرد مثال زدني است. غير از همسر پرتوان‌ و خستگي‌ ناپذيرش هيچكس حتي فرزندانشان حق ملاقات با او را ندارند.

ژيلا (بني‌يعقبوب) و مهسا (امر آبادي) در كابين‌هاي كناري ما بدون حضور همسرانشان سرگرم صحبت با ديگر عزيزان‌شان هستند.

امير علي خواهرزاده‌ي با مزه‌ي ژيلا كه از نظر ما بزرگترها يك بچه است، ولي او خودش را هم‌طراز با افراد 50 ساله و يا كمي بيشتر، مي‌داند، گوشي را از ما مي‌گيرد و با لحن بامزه‌اش از نسرين بابت عدم حضور خود در مراسم مادرش عذر خواهي ميكند.

فريبا كمال آبادي درست پشت سر نسرين با دو گوشي كابين‌ خودش و كابين كناري، همزمان با دختر و همسر كم نظيرش صحبت مي‌كند البته اينطوري و در آن ِ واحد تنها مي‌تواند چهره‌ي يكي از آنها را ببيند. او كه به همراه مهوش شهرياري نزديك به پنج سال است بدون مرخصي در زندان به سر مي‌برد، بيش از 15 سال ديگر بايد به همين صورت ادامه دهند، اگر اوضاع بدتر نشود.

دقايقـي هم فاطمه هاشمي كه نگران خواهـرش است با نسرين صحبت مي‌كنـد و نسرين ريز اتهامـات جديدي را كه به خواهـرش - ‌فائزه هاشمي- زده‌اند را به دقت شرح مي‌دهد تا او يادداشت كند. معلوم شده است كه چند روز است او را به انفرادي 209 برده‌اند. همانجايي كه نسرين در زمان اعتصاب غذا به عنوان تنبيه 20 روز در آنجا با گرسنگي و تنهايي دست و پنجه نرم كرد.

اين در حالي است كه رييس سازمان زندان‌ها گفته است كه ما انفرادي نداريم.

جواني كه پشت سرم ايستاده است و نيم نگاهش به طرف كابيني است كه نسرين در حال صحبت كردن است، آرام و باوقار با من احوالپرسي و فروتنانه اظهار لطف مي‌كند.

او را هيچوقت نديده‌ام و احتمال مي‌دهم بايد جزو خانواده‌هاي زندانيان جديد باشد. اما مي‌گويد: "نه پدرم جزو زندانيان عادي (غيرسياسي) است و من به ملاقات او آمده‌ام."

پدرش در رديف كابين‌هاي پشت سر ما منتظر است اما چشم او همچنان به دنبال رديف كابين زناني است كه هر روز نام آنان را در بيرون از زندان مي‌شنود و باورش نمي‌شود كه اكنون مي‌تواند همه‌ي آنها را يك جا ببيند.

لابد بايد ممنون پدري باشد كه با زندان رفتن‌اش - گيريم به جرمي غيرسياسي- اين شرايط را براي او ايجاد كرده است.

Wednesday, January 9, 2013

دستگیری ۵ نفر به اتهام فعالیت در زمینه موسیقی زیرزمینی




معاون اجتماعی پلیس امنیت ناجا از دستگیری گروهی متشکل از ۵ نفر که اقدام به تولید موسیقی‌های غیرمجاز و همکاری با شبکه‌های معاند نظام جمهوری اسلامی می‌کردند، خبر داد.

بنا به گزارش فارس، سرهنگ رضادوست معاون اجتماعی پلیس امنیت اخلاقی ناجا گفت: "باندی متشکل از ۵ نفر توسط پلیس امنیت اخلاقی ناجا با هماهنگی مقام قضایی به اتهام فعالیت‌های زیرزمینی غیر فرهنگی شامل تهیه و تولید ترانه و موسیقی غیرمجاز برای خوانندگان لس‌آنجلسی و مرتبط با شبکه‌های ماهواره‌ای معاند با نظام جمهوری اسلامی ایران دستگیر شدند."

وی در ادامه افزود: "در تاریخ ۱۹ دی‌ماه سال جاری پس از شناسایی محل فعالیت آن‌ها این افراد دستگیر و پس از تشکیل پرونده مقدماتی به مرجع قضایی معرفی شدند