Monday, December 26, 2011

حامد سحابی: هيچ عاملی مانع پيگيری شکايت خانواده نیست

 
جـــرس:  خانواده مرحوم هاله سحابی، فعال ملی- مذهبی و زندانی سیاسی که در جریان مراسم تشییع و تدفین پدر خود با بلواسازی و دخالت ماموران امنیتی، دچار سانحه و فوت شد، همچنان پيگير شکايت خود از افرادی هستند که در اين حادثه نقش ايفا کرده اند.

به گزارش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، حامد سحابی، برادر مرحوم هاله سحابی تاکید دارد که هيچ عاملی نمی تواند از پيگيری شکايت خانواده جلوگيری کند.

وی به کمپين گفت: "اگر دادگاه قصد روشن شدن قضيه را داشته باشد بايد خودش از نيروی انتظامی يا هر ارگانی که در آن روز از مراسم فيلم برداری می کردند بخواهد تا فيلم ها را به دادگاه ارائه کنند. دادگاه بايد قاعدتا فيلم ها را از نيروی انتظامی بخواهد. ما خودمان شاهد بوديم که آن روز چند دوربين از مراسم و اتفاق های که افتاد فيلم گرفت. بنابراين مطمئن هستيم که فيلم های از زوايای مختلف مراسم وجود دارد که می توان از آن در دادگاه به عنوان شاهد استفاده کرد."

گفتنی است، هاله سحابی، ۵۴ ساله، پژوهشگر دينی، درحاليکه برای چند روز از سوی زندان به مرخصی آمده بود تا درمراسم ختم پدرش عزت الله سحابی شرکت کند در تاريخ ۱۰ خرداد سال جاری در اين مراسم و به گفته برخی شاهدان عينی که پيش از اين با کمپين صحبت کرده بودند (منبع) در اثر ضرب و شتم ماموران دچار ايست قلبی شد و در درمانگاه لواسان فوت کرد. تا زمانی که مرحوم عزت الله سحابی در بيمارستان به هوش بود به دختر وی اجازه مرخصی داده نشد. تنها زمانی که پدرش در بيمارستان به کما رفت او توانست بر سر تخت وی دربيمارستان حاضر شود. درحالی که شاهدان عينی از ضرب و شتم وی در جريان مراسم تشييع جنازه خبر داده بودند، مقامات رسمی و رسانه های طرفدار دولت از اينکه عامل مرگ خانم سحابی هيجانات ناشی از فوت پدرش بوده سخن گفتند.
يک روز پس از اين واقعه يک شاهد عينی که در محل حضور داشت به کمپين گفت که "نيروهای امنيتی در جريان مراسم با دوربين های عکاسی و فيلمبرداری از مراسم فيلمبرداری می کردند."

هاله سحابی دختر عزت الله سحابی، بنيان گذار “شورای فعالان ملی-مذهبی” از فعالان حقوق زنان و عضو گروه مادران صلح ايران بود که در مرداد ماه سال ۱۳۸۸ در تجمعی در ميدان بهارستان تهران از سوی ماموران لباس شخصی بازداشت شد و همان سال از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبليغ عليه نظام از طريق "حضور مکرر در تجمعات غير قانونی و اخلال در نظم عمومی" در مجموع به دو سال حبس و پرداخت مبلغ سيصد هزار تومان جزای نقدی بدل از شلاق محکوم شد.

حامد سحابی فرزند مرحوم عزت الله سحابی همچنين درباره اينکه چگونه متوجه شده اند نيروی انتظامی فيلم های روز حادثه را در اختيار دادگاه قرار نمی دهد، گفت:"ما هم از طريق رسانه ها شنيديم و به طور رسمی به ما اعلام نشد. بنابراين نمی دانيم چقدر صحت دارد بهرحال ما شکايت خودمان را ادامه می دهيم."

لازم به یادآوری است، علی مطهری، نماينده مجلس روز سه شنبه ۲۲ آذرماه در مراسم گراميداشت روز دانشجو در دانشگاه فنی دانشگاه تهران با اشاره به توضيحات اخير وزير اطلاعات درباره مرگ هاله سحابی گفته بود: "آنها نمی خواستند که او از دنيا برود و آنچه اتفاق افتاده، بی توجهی مأموری بوده است."
وی همچنین اذعان داشت که نمايندگان مجلس از وزير اطلاعات خواسته اند تا به کميسيون بيايد و درباره مرگ هاله سحابی توضيح دهد: " قرار شد که سی‌دی (حاوی فيلم مربوط به وقايع تشييع جنازه عزت الله سحابی) را به ما بدهند تا آن را مشاهده کنيم و اگر قانع نشديم، وزير به صحن علنی بيايد و توضيح بدهد. يک روز پس از صحبت های اين نماينده مجلس اخباری مبنی بر عدم ارائه فيلم ها توسط نيروی انتظامی به دادگاه در رسانه ها منتشر شد."

در همین رابطه، حامد سحابی، برادر مرحوم هاله سحابی از معرفی ۳ شاهد به دادگاه خبرداده و به کمپين گفته است: "ما از طريق وکيل تقاضای رسيدگی به ماجرای کشته شدن هاله را کرديم. ما تقاضای رسيدگی کرديم تا مقصر و مسبب برنامه های مراسم تشیيع جنازه پدرمان که در خلال آن هاله درگذشت،مشخص شود. چون اعلام کرده بوديم مرگ هاله طبيعی نبوده و به دليل اتفاق های آن روز صورت گرفته است، دادگاه از ما شاهد خواسته است. ما هم شاهدان را با هماهنگی خودشان به دادگاه معرفی کرديم. فعلا وضعيت پرونده در همين حد مانده است."

احمد منتظری يکی از شاهد ان اين پرونده است که خود در مصاحبه های مختلف ابراز کرده که در دادگاه شهادت خواهد داد.

حامد سحابی در مورد ديگر شاهدان گفت: "ما فعلا سه نفر را معرفی کرديم، کسانيکه خودشان اعلام کرده بودند که آمادگی شهادت دارند."

برادر مرحوم هاله سحابی در مورد اينکه آيا خودشان فيلمی از روز مراسم در دسترس ندارند، گفت: "در آن روز اصلا امکان فيلم برداری نبود.هر کس که با موبايلش هم فيلم برداری می کرد سريع او را دستگير می کردند يا موبايلش را می گرفتند. به غير از نيروی انتظامی که واضح فيلم برداری می کردند کس ديگری امکان اين کار را نداشت.مگر اينکه کسی قاچاقی فيلم گرفته باشد که بهرحال در اختيار ما نيست."

حامد سحابی در پاسخ به اين سوال که چرا خانواده پس از فوت هاله با کالبد شکافی جسد مخالفت کرده بودند به کمپين گفت: "موضوع کالبد شکافی از نظر ما چيزی را روشن نمی کرد. بهرحال ماجرا جلوی تعداد زيادی آدم اتفاق افتاده است.ما ترجيح داديم که کالبد شکافی صورت نگيرد. اما به اين معنی نبوده که تقاضای رسيدگی نداشتيم. ما درخواست رسيدگی بر علت حادثه های‌ آن روز را جداگانه مطرح کرديم."

حامد سحابی درباره درخواست خانواده اش از مقامات قضايی ايران گفت: "درخواست ما روشن شدن قضيه و پاسخ به علت تشنج در مراسم خاکسپاری است. چرا تشييع جنازه ای که می توانست خيلی آرام برگزار شود بخصوص که در شهرکی دور از تهران بود و به قول معروف دور از هياهو بود به تشنج و به آن وضعيت بد کشيده شد که در خلالش خانم سحابی فوت کرد. مراسم تشييع جنازه خيلی عادی است و حق هر خانواده ای است که برای مرحومش مراسم بگيرد. ما می خواهيم که به اين موضوع رسيدگی شود.. و ما هم مثل بقيه خانواده ها برای از دست رفته مان مراسم بگيريم."

حامد سحابی در واکنش به حرف های علی مطهری در سخنرانی سه شنبه ۲۲ آذر ماه که گفته بود اگر ماموری خطای انجام داده بايد به مردم توضيح داده و عذرخواهی شود، گفت:"حرف ايشان درست است. اگر واقعا کسی خلاف کرده نيروی انتظامی کشور بايد به جای لاپوشانی او را معرفی کند. معرفی عاملان چيزی را خراب نمی کند و ضربه ای هم به کسی نمی زند."

Sunday, December 25, 2011

Mana Neyestani, an Iranian cartoonist in exile won The 2011 UNCA Lurie Political award
Citation for Excellence


 

Tuesday, December 20, 2011

تسلیت سفیر ایران به ملت و دولت كره شمالی


پكن - سفیر جمهوری اسلامی ایران در كره شمالی درگذشت 'كیم جونگ ایل' را به ملت و دولت این كشور تسلیت گفت.


' مرتضی مرادیان' صبح دوشنبه در گفت وگو كوتاهی با خبرنگار ایرنا در مورد انتشار خبر مرگ رهبر كره

شمالی، از این رویداد ابراز تاسف كرد.

وی گفت: به عنوان نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران در این لحظات كه كره شمالی به دلیل فقدان رهبر خود در غم فرو رفته با مردم این كشور همدری می كنیم.


جمهوری اسلامی و كره شمالی در دوره 'كیم جونگ ایل' ضمن برخورداری از دیدگاه های مشترك در مسایل جهانی روابط رو به گسترشی را تجربه كردند.


مقامات دو كشور همواره با توجه به ظرفیت های فراوان و علاقه مندی دو ملت، بر توسعه مناسبات به خصوص در زمینه همكاری های اقتصادی تاكید كرده اند.

Monday, December 19, 2011


مردم

تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد.
امید به آینده رساترین اعتراض ماست.
به سابقه
دیرینه این سرزمین نگاه کنید.

