Saturday, March 24, 2012

در این فیلم ملت ایران فتنه گران عامل انگلستان هستند و انگستان طراح جنبش سبز ملت ایران بوده است. مردم توسط سپاه و بسیج و نیروی انتظامی زخمی وکشته نمیشوند و کسی زیر ماشین نیروی انتظامی له نمیشود, کسی شکنجه نمیشود, به کسی تجاوز نمیشود, کسی بیگ

ناه به زندان نمی افتد و خلاصه دستان آنهاپاک است.
این فیلم سراسر توهین و توهم ساخته ابوالقاسم طالبی است، و بازیگران این نمایش حکومتی عبارتند از: امین حیایی،محمد رضا شریفی نیا ، حمیدرضا پگاه، نیلوفر خوش‌خلق، داریوش اسدزاده، محمود عزیزی،علی رام نورایی،حسین سحرخیز، اکبر سنگی، مهدی صبایی، کیانوش گرامی، پوراندخت مهیمن و …
اما فردایی هم هست و امیدواريم این به اصطلاح هنرمندان روزی بتوانند در چشم خانواده های کشته شده ها نگاه کنند.
 
 

Wednesday, March 21, 2012

پیام صلح مردم اسراییل به ایرانیان .

 

سلام من رانی‌ هستم. ۴۱ سالمه. طراح گرافیک هستم. پدر می‌باشم. معلم هستم. من یک شهروند اسراییلی می‌باشم و به کمک شما احتیاج دارم.
اخیرا اخباری راجع به وقوع جنگی شنیدم. جنگی بزرگ! دولت‌ها راجع به نابودی صحب

ت میکنند. راجع به دفاع از خود. انگار این جنگ به ما مربوط نمیشه.
سه روز پیش من یک پوستر رو فیسبوک منتشر کردم. پیامش خیلی‌ ساده بود. "ایرانیان، ما هرگز کشور شما را بمباردمان نمی‌کنیم. ما شما را دوست داریم". پیوست این پوستر چند کلام نوشته بودم:
به همه مردم ایران
همه پدران، مادران، فرزندان، برادران و خواهران
برای اینکه بین ما جنگی به وقوع به پیوندد، اول ما باید از یکدیگر بترسیم. باید از یکدیگر متنفر باشیم.
من از شما نمی‌ترسم. از شما متنفر نیستم.
حتی شما را نمیشناسم. هیچ ایرانی تا به حال زیانی به من نزده. تا به حال با هیچ ایرانی‌ ملاقات نکردم... فقط یک بار تو یک موزه تو پاریس ... بچه باحالی بود.
گاهی‌ اوقات در تلویزیون یک ایرانی را میبینم. او در مورد جنگ سخن میگوید.
مطمئن هستم او نماینده همه مردم ایران نیست.
اگر شما فردی را در تلویزیون خود مشاهده کردید که در مورد بمباردمان کردن شما صحبت می‌کند ... مطمئن باشید که او نماینده همه مردم اسراییل نیست .......
در طول ۲۴ ساعت مردم این پیام را تو فیس بوکشان به شراکت گذاشتند. در طی‌ ۴۸ ساعت ایرانیان شروع به پاسخ دادن به این پوسترها کردند و عشق خود را در پاسخ با ما به شراکت گذاشتند. صد‌ها پیام از ایران رسید که میگفتن مردم اسراییل ما نیز شما را دوست داریم.... یک روز بعدش، در تلویزیون بودیم! در روزنامه‌ها بودیم و ثابت شد که این پیام در حال منتقل شدن بود ... و به سرعت منتقل میشد.
خوب ما الان میخواهیم مطمئن بشیم که این پیام به همه می‌رسه .. نه فقط در شبکه اجتماعی فیس بوک بلکه به همه جا ... این پیامی از طرف مردم به مردم است.
پس لطفاً ما را یاری دهید که این پیام رو گسترش بدیم. خیلی‌ ممنون.


Monday, March 19, 2012

بدون شرح...

