بخش تحلیل خودنویس: علیرغم تمام بیعدالتیها و خلفوعدههایی که پس از انقلاب ایران از سوی آیتالله خمینی شد، برخی از رجال سیاسی کنونی، به ویژه اصلاحطلبان، از «دوران طلایی امام» سخن میگویند؛ اما این دوران واقعا چه ویژگیهایی داشت؟
خلق اصط
لاح «دوران طلایی امام»
هر چه از مرگ آیتالله خمینی میگذرد، این که دوران زمامداری وی دقیقا چه ویژگیهایی داشته بیشتر مطرح میشود؛ هم از سوی طرفداران و هم از سوی مخالفان.
صرف نظر از قرائت رسمی جمهوری اسلامی از آیتالله خمینی که جایی برای نقد بنیانگذار جمهوری اسلامی نمیگذارد، برخی از منتقدان کنونی جمهوری اسلامی مثل اصلاحطلبان و اهالی جنبش سبز هم میکوشند آیتالله خمینی را چهرهای منطقی و مخالف تندروی معرفی کنند.
این بخش از سیاسیون ایران که خود زاییده جمهوری اسلامی هستند، برای مبارزه با بخش رسمی جمهوری اسلامی، اصطلاح «دوران طلایی امام» را خلق کردند و تلاش کردند خواستههای کنونی خود را در آن دوران بگنجانند و آنها را به این وسیله مشروع و قانونی جلوه دهند.
گویی اصلاحطلبان راه دیگری جز خلق «دوران طلایی امام» نداشتند و مهمترین شیوه مبارزاتی آنان همین بود.
اصلاحطلبان در تمامی انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شده، چه در آنهایی که حضور داشتند و چه در آنهایی که حضور نداشتند، از «دوران طلایی امام» یاد کردهاند.
تاکید کاندیداهای انتخاباتی اصلاحطلبان بر «پیروی از خط امام» بوده که به زعم آنها میشد با این روش هم «حکومت» را داشت و هم «مردم» را.
همواره از محمد خاتمی، رئیس جمهوری دوران اصلاحات، به عنوان یکی از یاران و وفاداران آیتالله خمینی یاد میشود و خود او نیز بر «پیروی از آرمانهای امام و وفاداری به آنها» تاکید میکند.
میرحسین موسوی، کاندیدای معترض به انتخابات سال ۸۸ که از او به عنوان «نخست وزیر امام» یاد میشود، نیز در جریان برگزاری این انتخابات، خواستار «بازگشت به دوران طلایی امام» بود و در جریان مناظره انتخاباتی با محمود احمدینژاد به تخطی از ارزشها و آرمانهای امام در دولت احمدینژاد انتقاد کرد.
اکنون نیز اکبر هاشمی رفسنجانی اظهار نگرانی کرده است که روزبهروز از آرمانهای امام فاصله میگیریم.
چندی پیش صادق زیبا کلام، تحلیلگر سیاسی مقیم ایران نیز خبر داده که اصلاحطلبان برای انتخابات ۹۲ چهرهای اصلاحطلب و «مدافع آرمانهای امام راحل» معرفی میکنند.
برخی اصلاحطلبان خارج از ایران نیز هم طی سالهای اخیر همواره بر «اسلام رحمانی»، «آرمانهای امام راحل»، «بازگشت به دوران طلایی امام»، «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» و «مردمسالاری دینی» پافشاری کردهاند.
برخی از ویژگیهای «دوران طلایی امام»
خلف وعده
اما شاید بتوان «خلف وعده» و «عمل نکردن به تعهدات» را مهمترین ویژگی شخصیتی آیتالله خمینی در جریان انقلاب ایران دانست.
این انقلاب با حضور گروههای سیاسی مختلف ایران مثل مارکسیستها، ملیگراها، لائیکها و جمهوریخواهان و در نهایت مذهبیها به پیروزی رسید اما طولی نکشید که آیتالله خمینی با قلع و قمع گروههای مختلف به «وعده آزادی» عمل نکرد و شیوه «اعدام» را در پیش گرفت.
