Sunday, April 1, 2012

کمپین خشم و کینه علیه صلح و دموکراسی



۱- این روز‌ها که در فضای مجازی و خصوصا فیس بوک می‌چرخم، مطالب زیادی می‌بینم در دفاع و نقد و طرد کمپین «از ایران برای صلح و دموکراسی». برخی انگار که متاعی گرانب‌ها را از کف داده باشند، تاب از دست داده و عتاب می‌کنند که چرا اینان، دم از صلح می‌زنند؟! و مانند کودکان مویه می‌کنند که «صلح مال من بود. اون رو بده به من!». متونشان هم مشحون است از بدبینی پیشینی نسبت به گروهی که از سر دلسوزی برای ملک و ملت این کمپین را راه انداخته‌اند. انگار که با این جماعت دشمنی خانوادگی دارند و برجای سخن، صاحب سخن را می‌کوبند. گاهی اما از ضجه و ناله و خشم و غیظ فارغ می‌شوند و قیافهٔ عالمانه به خود می‌گیرند، اما در آن مقام نیز دریغ از ابتکاری در استدلال ورزی و اعتدالی در سخن گویی.‌‌ همان اتهامات کهنهٔ دیروزین. با نیت خوانی و شنود گذاری مدعی می‌شوند که ایهالناس، گول اینان را نخورید. اینان جنگ طلبند و این صلح طلبی نقابی ست بر روی جنگ طلب بودنشان و همه‌شان یک مشت آمریکازدهٔ غرب نشین بی‌خبر از احوال ملتند! بر این اساس با مغرضان سخنی نیست. همانانی که با چراغ قوه می‌گردند ببینند چه کسانی این کمپین را راه انداخته‌اند که اگر رفیق و هم مسلک بودند، «به به»، و اگر بر نهج دیگری استوار بودند، «اه اه» راه بیاندازند! خوشبختانه اینان در معادلات سیاسی سرزمینمان، ایران ویران، جایگاهی ندارند تا کردار و گفتارشان به حساب آید که اگر این گونه نبود، به تخریب حرکتی صلح طلبانه بر نمی‌خاستند. برخی نیز اما به نقد این حرکت می‌نشینند مبنی بر اینکه چرا اسراییل طرف خطاب است؟ چرا به فلسطینیان توجهی نمی‌شود؟ در واقع روی سخن این کمپین با چه کسانی ست؟ و خواستار شفافیت بیشتر می‌شوند. در اینجا اما بایسته است برای مصلحانی که در کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی خود قصدی جز آبادی و آزادی میهن ندارند، اهداف این کمپین بیشتر و بهتر روشن گردد تا سوء تفاهمی برجای نماند و اشتراک بیشتری از دوستان فراهم شود.
۲- پیش فرض دوستانی که این کمپین را راه انداخته‌اند، «صیانت از منافع ملی» است. صیانتی که از جمله در «مخالفت فعال با جنگ» بروز و ظهور دارد. همانطور که بار‌ها گفته‌ایم سیاست ورزی دموکراتیک ملزوماتی دارد و بنا بر خصلت از پایین به بالای دموکراسی، سیاست ورز ایرانی اگر دولت را هم در اختیار ندارد، در کنش‌های سیاسی و آلترناتیو خودش، باید منافع ملت ایران را در نظر بگیرد. از این روست که ما جنگ اسراییل با جمهوری اسلامی را، بر خلاف منافع ملی ایرانیان و آن را کاملا بر هم زنندهٔ شرایط –به نفع جمهوری اسلامی و گروه‌های بنیادگرا- دانسته و سعی داریم تا عدم مشروعیت چنین جنگی و مخالفت فعال خود با آن را به گوش همگان برسانیم. مخالفت فعالی که از جمله در راه اندازی کمپین «از ایران برای صلح و دموکراسی» خود را نشان داده و البته خود پاسخی ست به کمپینی که معلمی اسراییلی در اعلام دوستی با مردم ایران راه انداخته است. این کمپین هدفی مشخص و معلوم دارد؛ شنیده شدن صدایی متفاوت از جامعهٔ ایرانیان برای مردم اسراییل تا مردم ایران را با حاکمان خود یکی نپندارند. صدایی که در شعار‌هایش تجلی پیدا کرده است. «ما ایرانیان جنگ نمی‌خواهیم. ما ایرانیان رژیم اسلامی را نمی‌خواهیم. ما ایرانیان نمی‌خواهیم از گروه‌های تروریستی حمایت کنیم. ما دموکراسی می‌خواهیم. ما صلح می‌خواهیم. ما احترام می‌خواهیم. ما آزادی می‌خواهیم.» آری ما این‌ها را می‌خواهیم. دست اندرکاران این کمپین برآن نیستند به آمریکا و اسراییل و دول غربی فحش و لیچار داده و آن‌ها را مسئول تمام شرور عالم بپندارند. بلکه در مخالفت با جنگ، اول از همه حواسشان به دزد خانگی ست و بر این اساس در کنار «ما جنگ نمی‌خواهیم»، ما رژیم اسلامی را نمی‌خواهیم» نیز فراموش نمی‌کنند.