در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است.
ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم.
در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند.
آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است.
مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند.
آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟
نه!
آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند.
به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛
بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.
  میر حسین موسوی - بیانیه شماره ۹
 


Sunday, December 11, 2011

دوستان به این عکس دقت کنید!!!
خود عکاس هم نمي دانست که عکسي که گرفته يکي از بهترين عکسهاي تاريخ ايران است
هدف عکاس گرفتن عکس فقط از ننه" صنوبر نقاش" بود
ولي اين عکس اوج بدبختي و درماندگي ايرانيان را در سه نسل
نشان مي دهد!
مردي که از سطل زب
اله دنبال روزي مي گردد!
نوجواني که براي گذران زندگي به دستفروشي روي آورده! در حالي که جاي او در دبستان يا دبيرستان است
و سرانجام پيرزني که با نقاشي نان و روزي خود را در مي آورد
جامعه ايران هيچ تضميني براي بازنشستگان و پيران
جامعه ارائه نمي دهد
اين عکس بي نهايت و به زيبايي تمام سه نسل ايران
را در فقر بدبختي تمام نشان مي دهد

با سپاس از نکته سنجی اقای نيک جعفرزاده

***********************************************************
این دقیقا همان عزتی هست که خمینی ور بدو ورود به همه وعده داده بود این همان آثار خدمات امام راحل و نوچه های ایشان در طول 33 سال انقلاب اسلامیست فراموش نکنید این 3 نسل یک شبه به این روز نی افتادند و 33 سال طول کشید تا بتوان به این خفتی که امروز ما ایرانی ها چه در دنیا چه در کشور خودمان هست دچار شدیم
بر باعث بانیش لعنت

Saturday, December 3, 2011

اگر دانشجوها کاری کنند اراذل اوباش هستند؛ وقتی اراذل اوباش کاری کنند دانشجويند...!

 

 

 

Wednesday, November 30, 2011

فکرمیکنید اینها دانشجوی چه رشته ای هستند؟

 

 

Thursday, November 24, 2011

سه شهروند در ساری به دار آویخته شدند

Three prisoner was executed in Sari city yesterday 20.11.2011


خبرگزاری هرانا - بامداد روز گذشته، بیست و نهم آبان ماه، سه زندانی در زندان شهرستان ساری به دار آویخته شدند.

بر اساس گزارش ایسنا، اتهام سه شهروند اعدام شده در زندان ساری از سوی مراجع قضایی مازندران، جرایم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است.

اسدلله جعفري، دادستان عمومي و انقلاب ساري در اين باره گفت: "اين افراد با وجود دستگيري مکرر و تحمل حبس، در پرونده اخير به ميزان بالايي در امر توزيع موادمخدر مشارکت داشتند که صبح روز يك‌شنبه به دار مجازات آويخته شدند."

وي ادامه داد: "این سه نفر که از عوامل اصلی تهیه و توزیع مواد مخدر در استان مازندران بودند پس از دستگیری به مقامات قضایی تحویل و با تکمیل تحقیقات و رسیدگی در مراحل مختلف قضایی نهایتا با قطعی شدن حکم و تنفیذ حکم صادره از سوی دادستان کل کشور و اجری تشریفات لازم سحرگاه ۲۹ آبان در زندان شهرستان ساری به دار آویخته شدند."

این گزارش به هویت اعدامیان هیچ اشاره‌ای نداشته است.

Saturday, November 19, 2011


 
خبرفاجعه آميز: الحاق برخی مناطق کشور به حوزه منافع ملی چین / خیانت رسمی حکومت به استقلال ایران

ناکارآمدی حکومت ایران در حوزه‌های داخلی و خارجی و غیرقابل مهار شدن تحریم‌های اقتصادی و بحرانهای سیاسی، نظامیان حاکم بر کشور را وادار ساخته تا آخرین بخش‌های باقیمانده از استقلال ملی ایران را نیز به چینی‌ها واگذار کنند تا شاید با قرار گرفتن در تحت الحمایگی مطلق این کشور بتوانند اندکی عمرحاکمیت خودکامه خود را بیشتر سازند.


BREAKING NEWS: In a Treasonous Act, Iranian Regime Sells Out Parts of the Country to China!

Iranian regime’s ineptitude in running the country’s domestic or foreign affairs, compounded by its inability to harness the economic sanctions, an

d political turmoil has forced the militant leaders of Iran to deliver the last remnants of their independence to China in a desperate attempt to prolong the life of the regime a while longer


Read more:
http://ireport.cnn.com/docs/DOC-719390 




Wednesday, November 16, 2011

سینما جمهوری (تأسیس شده در ۱۳۳۷) یکی از سینماهای ایران است که در خیابان جمهوری (شاه سابق) از طرف شرق به غرب و نرسیده به خیابان فلسطین (کاخ سابق) تهران قرار دارد. پیشتر نام این سینما نیاگارا بود.

این سینما در ساعت ۴ صبح تا ۸ صبح روز ۲۵ آبان سال ۱۳۸۷ دچار آتش سوزی شد. و سالن یک، سالن انتظار و کافه آنتراکت آن از بین رفتند.

اندکی پیش از آتش سوزی، لیلا حاتمی در مراسمی موسوم به موج سوم که از سوی احزاب

و شخصیت‌های اصلاح طلب برای دعوت از محمد خاتمی جهت شرکت در انتخابات بحث برانگیز سال ۱۳۸۸ ریاست جمهوری برگزار شده بود شرکت و سخنرانی کرده بود.

نتایج تحقیقات آتش نشانی تهران حاکی از عمدی بودن آتش سوزی بود و میزان خسارت‌های وارد شده تا ۳ میلیارد ریال براورد شد. برخی منابع نیروهای بسیج را عامل این آتش سوزی معرفی کردند.

کافه آنتراکت پس از بازسازی سینما جمهوری، در طبقه دوم آن ساخته شد و لیلا حاتمی و علی مصفا آن را مدیریت می‌کردند. از برنامه‌های ویژه این کافه، «منوی موسیقی» با همکاری رامین صدیقی از نشر هرمس، سانس‌های مخصوص پخش فیلم کوتاه و فیلم مستند، و «باشگاه فیلم آنتراکت» بود.

Monday, November 14, 2011

از 1375 تا 1390
از سريال پر بيننده " در پناه تو " تا مرخصى اسارت
از لبخند هاي عاشقانه تا چهره پر از درد

 

 

Friday, November 4, 2011

The Killer Bashar Al Assad

 

 

Thursday, November 3, 2011

رامین ‍‍‍پرچمي به طور موقت از زندان آزاد شد.
رامين پرچمي در مهماني امشب پس از آزادي موقت از زندان .با روحيه اي مضاعف

 



Monday, October 24, 2011

رجا نیوز: حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است چون تخیل جنسی را تحریک میکند.

 

 

Sunday, October 23, 2011

رونمایی از نشریه کمیک استریپ «جدید»



اولین شماره از دور جدید نشریه تمام کمیک استریپ جدید به مدیرمسئولی محمدرضا زائری و سردبیری بزرگمهر حسین‌پور رونمایی می‌شود.
به گزارش روابط عمومی این نشریه، دور جدید این نشریه با حال و هوای متفاوتی در 16

صفحه منتشر و توزیع خواهد شد.
بزرگمهر حسین‌پور، سردبیر این نشریه در این خصوص اظهار داشت: دور جدید از ابزار مختلف عکاسی، کلاژ ، نقاشی و... استفاده می‌شود و اعضای تحریریه رویکرد متفاوتی به کمک استریپ خواهند داشت. این مراسم با حضور زائری، حسین‌پور و اعضای تحریریه برگزار خواهد شد.
افرادی چون پوریا عالمی، ساسان خادم، محمدرضا دوست‌محمدی، فرشید رجبعلی، رضا ساکی، فاضل ترکمن و مرتضی قدیمی از جمله اعضای تحریریه جدید هستند.
 
 

Monday, October 17, 2011

 پاسخ ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، نگارجواهریان، هانیه توسلی و باران کوثری به اظهارات سلحشور / سینما را به حال خود رها کنید 


پنج بازیگر زن سرشناس سینمای ایران در یادداشتی به اظهارات اخیر فرج‌الله سلحشور کا
رگردان مجموعه «یوسف پیامبر» پاسخ دادند.
به گزارش خبرآنلاین، در این متن که به امضای ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، نگار جواهریان، هانیه توسلی و باران کوثری رسیده، آمده است: «جناب آقای سلحشور، از اینکه می‌بینیم آن همه پرداختن به زوایای نورانی زندگی پیامبران و سرمشق قرار دادن منش ایشان تاثیری در کلامتان نداشته، و در نهایت شهرتتان را از نفرت‌پراکنی و بی‌ادبی در برابر هم‌نوعانتان به دست آورده‌اید، بسیار متاسفیم.»
در بخش پایانی این متن آمده: «ای کاش لطف کنید سینمایی را که خجالت می‌کشیم بگوییم شما را یاد کجا می‌اندازد به حال خود رها کنید، شاید که رستگار شوید و آرامش و صلح و محبت به وجدان نگرانتان بازگردد.»

این جوابیه به توهین‌ کم سابقه و وقیحانه‌ی فرج الله سلحشور کارگردان حامی احمدی‌نژاد به سینماگران و سینمای ایران وجهان منتشرگردید. سلحشور در اظهارات سخیف خود بیان داشت: سینمایی که فاحشه خانه است باید برای ادامه فعالیت خود نیز فاحشه بین المللی بیاورد...سینمای ایران فاحشه خانه است، مگر صبح تا شب عکس های هنرمندان چاپ نمی شود. وقتی زنهای ما افتخارشان این است که عکس های خود را به صورت نیمه عریان در اینترنت بگذارند، یعنی خودشان یک پا آنجلینا جولی هستند

Sunday, October 16, 2011

نامه یک مادر شهید به علی خامنه ای: پسرم در جنگ کشته نشد تا به شما از گل نازکتر نتوانیم بگوییم!
---------------------------------------------------------------------------------------
مادر قاسم شعله سعدی زندانی سیاسی و شهید اصغر شعله سعدی در

نامه ای به علی خامنه ای گفت: پسرم در جنگ کشته نشد تا به شما از گل نازکتر نتوانیم بگوییم! هیچ تقاضایی برای آزادی فرزندم ندارم و تنها می خواهم از بالاترین مقام کشور بپرسم که جرم فرزندم چیست. من ۸۶ سال دارم و خیلی چیزها دیده ام. روزی شاه هم گفت صدای انقلاب ملت را شنیده، ولی دیر شده بود. امروز دوست شما، بشار اسد، هرچه وعده اصلاحات می دهد، مؤثر نمی افتد و هرچه سرکوب می کند نیز موثر نمی افتد، زیرا زمان را از دست داده و دیر شده است.حضرت آیت الله! شما هم دارید زمان را از دست می دهید.
 