به گواه تاریخ، آیتالله خمینی در ماهها و روزهای نزدیک به بهمن 57 همواره در جمع خبرنگاران بر این موضوع تاکید میکرد که هدف او از این مبارزات براندازی نظام سلطنتی است و بلافاصله پس از پیروزی این انقلاب به قم خواهد رفت و در آنجا اقامت خواهد گزید و در امور مملکت دخالتی نخواهد کرد.
اما در سخنرانی سی خرداد سال 60 زمانی که در جماران ساکن شده و به عنوان فرمانده کل قوا حکومت میکرد، گفت که «در نجف و پاریس یک حرفهایی زدم که چنانچه اسلام پیروز شود، روحانیون میروند سراغ شغلهای خودشان، لکن وقتی ما آمدیم و وارد معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مساجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروی میرود.»
تأسیس نظام ولایتی
وی «نظام ولایتی» را جایگزین «نظام سلطنتی» کرد: «آقایان بعضىیشان میگویند: مساله ولایت فقیه، اگر یك مساله تشریفاتى باشد مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد دخالت بكند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم. اگر متوجه به لازم این معنا باشند، مرتد مىشوند.» (صحیفه نور، جلد ۹، صفحه ۲۵۴)
همچنین در جایی دیگر به صراحت اعلام کرد که «مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است.» (صحیفه نور،ج ۵، ص۵۲۲)
مخالفت با احزاب و مطبوعات آزاد
اما مخالف با احزاب و همچنین شکستن قلمهای آزاد هم از دیگر «ویژگیهای دوران طلایی» امام بود.
خمینی تأکید داشت که «تنها یک حزب باید باشد و آن حزبالله و حزب مستضعفین است.»
در مورد لزوم محدود شدن مطبوعات نیز گفت: «ما آزادى دادیم به آنها، آزادى مطلق، كه در ظرف این چند ماه قریب دویستحزب و گروه و زیاد مطبوعات و مجلات و روزنامهها منتشر شد و هیچكس جلوگیرى نكرد. در عین حالى كه به همه مقدسات ما توهین كردید، در عین حالى كه با حكومت آنطور رفتار كردید، و با اسلام آنطور رفتار كردید در مطبوعاتتان، معذلك به شما تعرضى نشد، تا آنكه فتنه را دیدیم و فهمیدیم كه شما فتنهگر هستید بعد از اینكه توطئه شما ثابتشد و مردم فهمیدند شما چه اشخاصى هستید، دیگر نمىتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هركارى مىخواهید بكنید، شما را سركوب خواهیم كرد.»
تصفیه ادارات
کار به جایی رسید که اندکی بعد بر لزوم تصفیه ادرات از افراد مخالف و حتی زنان «بدحجاب» سخن گفت.
وی در هشتم تیرماه سال ۱۳۵۹ با انتقاد از دولت و شورای انقلاب گفت: «چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند، چرا اینهایی را که مشغول هستند جوانهای ما را تباه کنند در این ادارات تصفیه نمیکنید.»
تجسس در امور دیگران
کار تصفیه به جایی رسید که وی اندکی بعد از دانشآموزان خواست که در کار معلمان خود تجسس کنند و اگر موردی خلاف حکومت دیدند آن را اطلاع بدهند.
وی در پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۳۶۱ خطاب به دانشآموزان گفت: «دانشآموزان عزیز باید با کمال دقت اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند که اگر خدایی ناکرده در یکی از آنها انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند. فرزندان عزیزم در صورتیکه مشاهده کردند که بعضی از دشمنان در لباس دوست و همشاگردی میخواهند آنان را جذب گروه خود کنند به مقامات مسئول معرفی نمایند وسعی کنند اینکارخود را به صورت مخفی انجام دهند.»
و حتی با تأکید بر لزوم جاسوسی و در واقع تجسس در زندگی خصوصی دیگران گفت: «اسلام را همه باید حفظ کنیم. یک بیچارهای به من نوشته بود که شما گفتید همه اینها را باید تجسس کنید، خوب در قرآن که میفرماید لاتجسسوا... وقتی که اسلام در خطر است همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ کنید اسلام را.» (صحیفه نور، ج۱۵،ص۱۰۰-۱۰۱)
مخالفت با موسیقی
شاید موارد بسیاری را بتوان نام برد که مدافعان «آرمانهای امام راحل» هرگز در این سالها درباره آنها سخن نگفتهاند.