 

 

Sunday, March 18, 2012

انتشار مقاله‌ی دوست گرامی و اندیشمندم علیرضا کیانی با عنوان «با خمینی چه باید کرد؟» من را بر آن داشت که نقدی در توان اندیشه و فهم خود برآن مقاله بنگارم. نکاتی به ذهنم رسید که با دامن زدن به نقد قلم توانای آقای کیانی عزیز بابی را در گفت‌و‌گو میان کسانی که به لحاظ فکری هم سو و در یک پارادایم فکری هستند بگشایم. باشد که نقد هم دلانه‌ی من با ایشان گامی در جهت روشن‌تر شدن مسئله ائتلاف در آینده سیاسی ایران زمین باشد.
بدون شک با ایشان همداستانم که خمینی تاثیر گذار است. اما چه اندازه؟ به نظر من نه تنها ایران بلکه خاورمیانه ملهم از تاثیرات خمینی است. اثر گذاری تا به حدی که روابط غرب، نه تنها با ایران که با خاورمیانه هنوز بر مدار تاثیرات وی می‌چرخد. این ادعا شاید در نگاه اول اندکی گران جلوه کند اما با نگاهی به سیر بنیادگرایی در خاورمیانه به یک نقطه عطف تاریخی بر می‌خوریم و آن انقلاب ۱۹۷۹ ایران است. این انقلاب رد پایی عمیق در افکار عمومی جهان عرب و خاورمیانه گذاشته است. نخستین جرقه‌های اسلام سیاسی و قرائت بنیاد گرایانه‌اش را در آثار سید قطب و پس از وی سید جمال الدین اسد آبادی می‌توان یافت. اما نه نسبت اندیشه خمینی با سید قطب، بلکه پیروزی انقلاب و گفتمان اسلام سیاسی بر محمد رضا شاه پهلوی -که از سوی روشنفکران چپگرا واسلام گرایان به طور مشترک نماینده امپریالیسم وغربِ لیبرال معرفی می‌شد-، تاریخ خاورمیانه را دستخوش دگرگونی کرد. در واقع این پیروزی خمینی، شکوه قدرت آمریکا را درچشم افکار عمومی اعراب شکست وسال‌ها بعد خاور میانه تبدیل به پایگاه پهناور بنیادگرایان افراطی در مبارزه تروریستی علیه غرب شد و در پی آن خاورمیانه درگیر آشوب و جنگ.
با توجه به همین میزان اهمیت تاثیرگذاری است که باید به خمینی نگاه کرد. در جایی از مقاله‌ی ایشان آمده است: «اینکه خمینی چه بود، آن قدر ارزش استراتژیک ندارد که بدانیم گروه‌های مختلف سیاسی، از وی چه تفسیری دارند.» اتفاقاً به نظر من به لحاظ استراتژیک بسیار حائز اهمیت است که بدانیم خمینی که بود. به طور مثال یکی از محورهای اصلی رفتار و گفتار خمینی چه پیش و چه پس از انقلاب که دستخوش تغییر نگردید و از قضا تاویل پذیر هم نیست ضدیت وی با آمریکا و اسرائیل است. مگر نه اینست که امروز سایه تحریم وجنگ که بر میهن سایه افکنده بر سر مسئله هسته‌ای شدن ایران است و احساس خطر اسرائیل از موجودیتش؟ مگر نه اینست که سی سال است منافع ملی قربانی سیاست ضد امپریالیستی شده است؟ شاید این بخش از تاثیر خمینی بر ایران و خاور میانه بزرگ‌ترین وجه و بارز‌ترین آن باشد. شاید که نه، حتماً می‌توان برداشتهای مختلفی از نگاه وی به دموکراسی داشت ولی راجع به بزرگ‌ترین وشاخص‌ترین تاثیرات وی به گمان من نمی‌توان با شاید و اگر برخورد کرد. شاید مسائل مهم دیگری هم باشد که بتوان نمونه آورد اما این نکته را آوردم تا نشان بدهم چه قدر این نگاه‌ها با سرنوشت میلیون‌ها ایرانی پیوند داشته داشته و دارد. از نگاه من باید این پرسش را از خمینیست‌ها با صراحت پرسید و قاطعانه در پی جواب بود.
در جایی آزادی کمونیست‌ها در بیان و فعالیت سیاسیشان در آمریکا را آورده‌اند و به درستی آن را ناشی از این دو ساحت دانسته‌اند: «الف) جاگیری قاعده‌ی دموکراتیک در ساخت حقوقی- سیاسی آمریکا و ب) ترویج فرهنگ لیبرال در حیات روزمره‌ی زندگی آمریکایی.» و همچنین آورده‌اند: «کمونیسم همانقدر دشمن لیبرالیسم بود که خمینی دشمن دموکراسی «این هم درست. اما ملاحظه‌ای باید در ارتباط میان این دو وجود داشته باشد که به باور من در مقاله علیرضا کیانی نبود.