 

Saturday, October 8, 2011


 

Sunday, October 2, 2011

ابراز نگرانی عمیق وزیر خارجه آمریکا از «سرکوب خشن» اقليت‌های مذهبی و آزادی بيان در ايران



hilary_klinton2.jpg
اصوات: هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، روز جمعه (۸ مهر-۳۰ سپتامبر) در بیانیه‌ای از سرکوب خشن اعتقادات اقلیت‌های مذهبی و آزادی بیان در ایران «عمیقا» ابراز نگرانی کرد. هم‌زمان ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز از خبر صدور حکم شش سال زندان برای محسن آرمین، نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ایران انتقاد کرد.

در بیانیه هیلاری کلینتون آمده است: «آمریکا عمیقا نسبت به اخباری که درباره اقدامات حکومت ایران در سرکوب مردم این کشور نگران است.»

وی رهبران جمهوری اسلامی را به دورویی متهم کرده و گفته است: آن‌ها ادعا می‌کنند که مدافع آزادی و حقوق شهروندان خود و مردم منطقه هستند، ولی حکومت ایران همچنان به سرکوب همه مخالفان ادامه می‌دهد. 

وزیر امورخارجه آمریکا در این بیانیه به ویژه نسبت به وضعیت یوسف ندرخانی، کشیش مسیحی که در رشت به اعدام محکوم شده است، ابراز نگرانی کرده است: «صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، نشان‌گر سرکوب و تهاجم «خشن علیه پیروان» اقلیت‌های مذهبی در جمهوری اسلامی ایران، از جمله زرتشتی‌ها، دراویش، و بهاییان است.» 

وزیر امور خارجه آمریکا همچنین با انتقاد از اقدامات حکومت ایران در بازداشت روزنامه‌نگاران و سینماگران گفته است، حکومت جمهوری اسلامی می‌کوشد با ارسال پارازیت ماهوار‌‌ای و اختلال مستمر اینترنت دسترسی به اطلاعات را محدود کند. 

وزیر امور خارجه آمریکا گفته است: «ما همچنان از حکومت (ایران) می‌خواهیم تا به حقوق بشر و آزادی همه کسانی که در ایران زندگی می‌کنند، احترام بگذارد.» 

یوسف ندرخانی کشیشس است که در ۱۹ سالگی از اسلام به مسیحیت گروید. وی به همراه همسرش دو سال پیش در رشت بازداشت شدند. 

یوسف ندرخانی در دادگاه بدوی به اتهام «ترک دین» و «دعوت سایر مسلمانان به مسیحیت»، «ایجاد یک کلیسای مخفی در خانه خود» و «ابراز مخالفت آشکار با اسلام» به اعدام محکوم شد. براساس قوانین شریعت اسلامی کسانی که از اسلام به دین دیگری بگروند به جرم ارتداد به اعدام محکوم می‌شوند. 

پس از تایید حکم اعدام یوسف ندرخانی در دادگاه تجدید نظر، وی سال گذشته از دادگاه دیوان عالی تقاضای تجدید نظر کرد. 

همسر یوسف ندرخانی که در دادگاه بدوی به حبس ابد محکوم شده بود، با حکم دادگاه تجدید نظر آزاد شده است. 

طی روزهای اخیر موضع حکم اعدام یوسف ندرخانی، واکنش‌های بین‌المللی در پی داشته است. کا‌ترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، روز پنجشنبه خواستار آن شد که ایران به تعهدات‌ خود احترام گذاشته و یوسف ندرخانی را آزاد کند و لهستان، ریاست دوره‌ای اتحادیه ارویا را بر عهده دارد، نیز با احضار سفیر ایران خواستار توقف حکم اعدام این مسیحی ایرانی شد. 

ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، و جان بینر، رییس مجلس نمانیدگان آمریکا، نیز خواستار آزادی این کشیش محکوم به اعدام در ایران شدند. 

کاخ سفید نیز روز پنجشنبه در خصوص پرونده یوسف ندرخانی هشدار داده و گفته بود اجرای حکم این کشیش ایرانی بیانگر «بی‌اعتنایی کامل» رهبران جمهوری اسلامی به آزادی مذهب خواهد بود. 

نیروهای امنیتی در ایران همچنین از ۱۰ روز پیش شش سینماگر ایرانی را بازداشت کردند. 

براساس گزارش‌های رسانه‌های خبری مجتبی میرتهماسب، ناصر صفاریان، مهدی آفریده و محسن شهرنازدار، مستندسازانی هستند که به همراه کتایون شهابی، تهیه‌کننده فیلم به اتهام ارتباط با شبکه خبری «بی‌بی‌سی» بازداشت شده‌اند.

Thursday, September 15, 2011

سلمان سیما 
 

ننگ اصلاح شدنی نیست!

 

سمیه توحیدلو را شلاق زدند و من انگشت به دهان مانده‌ام و ما دوره می‌کنیم هنوز را. شب و روز را. و من هنوز در بهت و حیرت اینم که کجای این وقاحت را اصلاح خواهیم کرد؟ شرمت باد ‌ای دستی که بد بودی، بد‌تر کردی!
آری اگر گام به گام رفتار شود، آری اگر منت دیکتاتور را بکشیم و از او عذر بخواهیم شرایط بهتر خواهد شد.
به جای هر هشت ساعت اعدام، هر دوازده ساعت یک اعدام خواهیم داشت و اینگونه چهار ساعت بهبودی اوضاع و یا‌‌ همان اصلاحات خواهیم داشت. اگر دیکتاتور دلش برای ما بسوزد و ما خوب به دست و پایش بیفتیم، از این پس فقط به پسران و مردانمان در زندان‌ها تجاوز خواهد شد به زنان و دخترانمان تجاوز نخواهد شد و ما اینگونه ۵۰ در صد اصلاحات خواهیم داشت. اگر اصلاحات بر جامعه حاکم شود شلاق‌ها آرام‌تر پایین خواهند آمد.
نمی‌دانم من باید برای شلاق خوردن «سمیه توحید لو» در امسال گریه کنم یا برای شلاق خوردن اهل حرم امام حسین (ع) در ۱۴۰۰سال پیش. همانطور که نمی‌توانم چشم بر نقش اهل کوفه ببندم هم اکنون نیز نمی‌توانم بر بسیاری از امورچشم بربندم.
درزیارت عاشورا چند دسته لعنت می‌شوند و در تعالیم اسلامی هم‌‌ همان هست. آن‌هایی که در قتل امام حسین (ع) شرکت داشتند. آن‌هایی که از شنیدن آن خبر خوشحال شدند و به آن راضی شدند. و گروه سوم آن‌هایی که در برابر آن سکوت کردند. من نه سمیه را شلاق زده‌ام و نه در شلاق زدنش مستقیم وغیر مستقیم دست داشته‌ام؛ من نمی‌خواهم جزء دسته سکوت کنندگان باشم.
 لابد ابوجهل و ابو لهب و ابو سفیان هم اصلاح پذیر بودند. «تبت یدی ابی لهب و تب» بریده باد دو دست ابی لهب وننگ بر او باد. من فکر می‌کردم که ابی لهب مرده است و به تاریخ پیوسته است ولی امروز فهمیدم که هنوز ابی لهب زنده است. حالا بگذار مدافعان ابی لهب از خداوند، خدا‌تر و از محمد (ص) هم پیغمبر‌تر شوند و از اصلاح پذیری ابی لهب بگویند. نمی‌خواهم شهادتم را کتمان کنم. «ولا تکتموا الشهادة»
شهادت می‌دهم که این نظام نه جمهوری است و نه اسلامی است. شهادت می‌دهم این نظام اصلاح نا‌پذیر است. روضه خوانی عده‌ای مرا یاد رباخوارانی می‌اندازد که کل سال ربا می خورند ولی ده روز محرم برای مردم محله اشان مجالس روضه برپا می‌کنند تا کسبشان حلال شود و عذاب وجدانشان کاهش یابد. و چه جالب هر کس اعمال ایشان را به رخ می‌کشد به ضدیت با دین و آیین و خدا متهم می‌شود. اکنون هم‌‌ همان است. آنانی که ریاکارانه و مزورانه مجلس عزا و روضه بر پا داشته‌اند تا حال از خود پرسیده‌اند که چند بار در برابر یزید زمان کرنش کرده‌اند و یا کرنش در برابر یزید را توجیه کرده‌اند؟ و یا برای آنانی که دم از کرنش زده‌اند و یزید‌ها را فصل الخطاب خوانده‌اند هورا کشیده‌اند؟
بگذار بگویند که در خارج از گود نشسته است و می‌گوید لنگش کن. بگذار تا دشنامم دهند. بگذار تا تهمت‌ها بر بندند. بگذار بگویند جوان است و احساساتی. بگذار بگویند عقلانیت و منطق و سیاست ورزی نمی‌فهمد. بگذار بگویند دارد سوء استفاده می‌کند. هرچه می‌خواهد بگوید؛ هر که می‌خواهد! نمی‌خواهم جزء سکوت کنندگان و لعنت شدگان باشم. خدا می‌داند که اگر کسی همچون «سمیه توحید لو» این دختر شجاع و شناخته شده نبود آیا باز کک ما می‌گزید یا نه. چه بسیار سمیه‌ها که در همین دوساله شلاق خورده‌اند و آهی از کسی و دادی از جایی بلند نشده است.
بگذار به آقایان بر بخورد و هر چه می‌خواهند بگویند و هر گونه که دوست دارند از دیکتاتور دفاع کنند ولی این عزت برای «سمیه توحید لو» و این ننگ بر تارک «نظام مقدس جمهوری اسلامی» با کلیه ملحقاتش و طرفدارانش تا ابد ثبت خواهد شد. ننگ با رنگ پاک نمی‌شود. ننگ را اصلاح نمی‌توان کرد. حالا می‌خواهید برای این اصلاح ننگ شرط و شروط بگذارید یا نگذارید. سمیه‌های سی ساله جمله گواه اصلاح پذیری!!! این نظام‌اند.