از جمله نظر آیتالله خمینی نسبت به موسیقی است: «اگر بخواهید مملکتتان یک مملکت صحیح باشد موسیقی را حذف کنید نترسید که از اینکه به شما بگویند کهنهپرست شدهاید.» (صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۱۹۷ تا صفحه ۲۰۱)
حجاب اجباری
اما شاید از همه اینها جالبتر تغییر دیدگاه وی نسبت به زنان و نادیده گرفتن نقش و اهمیت آنها در انقلاب و در جامعه ایران باشد.
آیتالله خمینی که در روزهای نزدیک به بهمن ۵۷ در پاریس به خبرنگاران از آزادی حجاب گفته بود اندکی پس از به قدرت رسیدن در پاسخ به اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی که از او در مورد دلیل اجبار حجاب زنان در ایران پرسیده بود، گفت: «اولا این که این یک اختیاری است برای آنها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام میکنیم به زنها که هرکس چادر میخواهد یا هرکس پوشش اسلامی، بیاید بیرون. از ۳۵ میلیون جمعیت ما ۳۳ میلیونش بیرون میآید. شما چه حقی دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری است که شما نسبت به زنها دارید؟ و ثانیا این که ما یک پوشش خاصی را نمیگوییم. برای حدود زنهایی که به سن و سال شما رسیدهاند هیچ چیزی نیست. ما زنهای جوانی که وقتی ایشان آرایش میکنند و میآیند، یک فوج را دنبال خودشان میکشند، اینها را داریم جلوشان را میگیریم. شما هم دلتان نسوزد.» (کتاب گفتوگوهای اوریانا فالاچی)
علیرغم وعده آیتالله خمینی مبنی بر آزادی حجاب زنان، وی شانزدهم اسفند ۱۳۵۷ در جمع طلاب قم اعلام کرد: «زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه اینکه خودشان را بزک کنند. زنها هنوز در ادارات با وضع پیشین کار میکنند. زنها باید وضع خودشان را عوض کنند... به من گزارش دادهاند که در وزارتخانههای ما زنها لخت هستند و این خلاف شرع است. زنها میتوانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی.»
این سخنان بهسرعت با تظاهرات اعتراضآمیز جمعی از زنان تهرانی در مناطق شمال، مرکز و غرب شهر مواجه شد، بهطوری که عکس این تظاهرات در کنار تیتر یک روزنامههای ۱۷ اسفند قرار گرفت: «خواست امام این است که حجاب اسلامی در مملکت باید رعایت شود.»
پس از آن وی با تاکید بیشتر بر اجباری بودن حجاب برای زنان اعلام کرد که: «... اسلام نمیگذارد که لخت بروند توى این دریاها شنا کنند. پوستشان را میکند!...که بعد از اینکه مىرفتند زن و مرد در دریا، زنها همانطور لخت میآمدند توى شهر! مردم هم جرات نمیکردند حرف بزنند. امروز اگر یک همچون چیزى بشود، اینها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد. ...ما تا زنده هستیم، نمیگذاریم این آزادیهایى که آنها میخواهند، تا آن اندازهاى که میتوانیم، آن آزادیها تحقق پیدا کند.» (صحیفه نور، ج۸، ص: ۳۳۹)
و قانون مجازات اسلامی بعد از همه این فراز و نشیبها و در آبانماه ۱۳۶۲ در شرایطی به تصویب رسید که پیش از آن، زنان عملا در عرصه عمومی محجبه شده بودند. بر اساس این قانون، زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشوند.
مخالفت با حق رأی زنان
هرچند سالها قبل او نظر زنستیزانه خود را در نامه به محمد رضا شاه پهلوی در مهرماه ۱۳۴۱ اعلام کرده است.
آیتالله خمینی در این نامه رسما با اعطای حق رأی به زنان مخالفت کرده و گفته: «دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی، اسلام را در رای دهندگان و منتخبین شرط نكرده و به زنها حق رای داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است.»
گرچه بعدا در جمهوری اسلامی به اقتضای شرایط، آیتالله خمینی نتوانست حق رأی را از زنان بگیرد.