اول اینکه آمریکایی که از آن درمقام قیاس نام برده شده است، تاریخش و جغرافیایش کاملا با میهنمان ایران تفاوت دارد آن هم تفاوتهایی بس بزرگ. آمریکا کشوری نو ظهور است با قانون اساسی مترقی که همزمان است با پیدایشش و از این لحاظ نمونه‌ای منحصر به فرد است. قبل از اینکه لیبرالسیم امروزی مطرح شود و به تعبیر فوکویی «دیگری» آن یعنی کمونیسم پا به عرصه اندیشه بگذارد آمریکا ساختار حقوقی مستحکم وپیچیده خود را داشت که البته در مقاله به آن اشاره شده است. دوم اینکه این ایراد به این قیاس وارد است که ما در مورد کشوری بحث می‌کنیم که هنوز آینده‌اش روشن نیست. اینکه ایران فردا چه ساختار حقوقی خواهد داشت و یا باید داشته باشد پرسشی است که حتی بر سر اصول اولیه آن هیچ توافقی صورت نگرفته است. تاریخ دموکراسی خواهی ایران از مشروطه تا کنون فراز و نشیب‌های بسیاری طی کرده است و باید با ملاحظه و درس گیری از تاریخ مشروطه وانقلاب ۱۹۷۹ به نظاره آینده آن نشست. ما هیچ هم اندیشی گسترده‌ای میان اپوزیسیون ایران نداشته‌ایم چه رسد به اینکه حالا با اطمینان بگوییم لذت گرایی در آن تضمین است یا قواعد دموکراتیک درآن رعایت می‌شود و در چارچوب حقوقی آن گنجانده شده است و خمینیست‌ها هم هر چه می‌خواهند بگویند وما دست بالا را در سیاست داریم. اگر آن‌ها دست بالا باشند و ما بازهم معترض، چه؟ شاید اگر ترکیه را مثال می‌زدند بحث ملموس‌تر می‌شد. کشوری همسایه با سکولارهایی به شدت ملی گرا و حزب اسلام گرای عدالت و توسعه در قدرت. کشوری در همسایگی ایران با اکثریت مسلمان. این رویارویی اسلام سیاسی با دموکراسی ملموس‌تر است تا مقایسه دموکراسی قدرتمند لیبرال در امریکا.
در آخرهمین مقایسه به نکته‌ای اشاره شده است که بسیار مهم وکلیدی است و شاید در واقع تمامی نقد معطوف به مقاله‌ای که نوشته شده است از همین جا شروع شده باشد. در واقع نقد اصلی من در اینجاست:» پس می‌توان بدون موضع گیری‌های احساسی و برخاسته از بغض‌های سیاسی در قبال خمینی و خمینیسم، اصلاح طلبان هوادار وی را-که اکنون، خواسته یا ناخواسته، به حداقلی از دموکراسی باور دارند- بازی داد و با آنان در طیّ دوره‌ی گذار همکاری داشت و از عواقب همکاری با آنان نهراسید به این شرط اساسی که به قواعد بازی دموکراتیک و انتخابات آزاد پایبند باشند. این راهبرد، دو فایده‌ی مشخص و توامان دارد. الف) موجب ریزش نیرو در قدرت مستقر می‌شود، ب) فرصت ائتلاف بیشتر و موثر‌تر را فراهم می‌کند.»
این بحث به طور کلی در مورد گذار به دموکراسی قابل تامل است. کاملا درک می‌کنم که نوشته‌ی علیرضا کیانی به طور کلی سنگ بنایش بر این استوار است که در کشورهایی که در حال گذارند هرچه ایدئولوژی نخبگان نزدیک‌تر باشد گذار با هزینه و خشونت کمتری اتفاق می‌افتد و در واقع هدف ازمطرح کردن چگونگی برخورد با خمینیسم و ائتلاف با آن، از این منظر صورت گرفته است. دکتر بشیریه در کتاب گذار به دموکراسی به صورت تطبیقی کشورهای مختلف رابررسی کرده و درآن از کشورهای آرژانتین، برزیل، شیلی، پرتغال، اسپانیا، یونان، لهستان، کره جنوبی و …به عنوان نمونه‌های موفق گذار به دموکراسی نام می‌برد ودر مقابل ازکشورهای ایران، سودان، برمه…به عنوان تجربه نا‌موفق یاد می‌کند. و دلیل این امر را ساختار رژیم جمهوری اسلامی می‌داند:
» به نظر می‌رسد که ساختار قدرت سیاسی با توجه به مبانی حقوقی و اجتماعی نظام، مستعد ایجاد یکی از سه شکل رژیم است: یکی پوپولیسم که محصول تمرکز و انحصار قدرت سیاسی از یک سو و جامعه توده‌ای فعال و بسیج پذیر بود، به نحوی که در دهه ۱۳۶۰ پدیدار شد. دوم شبه دموکراسی معلق که برآیند میزانی از عدم تمرکز و رقابت در قدرت سیاسی از یک سو و جامعه مدنی نسبتا فعال بود، به شیوه‌ای که در دوران اصلاحات مشاهده شده است. و سوم رژیم محتملی که به واسطه تعلیق فرایند گذار به دموکراسی پدید می‌آید و حاصل ترکیب تمرکز و انحصار قدرت سیاسی از یک سو و ظهور جامعه توده‌ای منفعل و یا بسیج‌ناپذیر از سوی دیگر است. به عبارت دیگر، با توجه به نوسان ساختار قدرت سیاسی میان سه شکل رژیم نامبرده می‌توان از امتناع ساختاری گذار به دموکراسی در آن سخن گفت. [۱]
بر خلاف علیرضا کیانی بنده اعتقاد دارم از نردبان خمینی به بام دموکراسی راهی نیست و تنها راه ائتلاف با اصلاح طلبان و خمینیست‌ها رسیدن به اتفاق نظر راجع به سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی و همچنین پاسداشت حقوق بشر واحترام به سبک‌های زندگی وآزادیهای فردی است. بعد از آن می‌توان با ایشان برای ائتلاف بر سر دموکراسی پای میز مذاکره نشست. در واقع این خمینیست‌ها هستند که باید گفتمان آزادی و دموکراسی را تحمل کنند برای سهمی در قدرت!!!
۱. حسین بشیریه‌٬ گذاربه دمکراسی