Tuesday, September 13, 2011

استعفای یک نماینده‌ پرنفوذ مجلس ایران در اعتراض به عدم اعلام سوال از احمدی‌نژاد

علی مطهری، از نمایندگان اصول‌گرای منتقد احمدی‌نژاد

اصوات: علی مطهری، از نمایندگان پرنفوذ منتقد محمود احمدی‌نژاد در مجلس ایران و یکی از طراحان اصلی طرح سوال از او، روز چهارشنبه (۲۰ مهر، ۱۲ اکتبر) در اعتراض به عدم اعلام وصول این طرح از سوی هیات رییسه مجلس پس از بیش از صد روز از ارائه آن، استعفای خود را تقدیم هیات رییسه کرد. 

او در گفت‌وگو با خبرآنلاین (نزدیک به لاریجانی) با تأیید خبر استعفایش، نمایشی‌بودن آن را رد کرد و گفت که در این موضوع جدی است و معتقد است باید به آیین‌نامه مجلس عمل کرد. 

آقای مطهری، فرزند علی مطهری از تئوریسین‌های اصلی جمهوری اسلامی است که و از سوی دیگر علی لاریجانی رییس مجلس ایران نیز شوهر خواهر او می‌باشد.

طرح سوال از رییس دولت جمهوری اسلامی، روز ۵ تیرماه (۲۶ ژوئن) با ۱۰۰ امضاء توسط علی مطهری به هیأت رییسه مجلس تقدیم شد که گفته می‌شود از ۱۰۰ امضای این طرح، تا کنون ۱۴ نفر امضای خود را پس گرفته‌اند. با این وجود این طرح طبق آیین نامه داخلی مجلس با امضای یک چهارم نمایندگان یعنی ۷۳ نفر قابل طرح است. 

آقای مطهری پیش از این نیز در نامه‌ای به هیئت رئیسه مجلس تاکید کرده بود در صورتی‌که اعضای هیأت رئیسه در صدد فشار بر نمایندگان برای پس گرفتن امضا‌ها باشند وی از نمایندگی مجلس استعفا خواهد داد. 

مطهری در این نامه تاکید کرده بود وقتی امکان استیفای حقوق موکلان خود را نداشته باشد از این سمت استعفا می‌کند.

Saturday, September 10, 2011

اینجا قاهره نیست. اینجا تبریز است. اینجا میدان التحریر نیست. اینجا میدان حسین فهمیده تبریز است در هجده شهریور سال 1390. اینجا آذربایجان است. یاشاسین آذربایجان. یاشاسین ایران


Monday, August 29, 2011

فاطمه معتمدآریا بازیگر فیلم سینمایی اینجا بدون من به کارگردانی بهرام توکلی در سی و پنجمین دوره جشنواره جهانی فیلم مونترال کانادا برنده جایزه بهترین بازیگر زن شد...

مراسم اختتامیه این دوره جشنواره مونترال یکشنبه شب برگزار شد و فاطمه معتمد‌‌

آریا جایزه بهترین بازیگر زن این دوره جشنواره را دریافت کرد. گفتنی است فیلم‌های «یه حبه قند» رضا میرکریمی و «این یک فیلم نیست» جعفر پناهی در بخش بزرگان جهان (خارج از مسابقه) این جشنواره به روی پرده رفتند و «آینه‌های روبرو» نگار آذربایجانی هم در بخش تمرکز بر سینمای جهان (بلند) به نمایش در‌آمد.
 
 

Monday, August 1, 2011





اگر آنها با تفنگ های واقعی ما را بکُشند ایرادی ندارد؛ ولی اگر ما با تفنگ های پلاستیکی به هم آب بپاشیم اعمال خلاف شئون انجام داده ، هنجار شکنی کرده و با ما برخورد "قاطعانه" شده و سپس دستگیر می شویم !

وقتی حاکمان امروز ما، "تظاهرات سکوت" و "

آب پاشی به همدیگر (آب بازی در ملا عام!!)" ... هر دو را "هنجار شکنی" می نامند و با هر دو برخورد در خور خودشان ! می کنند ...


رئیس پلیس پایتخت از برخورد "قاطعانه با دختران و پسران" جوانی که با انجام "اعمال غیرمتعارف و خلاف شئون اسلامی" نظم جامعه را برهم زده بودند خبر داد و گفت: "تعدادی از این افراد عصر امروز دستگیر شدند."

وی اظهار داشت: "متاسفانه در ادامه وقایع بوستان آب و آتش امروز تعدادی از پسران و دختران جوان در یکی از بوستانهای شهر تهران اقدام به انجام خلاف شئون اسلام کردند که ماموران پلیس پایتخت پس از اطلاع از ماجرا بلافاصله در محل حاضر و تمامی این متخلفان و هنجارشکنان را دستگیر و تحویل مراجع قضایی دادند."

وی ادامه داد: "پلیس تهران در صورت مشاهده این گونه موارد قاطعانه با برهم زنندگان نظم و امنیت اجتماعی و هنجارشکنان برخورد می کند."

به گزارش دانشجونیوز، اشاره رییس پلیس تهران به بوستان "آب و آتش" تفرج گاهی است که عده ای از جوانان در آنجا "آب بازی" کردند که تصاویر آن در رسانه های حکومتی جنجال برانگیز شد. مدیر عامل اراضی عباس آباد، در اینباره گفته است: "روز گذشته عده‌ای در یک هماهنگی قبلی در پارک آب و آتش حضور یافته و تصمیم گرفته بودند روی یکدیگر آب بپاشند.

افرادی که اقدام به آب ‌بازی کرده بودند، اصولا بدحجاب بودند. البته تعدادی افراد با حجاب نیز در پارک حضور داشتند اما پلیس نتوانست آنها را متفرق کند." بهنام اتابکی با بیان اینکه از اتاق کنترل وضعیت را بررسی کرده‌ایم گفت: "شیرهای آب پارک به دلیل استفاده بیش از اندازه از بین رفته بود و مجبور شدیم آب آنها را قطع کنیم." وی اضافه کرد: "تعداد زیادی کیسه نایلون روی زمین ریخته شده بود که افراد آن را از آب پر کرده و به هوا پرتاب می‌کردند

Wednesday, July 27, 2011

Ahmadinejad Cartoon, Power Cling

 

Monday, July 25, 2011

اینجا ایــــــــران است ...

نگاه کودکش پر از آرزوســـــــت؛


نگاه جــــــــوانش پر از حســـــــــــرت و تنهـــــــــایی و نگاه ســــــــالمندش


پر از افســــــــــــــوس!

Thursday, July 14, 2011

توصیه شیرین عبادی به خانواده‌ها: دستگیری‌ها را اعلام کنید!


گم شدن مسافران، از فرج سرکوهی تا پگاه آهنگرانی

پگاه آهنگرانی بازیگر سینما این روزها در صدر اخبار است اما نه به خاطر بازی در فیلم بلکه به دلیل ناپدید شدنش. این اولین بار نیست که چهره‌ای سرشناس در ایران مدتی ناپدید شده و بعد اعلام می‌شود که در زندان است.
احتمالا با فرج سرکوهی آغاز شد. مسافری که نامش در لیست پرواز بود اما در هواپیما نبود. سال ۱۳۷۵. چند روزی ناپدید بود، در آسمان میان ایران و آلمان، اما بعد معلوم شد که نه در آسمان بلکه در خاک ایران و دقایقی قبل از سوار شدن به هواپیما در حالی که کارت پرواز در دست داشته و نامش هم در لیست مسافران بوده، توسط ماموران امنیتی ربوده می‌شود.

پیروز دوانی از فعالان سیاسی و فرهنگی و کسی که نامه‌های فرج سرکوهی را زمانی که خود او در زندان بود، منتشر می‌کرد، در تاریخ سوم شهریور ۱۳۷۷ از منزل خود به قصد رفتن به خانه خواهرش خارج شد و دیگر بازنگشت.

از آن زمان تاکنون اثری از پیروز دوانی بدست نیامده و قوه قضاییه هم قتل او را تایید نکرده است. اما بر اساس اعترافات متهمان قتل‌های زنجیره‌ای، او در همان روزها به قتل رسیده و جنازه‌اش در کنار خطوط راه آهن سوزانده و دفن شده‌است.
هما پروز روزنامه‌نگار ایرانی کانادایی نیز چندی پیش در سوریه ناپدید شد و بعد معلوم شد که توسط نیروهای امنیتی سوریه به ایران تحویل داده شده است. او پس از چند روز بازداشت آزاد شد.