۳- بحثی که در اینجا پیش می‌آید و برخی ناقدان مطرح کرده‌اند این است که پس فلسطینیان چه؟ آنانی که تحت ستم تاریخی اسراییلی‌ها قرار دارند و حقوق اولیه‌شان نقض گشته است. چرا از آنان سخنی نیامده است؟ خب، باید برای دوستان روشن باشد که اولا هدف از تشکیل این کمپین حفظ منافع ملی ایرانیان است و ثانیا و در ادامهٔ آن، این کمپین، کمپینی حقوق بشری نیست تا به نقض حقوق بشر بپردازد و ثالثا مردم اسراییل طرف خطاب ما هستند و نه دولت اسراییل به عنوان ناقض حقوق فلسطینیان. در واقع، پارادایم چرایی تشکیل این کمپین با پارادایم دغدغه‌های حقوق بشری کاملا توفیر دارد و از این لحاظ، این پرسش کاملا نابجاست. البته که می‌تواند کمپینی شکل بگیرد برای دفاع از حقوق فلسطینیان و این هیچ تعارضی با آن ندارد. دو مقولهٔ کاملا جدا از هم هستند که بایستی تفکیکشان مورد توجه قرار گیرد و این نکته لحاظ شود که این دو ضرورتا تداخلی با همدیگر ندارند. اینکه چرا ما به نقض حقوق فلسطینیان اشاره نکرده‌ایم، جدای از بلاموضوع بودن آن، هم از این رو می‌تواند باشد که قرار نیست ما همهٔ کار‌ها را با هم انجام دهیم و در آن واحد هم کار حقوق بشری بکنیم و هم کار سیاسی، و خود را به اعوجاجی بیافکنیم که بخشی از اپوزیسیون این روز‌ها به آن مبتلاست و آن عدم تفکیک فعالیت حقوق بشری (فضیلت گرایی اخلاقی) از فعالیت سیاسی (فایده گرایی اخلاقی) است و در ‌‌نهایت نه آن به دست آید و نه از این حاصلی پدید. این کمپین دغدغهٔ منافع ملی دارد و چون می‌بیند که حملهٔ نظامی اسراییل، تهدید اصلی منافع ایران عزیز است، به «» مردم» «اسراییل پیغام دوستی می‌دهد. ما به عنوان نیروهای سیاسی ایرانی، منافع ملی ایران و ایرانی را در صدر امور می‌نشانیم و از آن دفاع می‌کنیم. مخالفت فعال ما با جنگ نیز در این راستا باید ارزیابی شود. بر این اساس است که همانطور که قبلا هم گفته‌ایم، اگر بر فرض دولت فلسطینی چنان قدرتی داشت و چنین تهدیدی روانه می‌ساخت، ما این پیام را به مقصد فلسطینیان می‌فرستادیم.
۴- ما سنگ بزرگ بر نمی‌داریم که نتوانیم آن را بزنیم. ما قصد مبارزه با امپریالیسم را نداریم. ما نمی‌خواهیم نظام سلطه را بر اندازیم. ما به جنگ همه نمی‌رویم. ما دون کیشوت عالم هستی نیستیم. هدف ما معلوم و مشخص و شدنی ست. ما صلح می‌خواهیم چون آن را مقدمه‌ای برای دموکراسی می‌دانیم. ما می‌خواهیم در جامعهٔ مدنی اسراییل شنیده شویم تا اسراییلیان بدانند که اگر آن‌ها حساب خودشان را از رجزخوانی‌های جنگی دولت خود جدا می‌کنند ما نیز به عنوان ایرانی، حساب خود را از جنگ دوستی حاکمان کنونی ایران، سوا می‌دانیم و بر آنیم که صدایی متفاوت را به گوش آنان برسانیم. با این حساب، دفع شرور عالم و تمام بی‌عدالتی‌ها بماند بر عهدهٔ آنانی که سالهاست می‌خواهند بهشت بیافرینند اما دریغ از پرورش یک گل. ما حسابمان روشن است و برنامه‌مان شفاف؛ شنیده شدن صدایی متفاوت از ایران در جامعهٔ مدنی اسراییلیان. حال اگر کسانی برای مردم اسراییل نیز حق حیات قائل نیستند، سخن دیگری است و حساب‌شان با حساب‌رس بی‌رحمی به نام واقعیت.