Saturday, March 17, 2012

درگیری‌های پراکنده و شعارهای اعتراضی جوانان آملی در روز چهارشنبه‌سوری + ویدئو



گزارش‌های رسیده به بامدادخبر از شهر آمل، حاکی از آن است که در جریان مراسم روز چهارشنبه‌سوری در این شهر، درگیری‌های پراکنده‌‌ای میان جوانان و پلیس رخ داده و چندین نفر نیز بازداشت شده‌اند.
بر اساس این گزارش، یکی از تجمعات اصلی در خیابان هراز شهر آمل با وجود تلاش نیروهای انتظامی از جمع شدن مردم شکل گرفت که در جریان آن، ماموران با استفاده از اسپری فلفل و شوک الکتریکی سعی در متفرق کردن مردم داشتند. در انتهای این تجمع نیروهای پلیس ضدشورش و بسیج به سمت مردم یورش بردند که این یورش با فریادهای اعتراض‌آمیز “الله اکبر” و “مرگ بر دیکتاتور” جوانان آملی روبه‌رو شد.
گفتنی است شهر آمل طی روزهای پس از انتخابات مجلس دهم هم شاهد تجمعاتی در اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس بوده است.
در ادامه‌ دو ویدئوی کوتاه از هو کردن موتورسوراران سپاه و نیز شعارهای مرگ بر دیکتاتور مردم آمل در روز چهارشنبه سوری را ببینید.