مریم مجد هم تازه‌ترین مورد "ناپدید شدن" است. او در حالی که عازم سفر به آلمان بود ابتدا چند روزی ناپدید شد و سپس اعلام شد که دستگیر شده است.
و حالا پگاه آهنگرانی، بازیگر و فیلمساز. او نیز عازم آلمان بود، یعنی قرار بود که باشد، اما یک روز قبل از سفر از طرف وزارت اطلاعات با وی تماس گرفه شد و به او گفته شد اگر به فرودگاه برود دستگیر می‌شود. او هم فرمان برد و نرفت اما یک هفته بعد زمانی که در منزلش تنها بوده توسط چهار مرد و یک زن "برده می‌شود". این افراد ظاهرا از طرف اطلاعات نیروی انتظامی بوده‌اند. سه شب در دست این ارگان بوده و بعد به اطلاعات سپاه تحویل داده می‌شود.
فرج سرکوهی بیش از یک ماه ناپدید بود فرج سرکوهی بیش از یک ماه ناپدید بود
البته تمامی این اخبار با حدس و گمان همراه است. زمانی که هیچ نهاد رسمی مسئولیت ناپدیدی یک چهره سرشناس را بر عهده نمی‌گیرد و خانواده و نزدیکان نیز از سوی نیروهای امنیتی تهدید می‌شوند که خبر را به اصطلاح "رسانه‌ای" نکنند، منبع اصلی خبر می‌شود «منابع آگاه و موثق که نخواستند نامشان فاش شود».
گفته شده که به خانواده پگاه قول داده شده بود که او آزاد می‌شود. به همین دلیل آن‌ها نیز هیچ مصاحبه‌ای در این باره نکردند. اما امروز بعد از گذشت چهار روز از ناپدید شدن وی تازه خبر می‌رسد که او به اطلاعات سپاه تحویل داده شده است.
توصیه به خانواده‌ها: دستگیری‌ها را اعلام کنید!
شیرین عبادی درباره این روش ماموران امنیتی چنین می‌گوید: «وقتی کسی دستگیر می‌شود، یکی از مأمورین در لباس "پلیس خوب" و دیگری در لباس "پلیس بد" ظاهر می‌شوند. پلیس خوب وعده می‌کند که اگر صحبتی نکنید و موضوع را رسانه‌ای نکنید، مسئله بزودی حل می‌شود. بارها و بارها من شاهد بودم که چنین وعده‌هایی داده شده، اما مطلقا ترتیب اثر به آن ندادند و موکلین من که در ابتدا به حرف پلیس خوب گوش کرد‌ند، همگی زیان دیدند. بنابراین توصیه من این است که مأمورین امنیتی را خوب و بد نکنید، همه در یک ردیف هستند و اگر اتفاقی می‌افتد، بایستی رسانه‌ای شود».
نظیر همین اتفاق برای مریم مجد هم افتاد. خبر ناپدیدی وی ابتدا توسط یک ورزشکار آلمانی که قرار بود در آلمان میزبان او باشد اعلام شد. پترا لاندرس در نامه‌ای خطاب به وزارت خارجه آلمان نوشت که میهمانش از فرودگاه امام خمینی تهران با او تماس گرفته و گفته در حال سوار شدن به هواپیماست ولی نام او در لیست پرواز نیست.
چند روز بعد مشخص شد که مریم مجد اصلا به فرودگاه نرفته و شب قبل از سفرش به آلمان در منزلش بازداشت شده است.
شیرین عبادی دلیل این رفتارهای نیروهای امنیتی را اینگونه توضیح می‌دهد: «به این منظور است که بیشترین فشار روانی را بر شخص زندانی وارد کنند و او را وادار به اعترافات بیهوده و نادرست علیه خودش کنند و از سوی دیگر خانواده‌ها را هم تهدید می‌کنند که در این زمینه صحبت نکنند. من با مسئولیت شخصی خودم اعلام می‌کنم که الان خانواده‌‌ی پگاه آهنگرانی تحت شدیدترین فشار امنیتی قرار دارد، برای این که در مورد دخترش صحبت نکند».
مریم مجد از ۲۶ خرداد در بازداشت به سر می‌برد مریم مجد از ۲۶ خرداد در بازداشت به سر می‌برد
خانم عبادی دلیل دیگر اینگونه رفتار را اعمال خلاف قانون ماموران امنیتی می‌داند و معتقد است چون آن‌ها خلاف کرده‌اند نمی‌خواهند عمل خلافشان رسانه‌ای شود. شیرین عبادی می‌گوید: «توصیه ‌و خواهش من به خانواده‌ی مریم مجد، پگاه آهنگرانی و کلیه افرادی که دستگیر شده‌اند، این است که دستگیری‌ها را پیگیری و رسانه‌ای کنند و بدانند که حکومت می‌ترسد از این که اعمال خلاف قانون انجام داده و به همین دلیل خانواده‌ها را تهدید می‌کند که سروصدا نکنید. برای این که می‌دانند کارشان خلاف قانون است».
«مشکل، فوتبال زنان است»
غیر از نوع دستگیری، وجه مشترک دو بازداشت اخیر، مریم مجد و پگاه آهنگرانی قصد آنان برای سفر به آلمان و نیز پوشش خبری و و بلاگی بازی‌های جام جهانی فوتبال زنان است، جامی که تیم ایران به دلیل نوع پوشش بازیکنانش نتوانست در آن شرکت کند.
شیرین عبادی می‌گوید دستگیری مریم مجد و پگاه آهنگرانی نوعی "عقده‌گشایی" از سوی جمهوری اسلامی است. او می‌گوید: «به خاطر بیآوریم که مریم مجد برای عکاسی از فوتبال زنان عازم آلمان بود که دستگیر شد و تا الان هم در زندان است. پگاه آهنگرانی قبلاً تحت تهدید قرار گرفته بود که اگر از فوتبال زنان رپرتاژ برای دویچه وله و یا سایر خبرگزاری‌ها تهیه کنی، تو را بازداشت خواهیم کرد و حق نداری برای تهیه‌ گزارش به آلمان بروی. با این ترتیب، سئوالی پیش می‌آید و آن این است که آیا حکومت ایران با فوتبال زنان حتی در خارج از ایران مسئله دارد و آیا این نوعی عقده‌گشایی‌حکومت ایران نیست که چرا فوتبالیست‌های زن ایران را راه ندادند و بنابراین هر کس که بخواهد از مسابقاتی که نمایندگان جمهوری اسلامی در آن راه پیدا نکرده‌اند، فیلم و رپرتاژ و خبر تهیه کند، باید زندان برود؟».
فوتبال زنان، عضویت در کانون نویسندگان، حمایت از یک نویسنده دربند یا هر اتهام دیگری که وارد کنند، فرقی نمی‌کند، به گفته حقوقدانان تا زمانی که مقامات امنیتی مسئولیت "متهمان" ناپدیدشده را رسما بر عهده نگیرند، این عمل "آدم‌ربایی" است و "آدم‌ربایی" نیز یک جرم بین‌المللی است که بالاترین مجازات‌ها را در پی دارد.
غیر از پگاه آهنگرانی و مریم مجد و دیگرانی که نامشان رفت، مهدی و فاطمه کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نیز پنج ماه است که به معنای حقوقی کلمه "ناپدید" شده‌اند. آیا حکومت ایران در آستانه سفر گزارشگر ویژه حقوق بشر به این کشور، پاسخی درخور برای این پرونده‌ها خواهد داشت؟
میترا شجاعی
تحریریه: جواد طالعی

Tuesday, July 12, 2011

خاتمی: حتما در انتخابات شرکت نمی‌کنیم


میهن ـ محمدجواد اکبرین: سیدمحمد خاتمی به تازگی در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی شمال کشور به طرح صریح دیدگاهش درباره انتخابات پیش رو پرداخته که به هر دلیلی منتشر نشده است. خاتمی در آن دیدار به صراحت گفته است « ما از سال۸۴ نباید در انتخابات شرکت میکردیم! متاسفانه این اشتباه ما بود. این بار اگر شرایط فراهم نشد حتما در انتخابات شرکت نمی کنیم». وی البته افزود که «این نظر شخصی من است و همه باید بعد از شور و رایزنی با هم تصمیم بگیریم».
خاتمی در این دیدار که فایل صوتی اش توسط یکی از حاضران در جلسه، در اختیار روزنامه میهن قرار گرفته، تاکید کرده است که: «مگر میتوانیم از حقوق مردم بگذریم؟ گیرم که تمام کسانی که در این حوادث کشته دادند بیایند بگویند از خون فرزندمان گذشتیم! اما مگر میتوان از حقوق حقه مردم گذشت؟ خیر. زندانیان سیاسی حتما باید آزاد شوند. فضای امنیتی باید باز شود. انتخابات باید آزادانه برگزار شود. مگر با آقای موسوی و کروبی قرار نگذاشتیم که سه شرط فوق را داشته باشیم و به آینده نگاه کنیم؟ در عین حال حرفهای من میتواند به عنوان یک اتمام حجت تلقی شود. هر چند به نظر نمیرسد گوش شنوائی وجود داشته باشد. اما روزی تاریخ قضاوت خواهد کرد».
خاتمی در این دیدار شفاف تر از همیشه سخن گفته و تصریح کرده است که: «تا زمانی که مجری و ناظر انتخابات مطمئن نباشند و هر دو از یک جریان باشند، مطمئنا انتخابات سالم نیست. برگزار کنندکان انتخابات از معتمدان کشور باید باشند. نه آنکه از یک گروه خاص با تندروانه ترین افکار، مسئول باشند. بیایند از همین احزاب موجود افرادی را بدین منظور انتخاب کنند تا انتخابات سالم تری داشته باشیم، اگر شرایط فراهم نشد حتما در انتخابات شرکت نکنیم.