حال با تمام این اتفاقات و اظهارات، سخن گفتن از «دوران طلایی امام» حتی به قصد مبارزه با حاکمان کنونی ایران، به چه معناست؟
هر چه از مرگ آیتالله خمینی میگذرد، این که دوران زمامداری وی دقیقا چه ویژگیهایی داشته بیشتر مطرح میشود؛ هم از سوی طرفداران و هم از سوی مخالفان.
صرف نظر از قرائت رسمی جمهوری اسلامی از آیتالله خمینی که جایی برای نقد بنیانگذار جمهوری اسلامی نمیگذارد، برخی از منتقدان کنونی جمهوری اسلامی مثل اصلاحطلبان و اهالی جنبش سبز هم میکوشند آیتالله خمینی را چهرهای منطقی و مخالف تندروی معرفی کنند.
این بخش از سیاسیون ایران که خود زاییده جمهوری اسلامی هستند، برای مبارزه با بخش رسمی جمهوری اسلامی، اصطلاح «دوران طلایی امام» را خلق کردند و تلاش کردند خواستههای کنونی خود را در آن دوران بگنجانند و آنها را به این وسیله مشروع و قانونی جلوه دهند.
گویی اصلاحطلبان راه دیگری جز خلق «دوران طلایی امام» نداشتند و مهمترین شیوه مبارزاتی آنان همین بود.
اصلاحطلبان در تمامی انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شده، چه در آنهایی که حضور داشتند و چه در آنهایی که حضور نداشتند، از «دوران طلایی امام» یاد کردهاند.
تاکید کاندیداهای انتخاباتی اصلاحطلبان بر «پیروی از خط امام» بوده که به زعم آنها میشد با این روش هم «حکومت» را داشت و هم «مردم» را.
همواره از محمد خاتمی، رئیس جمهوری دوران اصلاحات، به عنوان یکی از یاران و وفاداران آیتالله خمینی یاد میشود و خود او نیز بر «پیروی از آرمانهای امام و وفاداری به آنها» تاکید میکند.
میرحسین موسوی، کاندیدای معترض به انتخابات سال ۸۸ که از او به عنوان «نخست وزیر امام» یاد میشود، نیز در جریان برگزاری این انتخابات، خواستار «بازگشت به دوران طلایی امام» بود و در جریان مناظره انتخاباتی با محمود احمدینژاد به تخطی از ارزشها و آرمانهای امام در دولت احمدینژاد انتقاد کرد.
اکنون نیز اکبر هاشمی رفسنجانی اظهار نگرانی کرده است که روزبهروز از آرمانهای امام فاصله میگیریم.
چندی پیش صادق زیبا کلام، تحلیلگر سیاسی مقیم ایران نیز خبر داده که اصلاحطلبان برای انتخابات ۹۲ چهرهای اصلاحطلب و «مدافع آرمانهای امام راحل» معرفی میکنند.
برخی اصلاحطلبان خارج از ایران نیز هم طی سالهای اخیر همواره بر «اسلام رحمانی»، «آرمانهای امام راحل»، «بازگشت به دوران طلایی امام»، «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» و «مردمسالاری دینی» پافشاری کردهاند.
برخی از ویژگیهای «دوران طلایی امام»
خلف وعده
اما شاید بتوان «خلف وعده» و «عمل نکردن به تعهدات» را مهمترین ویژگی شخصیتی آیتالله خمینی در جریان انقلاب ایران دانست.
این انقلاب با حضور گروههای سیاسی مختلف ایران مثل مارکسیستها، ملیگراها، لائیکها و جمهوریخواهان و در نهایت مذهبیها به پیروزی رسید اما طولی نکشید که آیتالله خمینی با قلع و قمع گروههای مختلف به «وعده آزادی» عمل نکرد و شیوه «اعدام» را در پیش گرفت.
به گواه تاریخ، آیتالله خمینی در ماهها و روزهای نزدیک به بهمن 57 همواره در جمع خبرنگاران بر این موضوع تاکید میکرد که هدف او از این مبارزات براندازی نظام سلطنتی است و بلافاصله پس از پیروزی این انقلاب به قم خواهد رفت و در آنجا اقامت خواهد گزید و در امور مملکت دخالتی نخواهد کرد.