Friday, March 16, 2012

هرانا؛ فرانک فرید، فعال حقوق زنان به ۹۱ روز حبس و جزای نقدی محکوم شد

خبرگزاری هرانا – شعبه ۱۰۴ جزایی تبریز و شعبه یکم دادگاه انقلاب تبریز فرانک فرید فعال حقوق زنان را به ترتیب به ۹۱ روز حبس تعزیری و ۱۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، شعبه ۱۰۴ جزایی تبریز فرانک فرید فعال حقوق زنان را به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در اعتراضات مردمی به رد طرح دو فوریتی مجلس در آبرسانی به دریاچه ارومیه و تحریک تجمع کنندگان به ادامه اعتراض به ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم کرد.
هم چنین شعبه یکم دادگاه انقلاب تبریز در خصوص اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق ارسال اس ام اس به شهروندان جهت شرکت در اعتراضات مردمی و فعالیت در حوزه حقوق زنان، وی را به ۱۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرده است.
فرانک فرید، شاعر، مترجم و فعال حقوق زنان عصر روز شنبه، دوازدهم شهریور ماه در «سه راه امین» تبریز توسط نیروهای امنیتی با ضرب و شتم بازداشت و پس از تحمل ۴۳ روز حبس با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

Thursday, March 15, 2012

محکومیت کوهیار گودرزی به ۵ سال حبس و تبعید به زندان زابل

خبرگزاری هرانا - کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر به ۵ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل محکوم شده است.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، حکم ۵ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل روز چهارشنبه هفته گذشته در محل دادگاه انقلاب به کوهیار گودرزی ابلاغ شده است. پیش از این قاضی پیرعباسی به آقای طباطبایی، وکیل گودرزی، اعلام کرده بود که وی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وکیل کوهیار گودرزی، نیز ضمن اظهار تعجب از صدور چنین حکمی، اعلام کرد که پیش از این از سوی قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، حکم گودرزی ۶ سال حبس تعزیری اعلام شده بود.

کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز ۹ مردادماه در تهران بازداشت شد و بیش از ۲ ماه در سلول انفرادی به سر برد. وی به مدت ۳ ماه از حق تماس تلفنی با خانوادهٔ خود محروم بود، و هم‌اکنون حدود ۷ ماه است که در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می‌برد و از انتقال وی به بند عمومی جلوگیری شده است.

هم‌چنین پروین مخترع، مادر وی نیز که یک روز پس از بازداشت پسرش، دستگیر شده بود، همچنان دربند عمومی زندان کرمان نگهداری می‌شود. وی از سوی دادگاه انقلاب کرمان به تحمل ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به حبس تعلیقی تبدیل شد.

پروین مخترع، در هفته گذشته نیز بار دیگر در دادگاه عمومی کرمان مورد محاکمه قرار گرفت، اما تاکنون حکم دادگاه در خصوص او، صادر نشده است.

Monday, March 12, 2012

میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران میگوید:« کتابهایشان را بسوزان، بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان

تجاوز کنند »اما یکی دیگر از مشاوران پاسخ میدهد:... « نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین:آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار وآنها را که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار.بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت.فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...
 
 

Saturday, March 10, 2012

اصغر فرهادی در اولین مصاحبه بعد از ورود به ایران: تبریک واقعی مدیران ارشاد به من زمانی است که خانه سینما باز شود.

کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین درباره پخش نشدن خبر موفقیت ایران در اسکار از صداوسیما گفت: مدتهاست که نه من به صداوسیما نیا
ز دارم و نه صداوسیما به من نیاز دارد به همین دلیل کاری به هم نداریم و این بهترین تفاهم است. امروز مطبوعات به خوبی اسکار را پخش کردند و تمامی ملت به راه‌های بسی

ار بهتری برای کسب اخبار دسترسی دارند.
وی ادامه داد: این که اعلام شده قرار است فیلم در عید نوروز پخش شود درست نیست زیرا فیلم به صداوسیما فروخته نشده است.
وی درباره واکنش مسوولان به موفقیت ایران در اسکار به طنز گفت: امشب شب خوبی است و اجازه بدهید حرف‌های خوبی بزنیم‌.
وی درباره برنامه‌ای که برای جوایز خود دارد، گفت: من به زودی همه جوایز خود را به موزه سینما اهدا ‌می‌کنم.