خاتمی اما این دیدگاه را «نظر شخصی» اش می خواند و می گوید: «همه باید بعد از شور و رایزنی با هم تصمیم بگیریم؛ ما از سال ۸۴ نباید در انتخابات شرکت میکردیم، متاسفانه این اشتباه ما بود (…) بنده نظرم این است که در صورت عدم تحقق شروط مان به هیچ وجه در انتخابات شرکت نکنیم و نمیتوانیم آتش تنوری بشویم که نانش برای کس دیگری پخته میشود. هر چند باید در این مورد اجماع صورت بگیرد. این امکان که تا انتخابات حوادث زیادی پیش بیاید هست، اما تا امروز هیچ نشان روشنی برای برگزاری یک انتخابات سالم دیده نمیشود».
خاتمی در ارتباط با انتقاداتی که نسبت به وی در باره مواضع اش مطرح می شود گفته است: «تفاوت رهبران با نخبگان سیاسی این است که نزدیکترین راه برای رسیدن به ایده ها و آمالها را بیابند. احساسات بلند و خواسته های بزرگ جوانان قابل درک است و باید به آنان گفت که نباید مایوس شوند. اما باید بدانیم که همه امکانات در اختیار نیست ، ضمن آنکه از همه امکانات موجود هم نمی توان استفاده کرد».
وی درباره دفاعش از اصل نظام تاکید کرده است که: «تکیه کردن روی اصل نظام انحراف از اصل مساله نیست. من به اسلام اعتقاد دارم. به جمهوری اسلامی اعتقاد دارم. اما تعریفم از جمهوری اسلامی ظرفی است که همه ملت در آن بگنجد».
خاتمی در ادامه گفته است: «انتخابات حق ماست. اگر در انتخابات شرکت نکنیم جوابگو ما نیستیم؛ بلکه کسانی باید پاسخگو باشند که اجازه شرکت در انتخابات را به ما ندادند. برای اینکه در انتخابات مشارکت کنیم باید شرایط فراهم باشد. باز شدن فضای امنیتی، آزادی زندانیان سیاسی و اتخابات آزاد به صورت عملی. مگر میشود این همه در زندان باشند، احزاب محدود باشند، فضا امنیتی باشد و بگوئیم انتخابات آزاد داریم؟نیروهای نظامی نباید در انتخابات دخالت کنند. بحث نظارت استصوابی باید حل شود تا همه افکار موجود بتوانند نماینده داشته باشند. اینطور نباشد که هر کس را نپسندیدند به عنوان ضد ولایت و ضد نظام ردش کنند و بعد بگیرندش».
رئیس بنیاد باران در این دیدار هشدار داده است که «ایران در حال از بین رفتن است. سرمایه کشور را دارند از بین میبرند. اقتصاد را نابود کرده اند. آبروی ملت را به باد داده اند. برای اینکه این آقایان باشند این همه هزینه شد. خون ریخته شد، زندانها پر شد. حالا اینها هم بد شده اند. سهام عدالت غیر قانونی بود. پول را به اسم دیگری میگرفتند سهام عدالت پخش میکردند به امید این که زمان نیاز، مردم به حمایتشان به خیابان بیایند که نیامدند. آقای موسوی در مناظره انتخاباتی گفت دولت، دولت رمالی است. گفتند حرف اشتباهی بوده، حالا ببینید خودشان آش را چه شور میکنند؟»
محمد خاتمی در پایان گفته است: «جنبش سبز یعنی جنبش آزادی و البته آزادی انتخابات. جنبش سبز، عزیز و بزرگوار است. دلمان از حصر آقایان موسوی و کروبی خون است. امیدوارم شاهد رفع حصر ایشان و همسرانشان و البته آزادی تمام زندانیان سیاسی باشیم؛ اما مطمئنا از خواستهای ملی و اساسی کوتاه نمی آئیم».

Monday, July 11, 2011

Kaleme reports that a Tehran resident copied CDs that contain this video, telephone interviews with families of those protesters who were killed after the June 2009 election in Iran and anonymously distributed them in the city.


Friday, July 8, 2011

Political Prisoner & Blogger Hossein Ronaghi-Maleki's Father Pleads for Help: "My Son Is Going to Lose His Life..."


July 7th, 2011 

Despite losing functionality in one kidney and with only 80% functionality in the other, and while suffering from a gallstone, Hossein Ronaghi-Maleki, 25 year old web blogger sentenced to 15 years in prison, continues to be denied medical furlough from prison.

While many know him by his pen name "Babak Khoramdin", to many others he is known as "Iran Proxy" a highly active software development group who established a name for developing anti filter software after the events that proceeded the rigged presidential elections in Iran.  His real name however is Hossein Ronaghi Maleki. He is a 25 year old blogger and an expert in a variety of proxy servers and anti filter software. Though in today's world such an act would be considered fighting censorship and standing up for freedom of expression, unfortunately in the vernacular of the Islamic Republic of Iran, Hossein's action was described as an "attempt to overthrow the government" - and for that he must now spend the next 15 years of his life in prison!

From Arrest to Illness....

The web blogger who wrote under the pen name "Babak Khoramdin" was arrested on December 13th, 2009 at his father's house in Tabriz. He was transferred a day later to Evin prison's IRGC [Iran's Islamic Revolution Guards Corps ] Ward 2A, where he spent many months being tortured in solitary confinement. According to his father, Hossein developed kidney disease because while in solitary confinement his only access to water was from the toilet in his cell.

Hossein has lost 80% functionality in his left kidney and 20% functionality in his right kidney and is also suffering from a 17mm gallstone.

Ahmad Ronaghi Maleki made the following statement regarding his son's physical condition: "Hossein's condition is dire and yet the authorities have not allowed him to contact his family.  He has undergone two operations. His physicians have written to both the judicial and prison authorities stating that Hossein is in urgent need of resting at home. Unfortunately the prison officials, the interrogators, the investigators at the prosecutor's office, Judge Pir Abbassi, the head of his office Mr. Satari, Mr. Mehdi Satari, Mr. Satari's brother who works for the Ministry of Intelligence, and his cousin Mr. Parviz Sohrabi have to date not allowed the prison authorities to grant Hossein  medical furlough."

Seizure While in Prison

Hossein's father told Deutsche Welle that on Wednesday July 6th while on his way from Tehran to Tabriz his family contacted him, informing him that someone had called from Evin to let them know that Hossein had suffered from a seizure. Upon hearing this news, Mr. Ronaghi Maleki immediately drove back towards Tehran and went to Evin prison. "As soon as I heard the news, I immediately went to the prison. I pleaded with them to take my son to the hospital, but they insisted that Hossein was not ill and that he was in the ward's bathroom.  I asked them to at least allow Hossein to contact his mother, but they did not listen. I informed the prosecutor's office of my son's dire physical condition, explaining that if nothing was done he may lose his life. I am pleading for help. I am asking that my son's situation be investigated and followed upon .  I even informed the judicial authorities of my son's extremely dire situation, warning them that if nothing is done, my son will probably lose his life."

Mr. Ronaghi Maleki reiterated that his son had no previous illness. He emphasized that his son's kidneys were healthy and that he developed this condition as a result of being tortured and during his time in solitary confinement.

While repeating the names of those responsible for his son's case, Mr. Ronaghi Maleki emphasized that these individuals continue to deny his son medical furlough from prison and stressed that they will continue to keep him in prison under unbearable conditions for so long, that he will eventually lose his life!

Ahmad Ronaghi Maleki told Deutsche Welle: "My question to the Judiciary and the Leader of the Islamic Republic of Iran is whether a prisoner deserves to die at the hands of those responsible for his case..."

Source: Deutsche Welle Farsi: http://www.dw-world.de
Translation by Banooye Sabz


پدر حسین رونقی: «پسرم دارد جانش را از دست می‌دهد»



حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس زندانی
حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس ۲۵ ساله‌ای که باید ۱۵ سال در زندان بماند، در حالی که یک کلیه‌ش را از دست داده و کلیه دیگرش نیز ۸۰ درصد فعال است و سنگی هم در کیسه صفرا دارد، از مرخصی و تماس تلفنی محروم است.


خیلی‌ها هنوز هم او را با نام "بابک خرمدین" می شناسند. برای بعضی دیگر هم او همان "ایران پروکسی" است که گفته می‌شود فعال‌ترین گروه در زمینه ساخت نرم‌افزارهای فیلترشکن بود. اما نام واقعی‌اش حسین رونقی ملکی است، وبلاگ‌نویس ۲۵ ساله‌ای که تخصصش در فیلتر شکنی و عبور از فیلترهای گوناگون بود. هرچند در دنیای امروز این کار یعنی قد علم کردن مقابل سانسور و تلاش برای  آزادی بیان، اما در ادبیات کنونی جمهوری اسلامی این کار یعنی "تلاش برای براندازی نرم" که حسین رونقی ملکی باید ۱۵ سال از عمرش را به خاطر آن در زندان بگذراند.

از بازداشت تا بیماری


نویسنده وبلاگ "بابک خرمدین" روز ۲۲ آذر سال ۸۸ در منزل پدری‌اش در تبریز بازداشت و یک روز بعد به بند ۲ الف سپاه در زندان اوین منتقل شد. وی چندین ماه در سلول انفرادی و تحت شکنجه بود. به گفته‌ی پدرش او زمانی که در سلول انفرادی بوده تنها می‌توانسته از دستشویی داخل سلول آب بخورد و به همین دلیل به بیماری کلیه مبتلا شده است.

در حال حاضر حسین، ۸۰ درصد کلیه چپ و ۲۰ درصد کلیه راستش را از دست داده و یک سنگ ۱۷ میلی‌گرمی نیز در کیسه صفرا دارد.

احمد رونقی ملکی پدر حسین در مورد وضعیت جسمی پسرش چنین می‌گوید: «حسین حالش وخیم است و ماموران تاکنون اجازه نداده‌اند که با منزل تماس بگیرد. او دو مورد عمل جراحی داشته. پزشکان کتباً به مقامات قضایی و مسئولان زندان نوشته‌اند که باید در خانه استراحت کند. متأسفانه مسئولان زندان و بازجویان و بازپرس شعبه‌ی ۲۶ آقای پیرعباسی و آقای ستاری رئیس دفتر ایشان و آقای مهدی ستاری برادر آقای ستاری در وزارت اطلاعات و پسرعمه ایشان  آقای پرویز سهرابی تاکنون اجازه نداده‌اند که مسئولین با مرخصی ایشان موافقت کنند».

تشنج در زندان

پدر حسین می‌گوید روز چهارشنبه ۱۵ تیرماه در راه تهران به تبریز بوده که خانواده‌اش با او تماس می‌گیرند و می‌گویند یک نفر از زندان اوین تلفن کرده و گفته حسین دچار تشنج شده است.