اما در سخنرانی سی خرداد سال 60 زمانی که در جماران ساکن شده و به عنوان فرمانده کل قوا حکومت میکرد، گفت که «در نجف و پاریس یک حرفهایی زدم که چنانچه اسلام پیروز شود، روحانیون میروند سراغ شغلهای خودشان، لکن وقتی ما آمدیم و وارد معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مساجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروی میرود.»
تأسیس نظام ولایتی
وی «نظام ولایتی» را جایگزین «نظام سلطنتی» کرد: «آقایان بعضىیشان میگویند: مساله ولایت فقیه، اگر یك مساله تشریفاتى باشد مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد دخالت بكند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم. اگر متوجه به لازم این معنا باشند، مرتد مىشوند.» (صحیفه نور، جلد ۹، صفحه ۲۵۴)
همچنین در جایی دیگر به صراحت اعلام کرد که «مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است.» (صحیفه نور،ج ۵، ص۵۲۲)
مخالفت با احزاب و مطبوعات آزاد
اما مخالف با احزاب و همچنین شکستن قلمهای آزاد هم از دیگر «ویژگیهای دوران طلایی» امام بود.
خمینی تأکید داشت که «تنها یک حزب باید باشد و آن حزبالله و حزب مستضعفین است.»
در مورد لزوم محدود شدن مطبوعات نیز گفت: «ما آزادى دادیم به آنها، آزادى مطلق، كه در ظرف این چند ماه قریب دویستحزب و گروه و زیاد مطبوعات و مجلات و روزنامهها منتشر شد و هیچكس جلوگیرى نكرد. در عین حالى كه به همه مقدسات ما توهین كردید، در عین حالى كه با حكومت آنطور رفتار كردید، و با اسلام آنطور رفتار كردید در مطبوعاتتان، معذلك به شما تعرضى نشد، تا آنكه فتنه را دیدیم و فهمیدیم كه شما فتنهگر هستید بعد از اینكه توطئه شما ثابتشد و مردم فهمیدند شما چه اشخاصى هستید، دیگر نمىتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هركارى مىخواهید بكنید، شما را سركوب خواهیم كرد.»
تصفیه ادارات
کار به جایی رسید که اندکی بعد بر لزوم تصفیه ادرات از افراد مخالف و حتی زنان «بدحجاب» سخن گفت.
وی در هشتم تیرماه سال ۱۳۵۹ با انتقاد از دولت و شورای انقلاب گفت: «چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند، چرا اینهایی را که مشغول هستند جوانهای ما را تباه کنند در این ادارات تصفیه نمیکنید.»
تجسس در امور دیگران
کار تصفیه به جایی رسید که وی اندکی بعد از دانشآموزان خواست که در کار معلمان خود تجسس کنند و اگر موردی خلاف حکومت دیدند آن را اطلاع بدهند.
وی در پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۳۶۱ خطاب به دانشآموزان گفت: «دانشآموزان عزیز باید با کمال دقت اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند که اگر خدایی ناکرده در یکی از آنها انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند. فرزندان عزیزم در صورتیکه مشاهده کردند که بعضی از دشمنان در لباس دوست و همشاگردی میخواهند آنان را جذب گروه خود کنند به مقامات مسئول معرفی نمایند وسعی کنند اینکارخود را به صورت مخفی انجام دهند.»
و حتی با تأکید بر لزوم جاسوسی و در واقع تجسس در زندگی خصوصی دیگران گفت: «اسلام را همه باید حفظ کنیم. یک بیچارهای به من نوشته بود که شما گفتید همه اینها را باید تجسس کنید، خوب در قرآن که میفرماید لاتجسسوا... وقتی که اسلام در خطر است همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ کنید اسلام را.» (صحیفه نور، ج۱۵،ص۱۰۰-۱۰۱)
مخالفت با موسیقی
شاید موارد بسیاری را بتوان نام برد که مدافعان «آرمانهای امام راحل» هرگز در این سالها درباره آنها سخن نگفتهاند.