فرهادی درباره انعکاس غیرواقعی حرف‌های وی در بعضی از رسانه‌ها گفت: حاشیه‌ها همیشه وجود دارند و گریز از آن نیست و این اتفاق به گونه‌ای است که همیشه هم همراه با حاشیه است و من از چنین ماجراهایی خیلی تعجب نکردم.

وی ادامه داد: گروهی معتقد بودند که من ‌می‌توانستم در زمان دریافت جایزه اسکار سخنرانی تندتری انجام دهم ولی باید بپذیریم که آنجا محل منازعات سیاسی نیست بلکه اسکار یک اتفاق فرهنگی است و من آنچه را که باور داشتم و فکر ‌می‌کردم برای همه مردم مفید است، گفته‌ام.

فرهادی ادامه داد: باید بعضی‌ها حداقل استقلال را برای من قائل باشند که من بتوانم حرفهای خودم را بزنم اما اینکه فردا از هر طرف حرف‌های من مورد سوء استفاده قرار گیرد دیگر در دست من نیست.

کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین درباره تاثیر کسب جایزه اسکار بر سینمای ایران گفت: احساس ‌می‌کنم این تاثیر همچنان ادامه داشته باشد و کمترین تاثیر آن این است که خودباوری ما تقویت شود و مسیری را که فکر ‌می‌کردیم نمی‌توانیم طی کنیم و یا رسیدن به این هدف سخت است، امروز قابل دسترس شده و من معتقدم که سینمای ایران در آینده به موفقیت‌های زیادی کسب پیدا ‌می‌کند.

وی ادامه داد: من در این یکسال اخیر فیلم‌های دنیا را از نزدیک دیده‌ام و ‌می‌توانم بگویم که سینمای ایران قدرت آن را دارد که به جوایز زیادی دست پیدا کند.

وی درباره احساس خود در زمان حضور در روی فرش قرمز گفت: این احساس قابل توضیح نیست زیرا نمی‌توان حس خود را توضیح داد اما احساس کردم که در این لحظه مردم همه در حال دیدن من و مراسم هستند. به همین دلیل رفتار ما و اعضای گروه در آنجا بسیار مهم بود زیرا هر رفتار گروه به پای فرهنگ و هنر ملتی نوشته ‌می‌شد لذا ما سعی کردیم تصویر زیبا و شکیل ارائه کنیم و تا افتخارآمیز و غرورآمیز باشد.

وی با اشاره به اینکه تمامی رقبا بعداز دریافت اسکار به وی تبریک گفتند، گفت: اینکه اسکار را یک فیلم ایرانی بگیرد دلیل آن نیست که این جایزه بسیار باارزش‌تر از آن است که یک فرد غیرایرانی آن را بگیرد. آثار دیگر کارگردان‌ها نیز باارزش بود و ما باید جهانی نگاه کنیم.

وی ادامه داد: من بعداز دریافت جایزه عضو آکادمی اسکار شدم و ‌می‌توانم رای بدهم.

فرهادی درباره بدون اطلاع آمدنش به ایران گفت: من قرار بود سه شنبه وارد ایران شوم ولی از آنجا که متوجه شدم این خبر پخش شده است، سفر خود را به جمعه موکول کردم و امروز نیز تصور ‌می‌کردم فقط سه نفر از اعضای خانوده‌ام در فرودگاه حضور دارند اما در هواپیما و از طریق خلبان متوجه شدم که عده‌ای بسیاری در فرودگاه هستند و حتی گروهی از ساعت 7 شب در انتظار آمدن من هستند.

فرهادی در پاسخ به سوال خبرنگار ايلنا درباره خانه سینما و دیدگاه خود درباره وضعیت این خانه گفت: در این مدت اخبار خانه سینما را پیگیری ‌می‌کردم و معتقدم خانه سینما حتما باید باز شود و هیچ راه دیگری وجود ندارد تبریک واقعی و عملی مدیران ارشاد به من زمانی است که خانه سینما باز شود و این امر من را از هر تبریک دیگری بیشتر خوشحال ‌می‌کند و مطمئن باشید که خانه سینما نیز باز ‌می‌شود.

Friday, March 2, 2012


به قـــولِ مارک تواین

آنجا كه آزادي نيست،

اگر رای دادن چیزی را تغییر می داد،
اجازه نمی دادند که رای بدهید!




~Mark Twain
:
"If voting made any difference, they wouldn't let us do it."