آقای رونقی بلافاصله به سمت تهران باز می‌گردد و مستقیم به اوین می‌رود. او می‌گوید: «دیروز که شنیدم، بلافاصله رفتم زندان. هرچه قدر التماس کردم که او را برسانید بیمارستان، گفتند مریض نیست و در حمام است و در بند است. گفتم حداقل اجازه بدهید با مادرش تماس بگیرد، گوش ندادند. من مسئولین قضایی دادستانی را در جریان گذاشتم که وضعیت فرزند من وخیم است و اگر چنین باشد، جانش را از دست می‌دهد. من تقاضای کمک دارم و تقاضا دارم که به این موضوع رسیدگی شود. من به استحضار مسئولین قضایی هم رساندم. پسرم الان وضعش خیلی وخیم است و اگر توجه نشود، جانش را از دست می‌دهد».

آقای رونقی تاکید می‌کند که پسرش هیچگونه بیماری قبلی نداشته و کلیه‌هایش سالم بوده است و تنها در اثر شکنجه و ماندن در سلول انفرادی به این بیماری‌ها مبتلا شده است.

او با تکرار چند باره اسامی مسئولان پرونده پسرش، تاکید می‌کند که این افراد مانع آزادی وی می‌شوند و قصد دارند او را آنقدر در زندان و در شرایط سخت نگه دارند تا جانش را از دست بدهد.

احمد رونقی ملکی به دویچه‌وله می‌گوید:« از رئیس قوه قضائیه و از رهبر جمهوری اسلامی می‌پرسم آیا سزای یک زندانی این است که به اراده‌ی مسئولین پرونده‌اش جانش را از دست بدهد؟»


نویسنده: میترا شجاعی
تحریریه: جواد طالعی

Tuesday, July 5, 2011

محمدعلی دادخواه: بسیار خوشحالم که حکم اعدام به من نداده‌اند


وحید پوراستاد
محمد علی دادخواه، وکیل دادگستری و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران در دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۹ سال زندان، ۱۰ سال محرومیت از وکالت و تدریس، پنج ضربه شلاق و جزای نقدی محکوم شده است. وی درباره این حکم در مصاحبه با رادیو فردا توضیح داده است.
گفت‌وگو با محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری، در مورد حکم صادره برای وی


آقای دادخواه، لطفا در مورد حکمتان بگویید که این حکم از چه شعبه‌ای صادر شده و اتهامات شما و میزان مجازاتی که برایتان در نظر گرفته شده چیست؟

دادخواه:
در ابتدا بگویم که من از این حکم بسیار خوشحالم که حکم اعدام برایم صادر نکرده‌اند. چون کانت می‌گوید که «وقتی خدا را برداری هر اتفاقی ممکن است بیافتد»  به قولی «وقتی قانون از منظر دادرس محو شود، هر حکمی امکان دارد صادرشود»، بنابر این من خیلی خوشحالم که برایم حکم اعدام صادر نشده است.

ولی من هشت سال به زندان محکوم شده‌ام با این عنوان که در پی «براندازی نرم» بوده‌ام. و در کانون مدافعان حقوق بشر، نسبت به بنیانگذارای و سخنگویی آن اقدام کردم.


ده سال محرومیت از تدریس دارم در هر یک از دانشگاه‌های ایران. ده سال محرومیت از وکالت در ایران، یکسال هم به علت تبلیغ علیه نظام زندان دارم.


همچنین پنج ضربه شلاق دارم که قابل تبدیل به پول است، ۳۰۰ هزار تومان محکومیت مالی دارم به علت داشتن ماهواره.


آقای دادخواه چرا حکم را به شما ابلاغ نکرده‌اند؟


احکام را دادگاه انقلاب ابلاغ نمی‌کند. یکی از مواردی که نشان می‌دهد «قانون مهمان ناخوانده است» در نزد اینها، این است که بدیهیات آیین دادرسی مدنی را رعایت نمی‌کنند.


می‌بیند که برای قانون هیچ اعتباری قائل نیستند. علیرغم اینکه طبق قانون دادگاه مکلف است که حکم را برای متهم ارسال کند.


حکم شما توسط چه شعبه‌ای از دادگاه انقلاب صادر شده است؟


شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست آقای صلواتی


مصادیق صدور احکام زندان شما- آن یکسال حبس و هشت سال حبسی که به آن اشاره کردید- چه بوده است؟


می‌گویند که کانون مدافعان حقوق بشر در صدد براندازی نرم در ایران بوده است و آن را یک تشکیلات غیر قانونی تلقی کرده‌اند.


این در حالی است که ما موافقت کمیسیون ماده ده احزاب را گرفته بودیم و این مسئله توسط خبرگزاری مهر که از سوی وزارت کشور تایید شده منتشر شده است.


دادگاه نمی‌تواند نسبت به مفاد اسنادی که صدور آن از ناحیه کسی که به آن نسبت داده شده محرز باشد، ترتیب اثر ندهد.


اما خوب این دادگاه به این موارد ترتیب اثر نمی‌دهد.


مصادیق حکم شما در مورد اتهام «تبلیغ علیه نظام» چه بوده است؟


راجع به میراث فرهنگی و اعتراض من نسبت به قبر کوروش و عبور مترو از خیابان چهارباغ و راجع به خانه مشروطه و مسائلی که من تعقیب می‌کردم، گفته‌اند که قصدم سیاه نمایی بوده است.


من گفته بودم که آقای مرتضوی – دادستان تهران- آیا ماده ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری را می‌داند یا نمی‌داند.


اگر می‌دانسته پس چرا خلاف دانسته خود، قبل از اینکه حکم من قطعی شود، برعلیه من در روزنامه‌های متفاوتی اظهار کرد که من اسلحه، مواد مخدر و کتب ضاله داشته‌ام؟ لذا به اعتقاد من کسی که می‌داند و خلاف دانسته‌های خودش، لجاج می‌ورزد صلاحیت ندارد.


و اگر نمی‌دانسته، باید بگویم چنین آدمی که این امر بدیهی را در امور کیفری نمی‌داند، صلاحیت دادستانی ندارد.


شما بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ بازداشت شدید. چه مدت در بازداشت به سر بردید؟


من حدود سه ماه بازداشت بودم.


با چه وثیقه‌ای آزاد شدید؟


با وثیقه ۷۲۰ میلیون تومانی آزاد شدم. می‌دانید که دیه هر انسان ۶۰ میلیون است. پس مثل این است که من چندین نفر را کشته‌ام.


آیا نسبت به این حکم تقاضای تجدید نظر خواهید کرد؟ یا خیر؟


بله. حکمت ایرانی بر این است که «گر چه دانی که نشوند، بگوی/ آنچه دانی تو از نیک خواهی و پند»


من اینها را هشدار می‌دهم که این رای نه منطبق با دادرسی عادلانه و منصفانه است و نه منطبق با شرع و عرف است. این رای نه منطبق با اصول است و نه منطبق با قانون.


حالا گوش بدهند یا نه. تکلیف من دادن این هشدار است که این نحو دادرسی باطل و خلاف دادگری است.

Monday, July 4, 2011

بی خبری از محسن کاشف زاده سرابی

جــرس:  محسن کاشف زاده سرابی از فعالان جنبش سبز طی چند روز گذشته ناپدید شده و خبری از او در دست نیست.

به گزارش رسیده به تارنمای تحول سبز،  محسن کاشف زاده سرابی از جوانان فعال جنبش سبز ، پس از احضار چند روز پیش توسط مامورین وزارت اطلاعات در روز چهارشنبه گذشته مورخ ۸تیرماه پس از خروج از منزل دیگر باز نگشته و خانواده وی نیز تا کنون موفق به کسب خبری درخصوص وضعیت وی نشده اند.

برخی از احتمال خروج وی از کشور خبر داده اند.
لازم به یادآوری است طی روزهای اخیر نیز، محمد زارعی دانشجوی شیمی کاربردی و از فعالین دانشجویی در مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان بازداشت شد.

Sunday, July 3, 2011

هرگز زانو نخواهم زد حتی اگر سقف آسمان کوتاهتر از قامتم باشد .

کوروش بزرگ

 

 

Thursday, June 23, 2011

واکنش شیرین عبادی به تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر: می توان جمهوری اسلامی را محاکمه کرد


شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل 2003، در مورد تعیین گزارشگر ویژه  حقوق بشر برای ایران از سوی سازمان ملل متحد، به روز می گوید: "گزارش گزارشگر حقوق بشر بعد از تنظیم در سلسله مراتب مختلف مورد بررسی و تصمیم گیری قرار خواهد گرفت و در نهایت اگر تشخیص داده شود حکومتی مرتکب جنایات ضد بشری شده می توان آن را در دادگاه بین المللی به محاکمه کشید."
بعد از گذشت چند ماه از صدور قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو برای تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر، احمد شهید، وزیر امور خارجه سابق مالدیو، به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران معرفی شد.
مدافعان حقوق بشر ایرانی معتقد هستند موافقت جمهوری اسلامی برای ورود گزاشگر ویژه حقوق بشر در شرایطی صورت می گیرد که این کشور بخواهد از انزوای معیینی خارج شود و امتیاز هایی را در روند بررسی ادواری وضعیت حقوق بشر در کشورش بدهد.
حسن نایب هاشم، مدافع حقوق بشر که هفته گذشته به نمایندگی از سازمان غیردولتی سودویند در هفدهمین اجلاس شورای حقوق بشر حضور داشت، در مصاحبه با روز می گوید:  "حتی اگر گزارشگر ویژه حقوق بشر مجال مسافرت به ایران را پیدا نکند، امروز امکان اینکه گزارشات دقیق  و راست آزمایی شده به دست او برسد تا بر آن اساس گزارش خود  را ارائه کند بسیار بیشتر از قبل است."