از جمله نظر آیتالله خمینی نسبت به موسیقی است: «اگر بخواهید مملکتتان یک مملکت صحیح باشد موسیقی را حذف کنید نترسید که از اینکه به شما بگویند کهنهپرست شدهاید.» (صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۱۹۷ تا صفحه ۲۰۱)
حجاب اجباری
اما شاید از همه اینها جالبتر تغییر دیدگاه وی نسبت به زنان و نادیده گرفتن نقش و اهمیت آنها در انقلاب و در جامعه ایران باشد.
آیتالله خمینی که در روزهای نزدیک به بهمن ۵۷ در پاریس به خبرنگاران از آزادی حجاب گفته بود اندکی پس از به قدرت رسیدن در پاسخ به اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی که از او در مورد دلیل اجبار حجاب زنان در ایران پرسیده بود، گفت: «اولا این که این یک اختیاری است برای آنها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام میکنیم به زنها که هرکس چادر میخواهد یا هرکس پوشش اسلامی، بیاید بیرون. از ۳۵ میلیون جمعیت ما ۳۳ میلیونش بیرون میآید. شما چه حقی دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری است که شما نسبت به زنها دارید؟ و ثانیا این که ما یک پوشش خاصی را نمیگوییم. برای حدود زنهایی که به سن و سال شما رسیدهاند هیچ چیزی نیست. ما زنهای جوانی که وقتی ایشان آرایش میکنند و میآیند، یک فوج را دنبال خودشان میکشند، اینها را داریم جلوشان را میگیریم. شما هم دلتان نسوزد.» (کتاب گفتوگوهای اوریانا فالاچی)
علیرغم وعده آیتالله خمینی مبنی بر آزادی حجاب زنان، وی شانزدهم اسفند ۱۳۵۷ در جمع طلاب قم اعلام کرد: «زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه اینکه خودشان را بزک کنند. زنها هنوز در ادارات با وضع پیشین کار میکنند. زنها باید وضع خودشان را عوض کنند... به من گزارش دادهاند که در وزارتخانههای ما زنها لخت هستند و این خلاف شرع است. زنها میتوانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی.»
این سخنان بهسرعت با تظاهرات اعتراضآمیز جمعی از زنان تهرانی در مناطق شمال، مرکز و غرب شهر مواجه شد، بهطوری که عکس این تظاهرات در کنار تیتر یک روزنامههای ۱۷ اسفند قرار گرفت: «خواست امام این است که حجاب اسلامی در مملکت باید رعایت شود.»
پس از آن وی با تاکید بیشتر بر اجباری بودن حجاب برای زنان اعلام کرد که: «... اسلام نمیگذارد که لخت بروند توى این دریاها شنا کنند. پوستشان را میکند!...که بعد از اینکه مىرفتند زن و مرد در دریا، زنها همانطور لخت میآمدند توى شهر! مردم هم جرات نمیکردند حرف بزنند. امروز اگر یک همچون چیزى بشود، اینها را ما خواهیم تکلیفشان را معین کرد. ...ما تا زنده هستیم، نمیگذاریم این آزادیهایى که آنها میخواهند، تا آن اندازهاى که میتوانیم، آن آزادیها تحقق پیدا کند.» (صحیفه نور، ج۸، ص: ۳۳۹)
و قانون مجازات اسلامی بعد از همه این فراز و نشیبها و در آبانماه ۱۳۶۲ در شرایطی به تصویب رسید که پیش از آن، زنان عملا در عرصه عمومی محجبه شده بودند. بر اساس این قانون، زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشوند.
مخالفت با حق رأی زنان
هرچند سالها قبل او نظر زنستیزانه خود را در نامه به محمد رضا شاه پهلوی در مهرماه ۱۳۴۱ اعلام کرده است.
آیتالله خمینی در این نامه رسما با اعطای حق رأی به زنان مخالفت کرده و گفته: «دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی، اسلام را در رای دهندگان و منتخبین شرط نكرده و به زنها حق رای داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است.»
گرچه بعدا در جمهوری اسلامی به اقتضای شرایط، آیتالله خمینی نتوانست حق رأی را از زنان بگیرد.
حال با تمام این اتفاقات و اظهارات، سخن گفتن از «دوران طلایی امام» حتی به قصد مبارزه با حاکمان کنونی ایران، به چه معناست؟