گزارشگر ویژه در ایران
فروردین ماه گذشته، شرکت کنندگان در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو با صدور قطعنامه ای با ۲۲ رای موافق در مقابل هفت رای مخالف و ۱۴ رأی ممتنع، به تعیین گزارشگر ویژه‌ای برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران رأی دادند.
این نخستین بار است که شورای حقوق بشر سازمان ملل، که در سال ۲۰۰۶ تأسیس شد، برای کشوری گزارشگر ویژه تعیین می کند.
احمد شهید، وزیر امور خارجه سابق مالدیو، که روز جمعه،  27 خرداد ۱۳۹0 به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران معرفی شد موظف است با سفر به ایران در یک دوره زمانی مشخص گزارشی از وضعیت حقوق بشر در این کشور را تهیه کرده و در اختیار سازمان ملل قرار دهد.
سابقه اعزام گزارشگر حقوق بشر به ایران به سالهای بعد از انقلاب اسلامی ایران بر می گردد. اولین بار رینالدو گالیندوپل (از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۳) که به عنوان گزارشگر ویژه ایران از سوی سازمان ملل انتخاب شده بود توانست  در سال ۱۳۶۸با برخی زندانیان سیاسی دهه شصت در زندان های ایران و به ویژه زندان اوین در تهران ملاقات کند و بخش هایی از وضعیت نگاهداری زندانیان سیاسی ایرانی را به افکار عمومی جهان منتقل کند.
پس از آن موریس کاپیتورن، دیگر نماینده سازمان ملل متحد (از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰) به عنوان نمایندگان ویژه حقوق بشر به ایران سفر کرد و گزارش هایی از وضعیت زندان‌ها و نوع محاکمه‌ متهمان تهیه کند.
مقامات جمهوری اسلامی همواره روابط  پرتنشی با نمایندگان ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد داشته اند و گزارش های آنها را اکثرا فاقد ارزش حقوقی قلمداد کرده اند.
در آخرین مورد همزمان با تصویب قطعنامه سازمان ملل در فروردین ماه جاری برای تعیین گزارشگر ویژه، کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس ايران با انتشار بيانيه‌ای اعلام کرد "شورای حقوق بشر بازيچه دست قدرت‌های بزرگ و زدوبندهای پشت پرده اعضای آن است."
همزمان علاءالدين بروجردی، رئيس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس ايران نيز روز جمعه پنجم فروردين، 1390، گفت: "جمهوری اسلامی ايران نبايد گزارشگر پيشنهاد شده در اين قطع‌نامه را برای تهيه گزارش از وضعيت حقوق بشر کشورمان بپذيرد."
در واکنشی دیگر، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در فروردین ماه جاری با بیان اینکه "قطعنامه ضد ایرانی شورای حقوق بشر سیاسی، غیرمنصفانه و ناموجه بود"، گفت: "آمریکا با این قطعنامه درصدد منحرف کردن توجهات از نقض حقوق بشر در غرب به ویژه این کشور است."

مرد و مسلمان و غیر عرب باشد
مقامات جمهوری اسلامی تا بیست و چهار ساعت بعد از معرفی احمد شهید واکنش رسمی  نسبت به این خبر از خود نشان ندادند  اما سایت های نزدیک به حکومت انتخاب آقای شهید به عنوان گزارشگر ویژه را "تیغ دو دم" شورای حقوق بشر در برابر ایران توصیف کرده اند.
سایت تابناک در مطلبی با همین عنوان با بیان اینکه شورای حقوق بشر سه شرط  ایران برای پذیرش گزارشگر ویژه حقوق بشر یعنی "مرد بودن، مسلمان بودن و غیر عرب بودن" را پذیرفته، نوشته است: "باید مراقب این موضوع نیز بود که برگزیدن فردی مسلمان، مرد و غیر عرب به تنهایی نمی تواند ملاکی برای منصف بودن وی باشد."
این سایت در ادامه نوشته است: "گویا، وزارت خارجه در این مسأله با تعیین شروطی فعالانه وارد شده است، باید منتظر ماند و دید که تعامل گزارشگر ویژه حقوق بشر با ایران چگونه خواهد بود و این فرد چه رویکردی در قبال ایران در پیش خواهد گرفت."
با این حال آیا جمهوری اسلامی به گزارشگر ویژه حقوق بشر اجازه ورود به ایران را خواهد داد؟
شیرین عبادی، عضو کانون مدافعان حقوق بشر در پاسخ به این سوال روز می گوید: "دولت ایران وظیفه دارد که مانع از ورود گزارشگر نشود و وسیله ملاقات او را با هر فردی که ضروری می داند و همچنین بازدید وی از کلیه زندان ها را فراهم سازد. در صورتی که جمهوری اسلامی در هریک از این امور اخلال به وجود بیاورد و یا اینکه افرادی را که با گزارشگر ملاقات کرده اند بعدها مورد مزاحمت قرار بدهد این نوعی عدم همکاری با گزارشگر محسوب می شود و می تواند مجازات های سنگین تری را برای ایران در پی داشته باشد."
حسن نایب هاشم، مدافع حقوق بشر نیز در این ارتباط معتقد است که نوع برخورد جمهوری اسلامی در شورای حقوق بشر نشانگر این بود که "تعیین و سفر گزارشگر ویژه را سیاسی می داند."
این مدافع حقوق بشر به روز می گوید: "هر چند ایران از همان ابتدا موضع امیدوار کننده ای نسبت به تعیین گزارشگر ویژه نداشت، اما به نظر من اگر ایران بتواند تضمیمی برای عدم بازتاب این دیدار پیدا کند، ممکن است به راحتی موافقت کند، در غیر این صورت سعی در سنگ اندازی در مسیر سفر وی خواهد کرد."

استفاده ابزاری از انطباق اسلام با حقوق بشر
جمهوری اسلامی بارها قعطنامه های سازمان ملل محتد در مورد نقض حقوق بشر در ایران را "سیاسی" توصیف کرده و نوع کار گزارشگر ویژه حقوق بشر را نیز "غیر حرفه ای" خوانده است.
در تازه ترین مورد محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر ایران و مشاور امور بین‌الملل رئیس قوه قضائیه ایران، گفته است: "اگر گزارشگری به ایران سفر کند و بگوید که ۲۰۰ مورد اتهام را می‌خواهم بررسی کنم، ولی سه روز بیشتر در ایران اقامت نمی‌کنم و در هر روز هم چند ساعت را به این کار اختصاص می‌دهم، مشخص است که این مکانیزم، استحکام لازم را ندارد و بسیار غیرحرفه‌ای است."
شیرین عبادی با بیان اینکه موضع جمهوری اسلامی، موضع تازه ای در برابر قطعنامه های سازمان ملل متحد نیست می گوید: "هر زمان که دولت جمهوری اسلامی ایران متهم می شود به نقض حقوق بشر، بلافاصله آن را توطئه ای علیه خود از سوی دولت های غربی می نامد و می گوید که مسائل سیاسی در این گونه اتهامات مداخله دارند و آخر سر هم عنوان می کند که حقوق بشر مقوله ای غربی است و ما ملزم به رعایت آن نیستیم. در پاسخ به این ادعای بی مورد حکومت باید بگویم که چگونه است وقتی دولت ایران در مورد نقض حقوق بشر درفلسطین،عراق، لبنان و افغانستان شکایت می کند، آنموقع انتظار دارد که حقوق بشر به مردم ستم دیده کمک کند، ولیکن وقتی که حقوق بشر به کمک مردم ستم دیده ایران آید آنموقع این مساله سیاسی می شود."
او با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی چندین بار درخواست عضویت در شورای حقوق بشر را مطرح کرده و هر بار هم رای نیاورده است می پرسد: "چگونه است که در چنین شرایطی انطباق اسلام با حقوق بشر را قبول دارد، اما به محض اینکه مورد اعتراض قرار می گیرد به یادش می افتد که چنین بهانه های بچه گانه ای را مطرح کند؟"
خانم عبادی می افزاید: "اگر دولت ایران اینقدر انصاف داشت که نقض حقوق بشر خود را قبول بکند، اساسا اینگونه اعمال پیش نمی آمد. بنابراین دولت ایران چه بخواهد  چه نخواهد برای او گزارشگر تعیین شده و این گزارشگرا باید گزارش خود را تهیه کند واگر دولت ایران او را به خاک کشورش راه ندهد، این دلیل بر صحت اعتراض افرادی است که ایران را متهم به نقض حقوق بشر می کنند و دولت ایران در آن صورت می تواند با مجازات های سخت تری مواجه شود."

موانع پیش روی گزارشگر ویژه
اما در صورت اینکه جمهوری اسلامی با ورود احمد شهید به ایران موافقت کند، گزارشگر ویژه حقوق بشر با چه موانعی در داخل ایران روبرو خواهد شد؟
حسن نائب هاشم، مدافع حقوق بشر می گوید: "این موانع توفیر چندانی با موانعی که گزشگران قبلی حقوق بشر در ایران داشتند ندارد. آنها نتوانستند آزادانه با فعالان حقوق بشر ملاقات داشته باشند. در پاره ای موارد فعالان مدنی خواستارملاقات با گزارشگران بوده اند، اما جمهوری اسلامی این امکان را از آنها سلب کرده است. رینالدو گالیندوپل حتی نتوانست از بندهایی از زندان های جمهوری اسلامی دیدن کند. تجربه نشان داده است که جمهوری اسلام تمام تلاش اش را خواهد کرد که در محدوده خیلی کوچکی به صورت نمایشی این دیدارها صورت بگیرد."
او می افزاید: "اما اکنون با شرایط کاملا متفاوتی روبرو هستیم. بنابراین حتی اگر آقای احمد شهید مجال مسافرت به ایران را پیدا نکند امروز امکان اینکه گزارشات دقیق و  راست آزمایی شده به دست او برسد و بر آن اساس گزارش اش را ارائه کند بسیار زیاد است، کما اینکه گزارشهای دبیر کل سازمان ملل به مجمع عمومی دارای چنین خصوصیتی بوده."
خانم عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل هم اعتقاد مشابهی دارد. او می گوید: "اگر دولت ایران از طریق خودداری از صدور ویزا مانع از آمدن گزارشگر به ایران شود، او باید از طریق صحبت با افرادی که خارج از ایران هستند یا از طریق گزارش هایی که از داخل ایران برای وی ارسال می شود گزارشات خود را تنظیم کند و به شورای حقوق بشر و همچنین به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه کند.